تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد4
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

قصاص و گذشت

این آیه قسمت دیگری از احکام جنائی و حدود الهی تورات را شرح می دهد، و می فرماید: ما در تورات قانون قصاص را مقرر داشتیم که اگر کسی عمدا بیگناهی را به قتل برساند اولیای مقتول می توانند قاتل را در مقابل اعدام نمایند.

(و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس).

و اگر کسی آسیب به چشم دیگری برساند و آن را از بین ببرد او نیز می تواند، چشم او را از بین ببرد (و العین بالعین).

و همچنین در مقابل بریدن بینی، جایز است بینی جانی بریده شود (و الانف بالانف).

و نیز در مقابل بریدن گوش، بریدن گوش طرف مجاز است (و الاذن بالاذن).

و اگر کسی دندان دیگری را بشکند او می تواند دندان جانی را در مقابل بشکند (و السن بالسن).

و به طور کلی هر کس جراحتی و زخمی به دیگری بزند، در مقابل می توان قصاص کرد (و الجروح قصاص).

بنابراین حکم قصاص بطور عادلانه و بدون هیچگونه تفاوت از نظر نژاد و طبقه اجتماعی و طایفه و شخصیت اجرا می گردد، و هیچگونه تبعیضی در آن از این جهات راه ندارد (البته این حکم مانند سایر احکام اسلامی دارای شروط

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 393@@@

و مقرراتی است که در کتب فقهی آمده است زیرا این حکم اختصاصی به بنی اسرائیل نداشته، در اسلام نیز نظیر آن وجود دارد چنانکه در آیه قصاص در سوره بقره آیه 178 ذکر شد).

این آیه به تبعیضهای ناروائی که در آن عصر وجود داشت پایان می دهد، و به طوری که از بعضی تفاسیر استفاده می شود، در میان دو طایفه یهود مدینه در آن عصر نابرابری عجیبی وجود داشت: اگر فردی از طایفه بنی النضیر فردی از طایفه بنی قریظه را می کشت قصاص نمی شد، ولی به عکس اگر کسی از طایفه بنی قریظه فردی از طایفه بنی النضیر را به قتل می رساند، کشته می شد، هنگامی که اسلام به مدینه آمد، بنی قریظه در این باره از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) سؤال کردند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود خونها با هم فرق ندارد، طایفه بنی النضیر زبان به اعتراض گشودند که مقام ما را پائین آوردی، آیه فوق نازل شد و به آنها اعلام کرد که نه تنها در اسلام، در آئین یهود نیز این قانون بطور مساوی وجود داشته است.**تفسیر (قرطبی) جلد سوم صفحه 2188.***

ولی برای آنکه این توهم پیش نیاید که خداوند قصاص کردن را الزامی شمرده و دعوت به مقابله به مثل نموده است، به دنبال این حکم می فرماید: اگر کسی از حق خود بگذرد و عفو و بخشش کند، کفاره ای برای گناهان او محسوب می شود، و به همان نسبت که گذشت به خرج داده خداوند از او گذشت می کند.

(فمن تصدق به فهو کفارة له).**بسیاری از مفسران احتمال دیگری در تفسیر آیه نیز داده اند و آن اینکه ضمیر (له) به شخص جانی برگردد و معنی جمله چنین می شود: (کسی که از حق خود بگذرد، باعث برطرف شدن قصاص از جانی می گردد و کفاره ای در برابر عمل او محسوب می شود) ولی ظاهر آیه همان است که در بالا ذکر شد.***

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 394@@@

باید توجه داشت که ضمیر به به قصاص بر می گردد، گویا این قصاص را عطیه ای قرار داده که به شخص جانی بخشیده است. و تعبیر به تصدق و همچنین وعده عفوی که خداوند به چنین کسی داده همگی برای تشویق به عفو و گذشت است، زیرا شک نیست که قصاص هرگز نمی تواند آنچه را انسان از دست داده به او باز گرداند، تنها یکنوع آرامش ‍ موقت به او می دهد، ولی وعده عفو خدا می تواند به طور کلی آنچه را او از دست داده به صورت دیگری جبران کند و به این ترتیب باقیمانده ناراحتی از قلب و جان او برچیده شود و این رساترین تشویق برای چنین اشخاص است.

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: کسی که عفو کند، خداوند به همان اندازه از گناهان او می بخشد.**نور الثقلین جلد اول صفحه 637.***

این جمله در حقیقت پاسخ دندانشکنی است به کسانی که قانون قصاص ‍ را یک قانون غیر عادلانه شمرده اند که مشوق روح آدمکشی و مثله کردن است، زیرا از مجموع آیه استفاده می شود که اجازه قصاص برای ایجاد ترس و وحشت جانیان و در نتیجه تامین امنیت جانی برای مردم بیگناه است، و در عین حال راه عفو و بازگشت نیز در آن گشوده شده است، با ایجاد این حالت ترس و امید، اسلام می خواهد، هم جلو جنایت را بگیرد و هم تا آنجا که ممکن است و شایستگی دارد جلو شستن خون را با خون.

و در پایان آیه می فرماید: کسانی که بر طبق حکم خداوند، داوری نکنند ستمگرند.

(و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون).

چه ظلمی از این بالاتر که ما گرفتار احساسات و عواطف کاذبی شده و از شخص قاتل به بهانه اینکه خون را با خون نباید شست بکلی صرفنظر کنیم

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 395@@@

و دست قاتلان را برای قتلهای دیگر باز گذاریم و به افراد بیگناه از این رهگذر ظلم و ستم کنیم.

باید توجه داشت که در تورات کنونی نیز در فصل 21 سفر خروج این حکم آمده است، آنجا که می گوید: و اگر اذیت دیگر رسیده باشد آن گاه، جان عوض جان باید داده شود، چشم عوض چشم، دندان به عوض ‍ دندان، دست به عوض دست، پا به عوض پا، سوختن به عوض ‍ سوختن، زخم به عوض زخم، لطمه به عوض لطمه (سفر خروج جمله های 23 - 24 - 25).