تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

دنیا و شیطان شما را نفریبد!

در بخش دوم از آیات این سوره به دنبال سخنی که پیرامون توحید خالقیت و رازقیت بود، روی سخن را نخست به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و بعد به عموم مردم کرده برنامه های عملی آنها را به دنبال برنامه های عقیدتی گذشته تشریح میکند:

نخست به پیغمبر درس استقامت در مسیر راهش میدهد که مهمترین درس برای او همین است، میفرماید: اگر تو را تکذیب کنند غم مخور، این چیز تازه ای نیست، پیامبران قبل از تو نیز مورد تکذیب قرار گرفتند (و ان یکذبوک فقد کذبت رسل من قبلک ).

آنها نیز در این راه مقاومت کردند، تا رسالت خویش را ادا ننمودند از پای ننشستند تو نیز محکم بایست و ادای رسالت کن، بقیه با خداست .

مهم اینست که همه کارها به سوی خدا باز میگردد، و او ناظر بر همه چیز و حساب کننده همه کارهاست (و الی الله ترجع الامور).

او هرگز زحمات تو را در این راه نادیده نمیگیرد، همانگونه که تکذیبهای این مخالفان لجوج را بیکیفر نمیگذارد، اگر روز قیامتی در کار نبود جای نگرانی بود اما با توجه به آن دادگاه بزرگ و ثبت و ضبط همه اعمال مردم برای آن روز بزرگ دیگر چه جای نگرانی است ؟

سپس به بیان مهمترین برنامه انسانها پرداخته می گوید: ای مردم وعده خداوند حق است (ان وعد الله حق ).

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 180@@@

قیامت و حساب و کتاب و میزان و مجازات و کیفر و جنت و نار وعده هائی است تخلف ناپذیر از سوی خداوند قادر حکیم .

با توجه به این وعده حق مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان مغرور کننده شما را فریب دهد و به عفو و کرم خدا مغرور سازد (فلا تغرنکم الحیوة الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور).

آری عوامل سرگرم کننده، و زرق و برقهای دلفریب این جهان میخواهد تمام قلب شما را پر کند، و از آن وعده بزرگ الهی غافل سازد.

شیاطین جن و انس با وسائل گوناگون فریبکاری به طور مداوم به وسوسه مشغولند، آنها نیز میخواهند تمام فکر شما را به خود متوجه سازند و از آن روز موعود بزرگی که در پیش دارید منحرف سازند که اگر فریب و وسوسه های آنها موثر افتد تمام زندگی شما تباه و آرزوی سعادتان نقش بر آب است، مراقب آنها نیز باشید.

تکرار هشدار به مردم که نه به وسوسه های شیاطین مغرور شوند و نه به دنیا، در واقع اشاره به این است که راه نفوذ گناه در انسان دو راه است :

1 - مظاهر فریبنده دنیا، جاه و جلال و مال و مقام، و انواع شهوات .

2 - مغرور شدن به عفو و کرم الهی، و در اینجاست که شیطان از یکسو زرق و برق این جهان را در نظر انسان زینت میدهد و آن را متاعی نقد و پر جاذبه و دوست داشتنی و پر ارزش معرفی میکند.

و از سوی دیگری هر گاه انسان بخواهد با یاد قیامت و دادگاه عظیم پروردگار، خود را در برابر فریبندگی و جاذبه شدید دنیا کنترل کند او را به عفو الهی و وسعت رحمتش مغرور میسازد، و در نتیجه به گناه و طغیان دعوتش میکند. غافل از اینکه خداوند همانگونه که در موضع رحمت ((ارحم الراحمین )) است، در موضع مجازات و کیفر ((اشد المعاقبین )) میباشد، رحمتش هرگز

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 181@@@

تشویق به گناه نمیکند، همانگونه که غضبش نمیتواند سبب یاس ‍ گردد.

((غرور)) (بر وزن جسور) صیغه مبالغه و به معنی موجودی است فوق العاده فریبکار، و منظور از آن در اینجا ممکن است هر عامل فریبکاری باشد، همانگونه که ممکن است منظور خصوص شیطان باشد.

البته معنی دوم با آیه بعد مناسبتر است به خصوص اینکه کرارا در آیات قرآن ((فریب و غرور)) به شیطان نسبت داده شده است .

بعضی از مفسران در اینجا تحلیلی دارند که خلاصه اش چنین است :

افرادی که در برابر عوامل فریب قرار میگیرند سه گروهند: گروهی به قدری ناتوان و ضعیفند که به مختصر چیزی فریب میخورند.

گروهی که از اینها نیرومندترند تنها به وسیله زرق و برق دنیا فریفته نمیشوند بلکه اگر وسوسه گری نیرومند آنها را تحریک کند و مفاسد اعمالشان را در نظرشان سبک سازد فریب میخورند، و لذات زود گذر از یکسو، و وسوسه ها از سوی دیگر، آنها را تشویق به انجام اعمال زشت میکند.

گروه سومی که از اینها هم نیرومندتر و پرمایه ترند نه خود مغرور میشوند و نه کسی میتواند آنها را بفریبد.

جمله لا تغرنکم الحیاة الدنیا اشاره به گروه اول است، و جمله و لا یغرنکم بالله الغرور اشاره به گروه دوم، و اما گروه سوم در حقیقت داخل در عنوان ان عبادی لیس لک علیهم سلطان می باشند.**تفسیر فخر رازی جلد 26 صفحه 5***

آیه بعد هشداری است به همه مومنان در ارتباط با مساله وسوسه های شیطان که در آیه قبل مطرح شده بود، می گوید: شیطان به طور مسلم دشمن شماست، شما نیز او را دشمن خود بدانید (ان الشیطان لکم عدوا فاتخذوه عدوا).

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 182@@@

عداوت او از نخستین روز آفرینش آدم شروع شد، و هنگامی که بر اثر عدم تسلیم در برابر فرمان خدا در مورد سجده بر آدم مطرود درگاه پروردگار گردید، سوگند یاد کرد که برای همیشه کمر دشمنی نسبت به آدم و فرزندانش خواهم بست، و حتی برای این کار تقاضای مهلت و طول عمر از خدا نمود!

او بر سر گفته خود ایستاده، و کوچکترین فرصت را برای اعمال عداوت و وارد کردن ضربه بر شما غنیمت میشمرد، آیا عقل اجازه میدهد که شما او را به دشمنی نپذیرید و یک لحظه از او غافل بمانید؟ تا چه رسد به اینکه بخواهید خطوات شیطان و گامهای او را پیروی کنید، یا اینکه او را به عنوان رفیق شفیق و دوست ناصح بپذیرید؟ ((افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو)) آیا او و فرزندانش را اولیای خود به جای من انتخاب میکنید، در حالی که دشمن سر سخت شما هستند؟! (کهف - 50).

به علاوه او دشمنی است که از هر طرف به شما هجوم میکند، چنانکه خودش می گوید: ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم من از هر سو به سراغ فرزندان آدم میروم، از پیش رو، از پشت سر، از سمت راست و از سمت چپ (اعراف - 17).

و به خصوص اینکه او در کمینگاهی است که او انسان را میبیند و انسان او را نمیبیند انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم شیطان و دار و دستهاش شما را میبیند از آنجا که شما آنها را نمیبینید (اعراف - 27).

البته این مانع از قدرت شما بر دفاع از خویشتن در برابر وسوسه های او نیست . تعبیر جالبی در توصیه های پروردگار به موسی بن عمران آمده، چنانکه امیر مومنان علی (علیهالسلام ) نقل میکند که خداوند به موسی فرمود: چهار سفارش به تو دارم در حفظ آنها بکوش :

اولاهن ما دمت لا تری ذنوبک تغفر فلا تشتغل بعیوب غیرک !

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 183@@@

و الثانیة ما دمت لا تری کنوزی قد نفدت فلا تهتم بسبب رزقک !

و الثالثة ما دمت لا تری زوال ملکی فلا ترج احدا غیری !

و الرابعة ما دمت لا تری الشیطان میتا فلا تامن مکره !

نخست اینکه : مادام که گناهان خود را بخشوده نمیبینی به عیوب دیگران مپرداز.

دوم - مادام که گنجهای من را پایان یافته نمیبینی برای روزیت غمناک مباش .

سوم - مادام که حکومت مرا زائل نمیبینی به دیگری جز من امید مبند.

چهارم - مادامی که شیطان را مرده نمیبینی از مکر و فریب و نقشه های او ایمن مباش !.**سفینة البحار جلد 1 صفحه 501 ماده ربع***

به هر حال عداوت شیطان نسبت به بنی آدم مطلبی است که در آیات فراوانی از قرآن به آن اشاره شده است و حتی مکرر بر مکرر به عنوان عدو مبین (دشمن آشکار) از او یاد کرده .**آیات 161و208-بقره و 142-انعام و 22-اعراف و 5-یوسف و 60-یس و 62-زخرف***

از چنین دشمنی همیشه باید برحذر بود.

در دنباله آیه برای تاکید بیشتر میافزاید: او فقط حزبش را برای این دعوت میکند که اهل آتش سوزان جهنم باشند (انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر).

((حزب )) در اصل به معنی جماعت و گروهی است که دارای تشکل و شدت عمل باشند، ولی معمولا به هر گروه و جمعیتی که پیروی از برنامه و هدف خاصی میکنند اطلاق میشود.

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 184@@@

منظور از ((حزب شیطان )) پیروان او و کسانی که در خط او هستند میباشد. البته شیطان نمیتواند همه کس را عضو رسمی حزب خویش ‍ قرار دهد، و آنها را به سوی جهنم دعوت کند، نفرات حزب او کسانی هستند که در آیات دیگر قرآن از آنها یاد شده، و دارای نشانه های زیرند:

کسانی که طوق بندگی و ولایت او را بر گردن نهاده اند (انما سلطانه علی الذین یتولونه ) سلطه او تنها بر کسانی است که ولایت او را پذیرفته اند (نحل - 100).

((آنها که شیطان بر آنان چیره شده به گونه ای که خدا را از یاد آنها برده، آنان حزب شیطانند، و حزب شیطان زیانکاران واقعی هستند)) استحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکر الله اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون (مجادله - 18).

جالب اینکه در سه مورد از آیات قرآن سخن از حزب الله به میان آمده، و در سه مورد از حزب شیطان تا چه کسانی در این حزب نامنویسی کنند، و چه کسانی عضو آن حزب باشند؟

ولی به هر حال طبیعی است که شیطان حزب خود را به کجا دعوت میکند به آلودگی و گناه، به پلیدیهای شهوات، به شرک و طغیان و ستم و سرانجام به آتش جهنم .**این نکته نیز قابل ذکر است که (لام) در لیکونوا می تواند (لام علت) بوده باشد یا (لام غایت)***

شرح بیشتر پیرامون ویژگیهای ((حزب الله )) و ((حزب الشیطان )) را به خواسته خدا در ذیل آیه 22 سوره مجادله خواهیم گفت .

در آخرین آیه مورد بحث سرانجام کار حزب الله و عاقبت دردناک حزب

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 185@@@

شیطان را اینچنین بیان میکند: کسانی که کافر شدند عذاب دردناک از آن آنهاست، و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند مغفرت و پاداش بزرگ دارند (الذین کفروا لهم عذاب شدید و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفرة و اجر کبیر).

قابل توجه اینکه در آیه فوق در مورد استحقاق عذاب تنها به مساله کفر قناعت میکند ولی در مساله مغفرت و اجر کبیر ایمان را کافی نمیشمرد، بلکه عمل صالح را نیز بر آن میافزاید، چرا که کفر به تنهائی مایه خلود در عذاب است، ولی ایمان بدون عمل مایه نجات نخواهد بود، بلکه ایمان و عمل از یک نظر متلازم و قرین یکدیگرند.**تنوین در (مغفرة) و (عذاب) برای تعظیم و تفخیم است یعنی مغفرتی بزرگ و عذابی دردناک***

در پایان آیه فوق، اول سخن از مغفرت است سپس از اجر کبیر چرا که مغفرت در حقیقت مومنان را ابتدا شستشو میدهد سپس آماده پذیرش ‍ اجر کبیر میکند، و به اصطلاح اولی تخلیه است دومی تحلیه .

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 186@@@