تربیت
Tarbiat.Org

تهاجم فرهنگی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

مبارزه فرهنگی، بهترین شگرد دشمنان

دشمنان ما در مبارزه سیاسی به جایی نرسیده اند، هر چند به تشکیل و سازماندهی گروهکها، تشکیلات و حزبها دست زده اند. در مبارزه نظامی و جنگ تحمیلی نیز به نتیجه‌ای نرسیده اند. با محاصره اقتصادی و مصادره کردن پولها و اجناس خریداری شده ما نیز طرفی نبستند؛ تنها راهی که برای آنان باقی مانده مبارزه فرهنگی است؛ مثلاً نفوذ در مراکز فرهنگی و دینی، به اسم دین دنبال آن هستند که ببینند موقعیت زمان چه چیزی اقتضا‌ می‌کند. اگر بتوانند بی پرده اسلام را‌ می‌کوبند و اگر نتوانند به اسم «تحقیقات جدید» و «اسلام نوین»، مطالبی را مطرح‌ می‌کنند که اساس اعتقادات و ارزشهای اسلامی ما را سست کنند؛ آنها‌ می‌دانند که آنچه حیات جهانخواران غرب را به خطر‌ می‌اندازد اسلام و اقعی و اعتقاد به ارزشهای آن است. اکنون آثار اسلامی انقلاب در کشورهای بسیاری ظاهر شده است و بزودی به قلب مغرب زمین نیز سرایت خواهد کرد. از اینرو‌ می‌گویند: این افکار و اعتقادات نباید در جامعه رواج پیدا کند و اگر ممکن باشد باید آنها را در نطفه خفه کرد.
از جمله روشهای آنان برای مقابله با فرهنگ اسلامی این است که سعی‌ می‌کنند تا افکاری عرضه کنند که ملتهای اسلامی خودشان از اعتقاداتشان دست بردارند، اگر نشد سعی‌ می‌کنند آنهارا عوض کنند. در غیر این صورت، روشنفکرنماها را وادار‌ می‌کنند که وانمود کنند که تاکنون رشد فکری نداشته‌ایم و در اشتباه بوده‌ایم اما اکنون که فرهنگ ما علوم و
﴿ صفحه 90﴾
فلسفه ما پیشرفت کرده است، فهمیده‌ایم که نمی‌توان معرفت یقینی پیدا کرد؛ فهمیده‌ایم که دستگاه ارزشی اصلا ثبات و دوام ندارد، پایه عقلانی ندارد. اگر این مطلب توسط ملتها پذیرفته شود موجب روشنی چشم استکبار جهانی است. استکبار جهانی از این بالاتر چه آرزویی‌ می‌تواند داشته باشد که روزی بیاید که مسلمانان در اعتقاداتشان تردید کنند و به ارزشهایشان پای بند نباشند. این همان هجوم فرهنگی است: ارائه یک سلسه نظریات فلسفی، معرفت‌شناختی و هستی شناسنانه به عنوان مسائل فلسفی نو.‌ می‌گویند: نمی‌توان جلوی فکر را گرفت؛ مسائل فکری روز باید در مجامع فرهنگی مطرح شود و بی طرفانه مورد بررسی قرار گیرد. این شگردی است برای سست کردن اندیشه ها و افکار و باورهای مردم.
می گویند: «اینقدر پای بند مسائل دینی نباشید، گاهی هم اندکی گناه بدنیست. اندکی کجی راستی به حساب‌ می‌آید. این تقیّدات و خشکی ها را کنار بگذارید.» این تهاجم فرهنگی اصیل است که با مدد گرفتن از ابزارها و وسایل تبلیغاتی و هنری انجام‌ می‌شود. همین مطالب به تدریج، تقویت‌ می‌شود تا آنجا که به طور صریح، در محافل علمی و آکادمیک مطرح‌ می‌شود و آنها هم برای قشرهای دیگر که هنوز قدرت تفسیر و تحلیل عمیق و عقلی مطالب را ندارند بازگو‌ می‌شود. در نتیجه، سایر مردم هم تحت تأثیر قرار‌ می‌گیرند. از اینروست که‌ می‌بینیم مفاهیم عوض‌ می‌شود و به جای آنکه ایثار و فداکاری را نشان دهند تا آنجا که جامعه کشش داشته باشد به مسائل شخصی و جنسی و از این قبیل‌ می‌پردازند. در نتیجه، قشر جوان قدم به قدم عقب نشینی‌ می‌کند و از سوی دیگر جانبِ مهاجم فرهنگی خیز برمی دارد.
چیزهایی مثل مد لباس و شکل زندگی که با افکار دشمنان بیشتر
﴿ صفحه 91﴾
سازگاری دارد همه از مظاهر هجوم فرهنگی دشمن است. امروز اگر شما بخواهید در بازار، پیراهنی پیدا کنید که روی آن انگلیسی نوشته نشده، عکس هنر پیشه ها، تصاویر حیوانات و امثال آن رویش نباشد، پیدا نمی‌کنید. مگر خط فارسی زشت‌تر از خط انگلیسی است؟ چرا در جمهوری اسلامی و پایگاه انقلاب اسلامی در دنیا، فرهنگ بیگانه اینقدر نفوذ داشته باشد؟ این هجوم فرهنگی است که ما را از هویت خودمان تهی‌ می‌کند، به گونه‌ای که گویی ما نه فرهنگ داریم، نه علم، نه زبان و نه خط.