عواملی موجب میشود که مردم آرمانهای انقلاب را فراموش کنند. آنچه بیش از همه، در تغییر روحیه انقلابی و آرمان خواهی مؤثر است، تعلقات به لذایذ دنیاست؛ علاقه مندی به لذتهای حیوانی، امیال، شهوات و هوسها باعث میشود که آرمانها و ارزشهای مقدس به تدریج، فراموش شود و فرهنگ مردم تغییر کند. با تغییر فرهنگ، عامل بقای انقلاب سست میشود. وقتی عامل و موجبی برای بقای انقلاب نبود، انقلاب دچار ضعف شده گروههایی، آرام آرام، در دستگاههای اجرایی، قانونگذاری و قضایی کشور نفوذ میکنند و ارزشها را کنار گذاشته، خواستهای خود را اعمال میکنند و در قوای سه گانه کشور قدرت به دست عناصر غیر انقلابی یا ضد انقلاب میافتد. طبعاً در این صورت، از انقلاب جز اسم چیزی باقی نمیماند، بلکه اگر شرایط فراهم باشد نام آن را هم عوض میکنند.
گاهی در اثر عوامل فرهنگی صرف، به تدریج، عوامل فرهنگ بیگانه در جامعه اثر میکند و فرهنگ عمومی مردم را تغییر میدهد، چون یکی از ویژگیهای انسان فرهنگ پذیری است و همیشه ممکن است به وسیله
﴿ صفحه 112﴾
عوامل گوناگون، گرایشهای فرهنگی او تغییر کند.
پس چنین نیست که اگر فرهنگی در جامعه حکم فرما شد و رواج پیدا کرد ضمانتی برای بقا داشته باشد. تا وقتی مردم بخواهند و آن را دوست داشته باشند، آن فرهنگ باقی است. وقتی هم به هر دلیلی آن آرمانها را نخواستند و به فرهنگ دیگری گرایش پیدا کردند، آن فرهنگ آرام آرام ضعیف میشود. بدیهی است که بیگانگان و دشمنان انقلاب میتوانند نقش خوبی در این جهت ایفا کنند.
متأسفانه دشمنان انقلاب پس از مأیوس شدن از سایر راهها، به این روش اقدام کرده اند. مقام معظم رهبری نیز بارها نسبت به این مسأله هشدار داده اند. اگر دشمن با این حرکت موذیانه، شرایط مساعدی در جامعه بیابد یا به عبارت دیگر، دشمن بتواند شرایط را مساعد کند و در همه قشرهای مردم اثر بگذارد و فرهنگ انقلابی و اسلامی ضعیف شود هیچ ضمانتی برای بقای انقلاب نخواهد بود. به همان دلیلی که رواج فرهنگ انقلابی موجب حرکت در جامعه و پیروزی انقلاب شد، به همان دلیل، رواج فرهنگ دیگر نیز موجب شکست انقلاب خواهد شد.
پس به طور کلی، فرهنگ با تغییرات اجتماعی ـ که از سنخ انقلاب باشد ـ رابطهای مستقیم دارد و عاملی اساسی در ایجاد و بقای انقلاب است. پیدایش انقلاب، به معنی یک حرکت عمومی اجتماعی، مرهون یک فرهنگ و ایدئولوژی خاص است. بقای آن نیز مرهون بقای همان فرهنگ و ایدئولوژی است.
رابطه فرهنگ با انقلاب منحصر به انقلاب اسلامی یا انقلاب تکاملی و پیشتاز نیست؛ ممکن است انقلابهایی واپس گرا باشند که در این صورت نیز، آن انقلابها با فرهنگ رابطه مستقیم دارند؛ مثلاً اگر فرهنگی موجب به
﴿ صفحه 113﴾
وجود آمدن «انقلاب مارکسیستی» شد تا آن فرهنگ باقی است، انقلاب مارکسیستی نیز باقی خواهد بود. اگر دیدیم که این انقلاب در کشوری شکست خورد به این دلیل است که قبل از آن، فرهنگ مارکسیستی در آن کشور شکست خورده است. در همه انقلابها، چه حق و چه باطل، مطلب چنین است.
پس این مسأله چندان به استدلال نیاز ندارد؛ وقتی که معنای انقلاب را درست فهمیدیم و دانستیم که عامل اصلی ایجاد انقلاب ـ به معنای یک تحول آزادانه و آگاهانه جامعه ـ تغییر بینشها و باورها و ارزشهای مردم است، خواهیم فهمید که بقای انقلاب نیز مرهون بقای ارزشهاست.