تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - دور نمائی از زندگانی عبرت انگیز سلیمان (علیهالسلام ).

قرآن مجید - بر خلاف تورات کنونی که سلیمان (علیهالسلام ) را یک پادشاه جبار و بتخانه ساز و تسلیم هوسهای زنان معرفی کرده**تورات کتاب اول ملوک و پادشاهان*** سلیمان (علیهالسلام ) را یک پیغمبر بزرگ خدا میشمرد، و او را به عنوان سمبل قدرت و حکومت بی نظیر مطرح کرده، و در لابلای بحثهای مربوط به سلیمان درسهای بزرگی به انسانها داده که هدف

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 44@@@

اصلی از ذکر این داستانها همانها بوده است .

در آیات فوق خواندیم خداوند مواهب عظیمی به این پیامبر بزرگ داد، مرکبی بسیار سریع و تندرو که با آن میتوانست در مدتی کوتاه سراسر کشور پهناورش را سیر کند.

مواد معدنی فراوان برای انواع صنایع .

نیروی فعال کافی برای شکل دادن به این مواد معدنی .

او با بهره گیری از این وسائل معابد بزرگی ساخت، و مردم را به عبادت ترغیب نمود، و نیز برای پذیرائی از لشکریان و کارمندان حکومت و توده های مستضعف مردم برنامه وسیع و گسترده ای تنظیم کرد که از نمونه ظروفش که در آیات بالا آمده است میتوان بقیه را حدس زد.

در برابر همه این مواهب به او دستور شکرگزاری داد، با تاکید بر این مطلب که حق شکر نعمتهای خدا را کمتر کسی میتواند بجا آورد!

سپس روشن ساخت که مردی، با این قدرت و عظمت چقدر در برابر مرگ آسیب پذیر و ناتوان بود، که در یک لحظه به مرگ ناگهانی از دنیا رفت، آنچنانکه اجل حتی مجال نشستن و یا خوابیدن در بستر را به او نداد تا مغروران سرکش گمان نکنند اگر به جائی رسیدند و قدرتی کسب کردند در واقع توانا شده اند که جن و انس، شیطان و پری خدمتکار او بودند و زمین و آسمان جولانگاه او بود، و در حشمت او هر کس که شک نماید بر عقل و فکرت او خندند مرغ و ماهی ! در یک لحظه کوتاه همچون حبابی بر امواج دریا محو و نابود شد!

و نیز روشن سازد چگونه یک عصای ناچیز او را مدتی سر پا داشت و با ملاحظه قامت نشسته یا ایستاده او جنیان گرما گرم مشغول کار بودند؟

و نیز چگونه موریانه ای او را بر زمین افکند، و تمام رشته های کشور او را به هم ریخت، آری یک عصا نیروی فعال کشوری پهناور را به حرکت در آورده

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 45@@@

بود، و یک موریانه آن را از حرکت باز داشت !.

جالب اینکه در بعضی از روایات آمده است که در آن روز سلیمان دید جوانی خوشرو و خوش لباس از یکی از زوایای قصر بیرون آمد و به سوی او حرکت نمود، سلیمان تعجب کرد، گفت : تو کیستی ؟ و به اذن چه کسی اینجا آمدی ؟! من گفته بودم هیچکس امروز اینجا نیاید!

در پاسخ گفت : من کسی هستم که نه از شاهان میترسم ! نه رشوه میگیرم ! - سلیمان بیشتر تعجب کرد - اما او مجالی نداد و افزود: من فرشته مرگم، آمده ام تا قبض روح تو کنم ! این را گفت و فورا قبض روح او کرد!.**(تفسیر برهان) جلد 3 صفحه 345 (علل الشرایع) طبق نقل تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 391***

این را نیز باید یادآوری کنیم که داستان سلیمان مانند بسیاری از داستانهای انبیا، با روایات مجعولی متاسفانه آمیخته شده، و خرافاتی به آن بسته اند که چهره این پیامبر بزرگ را دگرگون ساخته، و بسیاری از این خرافات از تورات کنونی گرفته شده است و اگر ما به آنچه قرآن گفته قناعت کنیم هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.