تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد4
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

دشمنان جاویدان

در آیه قبل سخن از پیمان شکنی بنی اسرائیل در میان بود و در این آیه به پیمان شکنی نصاری اشاره کرده می فرماید: جمعی از کسانی که ادعای نصرانیت می کنند، با اینکه از آنها پیمان وفاداری گرفته بودیم، دست به پیمان شکنی زدند و قسمتی از دستوراتی را که به آنها داده شده بود بدست فراموشی سپردند.

(و من الذین قالوا انا نصاری اخذنا میثاقهم فنسوا حظا مما ذکروا به).

آری آنها نیز با خدا پیمان بسته بودند که از حقیقت توحید منحرف نشوند و دستورات الهی را بدست فراموشی نسپارند و نشانه های آخرین پیامبر را کتمان نکنند، ولی آنها نیز به همان سرنوشت یهود گرفتار شدند، با این تفاوت

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 317@@@

قرآن در مورد یهود می گوید: تنها عده کمی از آنان پاک و حقشناس بودند ولی درباره نصاری می گوید: جمعی از آنان منحرف شدند، از این تعبیر روشن میشود که منحرفان یهود بیشتر از منحرفان نصاری بوده اند.

تاریخ اناجیل کنونی میگوید که تمام آنها سالیان دراز بعد از مسیح و بدست بعضی از مسیحیان نگاشته شده است و بهمین دلیل دارای تناقضهای آشکاری است و این نشان می دهد که آنها قسمتهای قابل ملاحظه ای از آیات انجیل را بکلی فراموش کرده بودند، وجود خرافات آشکار در اناجیل کنونی مانند داستان شرابسازی مسیح**انجیل یوحنا _ باب 2 جمله های 2 تا 12.*** که بر خلاف حکم عقل و حتی پاره ای از آیات تورات و انجیل کنونی است و داستان مریم مجدلیه**انجیل لوقا _ باب 7 _ جمله های 36 تا 47.*** و امثال آن نیز روشنگر این واقعیت است.

ضمنا باید توجه داشت نصاری جمع نصرانی است و در اینکه علت نامگذاری مسیحیان باین اسم چیست، احتمالات مختلفی داده اند نخست اینکه بخاطر آن است که عیسی (علیه السلام) در شهر ناصره در دوران کودکی پرورش یافت، و نیز احتمال داده اند از نصران گرفته شده که آن هم نام قریه ای است که نصاری به آن علاقه خاصی داشته اند و نیز ممکن است انتخاب این نام بخاطر آن باشد که هنگامی که مسیح (علیه السلام) ناصران و یارانی از مردم طلبید، آنها دعوت او را اجابت کردند همانطور که قرآن می گوید:

کما قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله.**_ سوره صف _ آیه 14.***

و از آنجا که جمعی از آنها به گفته خود عمل نمی کردند و تنها مدعی یاری

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 318@@@

مسیح (علیه السلام) بودند قرآن در آیه مورد بحث می گوید: و من الذین قالوا انا نصاری: از کسانی که ادعا می کردند ما یاوران عیسی (علیه السلام) هستیم ولی در این ادعا، صادق نبودند.

سپس قرآن نتیجه اعمال مسیحیان را چنین شرح میدهد که به جرم اعمالشان تا دامنه قیامت در میان آنها عداوت و دشمنی افکندیم.

(فاغرینا بینهم العداوة و البغضاء الی یوم القیامة).

و مجازات دیگر آنها که در آخرین جمله آیه به آن اشاره شده این است که در آینده خداوند نتائج اعمال آنها را بانها خبر خواهد داد و عملا با چشم خود خواهند دید.

(و سوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون).

در اینجا بچند نکته باید توجه داشت.

1 - جمله اغرینا در اصل از ماده اغراء بمعنی چسبانیدن چیزی است و سپس بمعنی تشویق و وادار ساختن بکاری استعمال شده است زیرا سبب ارتباط افراد بهدفهای معینی می شود، بنابراین مفهوم آیه فوق چنین است که پیمان شکنی نصاری و خلافکاریهای آنها سبب شد که عوامل عداوت و دشمنی و بذر نفاق و اختلاف در میان آنها پاشیده شود (زیرا میدانیم آثار اسباب تکوینی و طبیعی بخدا نسبت داده میشود) و هم اکنون کشمکشهای فراوانی که بین دول مسیحی وجود دارد و تاکنون سرچشمه دو جنگ جهانی شده و همچنان دسته بندیهای توام با عداوت و دشمنی در میان آنها ادامه دارد، علاوه بر این، اختلافات و عداوتهای مذهبی در بین فرق مذهبی مسیحیت بقدری زیاد است که هم اکنون نیز به کشتار یکدیگر ادامه می دهند.

بعضی از مفسران نیز احتمال داده اند که منظور ادامه عداوت و دشمنی بین یهود و نصاری تا پایان جهان می باشد ولی ظاهر آیه همان بروز عداوت

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 319@@@

در میان مسیحیان است.**بنابراین ضمیر (بینهم) به نصاری که در آغاز آیه ذکر شده باز می گردد.***

و شاید نیاز بتذکر نداشته باشد که این عاقبت دردناک منحصر بمسیحیان نیست اگر مسلمانان هم راه آنها را به پویند بهمان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

2 - عداوت در اصل از ماده عدو بمعنی تجاوز می آید و بغضاء از ماده بغض بمعنی تنفر از چیزی است و ممکن است فرق میان این دو کلمه این باشد که بغض بیشتر جنبه قلبی دارد و عداوت جنبه عملی و یا لااقل اعم از عملی و قلبی است.

3 - از آیه فوق چنین بر می آید که طائفه نصاری بعنوان پیروان یک مذهب (و یا یهود و نصاری هر دو) تا پایان جهان در دنیا وجود خواهند داشت. در اینجا این سؤال پیش میاید که از اخبار اسلامی چنین استفاده میشود که پس از ظهور مهدی (علیه السلام) در سرتاسر جهان یک آئین بیشتر نخواهد بود و آن آئین اسلام است، و این دو را چگونه می توان با هم جمع کرد؟

ولی ممکن است که مسیحیت (و یا مسیحیت و آئین یهود) بصورت یک اقلیت بسیار ضعیف در جهان حتی در عصر مهدی باقی بماند، زیرا می دانیم در آن عصر نیز آزادی اراده انسانها از بین نمی رود و دین جنبه اجباری پیدا نمی کند اگر چه اکثریت قاطع مردم جهان راه حق را میابند و به آن می گروند و مهمتر از همه اینکه حکومت روی زمین یک حکومت اسلامی خواهد بود.

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 320@@@