تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

فرمان جنگ با ستمکاران

در نخستین آیه، قرآن دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که شمشیر به روی مسلمانان می کشند صادر کرده و به آنان اجازه داده است که برای خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند، و به تعبیر دیگر دوران صبر و شکیبایی مسلمانان تمام شده بود، و به قدر کافی قوت و قدرت پیدا کرده بودند که با شجاعت و صراحت، از خود و حقوق خویش دفاع کنند، می فرماید: ((با کسانی که با شما می جنگند در راه خدا پیکار کنید)) (و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم ).

تعبیر به فی سبیل الله، هدف اصلی جنگهای اسلامی را روشن می سازد که جنگ در منطق اسلام هرگز به خاطر انتقامجویی یا جاه طلبی یا کشورگشایی یا بدست آوردن غنائم، و اشغال سرزمینهای دیگران نیست .

اسلام همه اینها را محکوم می کند و می گوید: سلاح بدست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا، و برای گسترش قوانین الهی و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق، و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهی باشد.

همین نکته است که جنگهای اسلامی را از تمام جنگهایی که در جهان روی می دهد جدا می سازد و نیز همین هدف، در تمام ابعاد جنگ اثر می گذارد و کمیت و کیفیت جنگ، نوع سلاح، چگونگی رفتار با اسیران، را به رنگ فی سبیل الله در می آورد.

((سبیل )) به گفته ((راغب )) در ((مفردات )) در اصل به معنی راهی است که

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 19@@@

پیمودن آن آسان است، و بعضی آن را منحصرا به معنی راه حق تفسیر کرده اند، ولی با توجه به اینکه این واژه در قرآن مجید، هم به راههای حق و هم به راههای باطل اطلاق شده، شاید منظورشان این باشد که از قرائن، حق بودن آن را استفاده کرده اند.

شک نیست که پیمودن راه خدا (سبیل الله ) یا به تعبیر دیگر راه دین و آیین او، با تمام مشکلاتی که دارد، چون موافق روح و جان افراد با ایمان است، کاری است آسان و گوارا، به همین دلیل مؤمنان داوطلبانه و آشکارا، از آن استقبال می کنند، هر چند سرانجامش شهادت باشد.


جمله ((الذین یقاتلونکم )) نیز صراحت دارد که این دستور مخصوص مقابله با کسانی است که دست به اسلحه می برند، و تا دشمن به مقاتله و مبارزه بر نخیزد، مسلمانان نباید حمله کنند و چنانکه خواهیم دید، این اصل (جز در بعضی موارد استثنایی که خواهد آمد) همه جا محترم شمرده شده است .

جمعی از مفسران، مفهوم ((الذین یقاتلونکم )) را در دایره خاصی محدود کرده اند، در حالی که آیه مفهوم گسترده ای دارد و تمام کسانی را که به نحوی از انحاء به پیکار بر می خیزند شامل می شود.

ضمنا از این آیه استفاده می شود که هرگز غیر نظامیان (مخصوصا زنان و کودکان ) نباید مورد تهاجم واقع شوند، زیرا آنها به مقاتله بر نخواسته اند، بنابراین مصونیت دارند.

سپس توصیه به رعایت عدالت، حتی در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده می فرماید: از حد تجاوز نکنید (و لا تعتدوا).

چرا که خداوند، تجاوزکاران را دوست نمی دارد (ان الله لا یحب المعتدین ).

آری هنگامی که جنگ برای خدا و در راه خدا باشد، هیچگونه تعدی و تجاوز، نباید در آن باشد، و درست به همین دلیل است که در جنگهای اسلامی - بر خلاف جنگهای عصر ما - رعایت اصول اخلاقی فراوانی توصیه شده است، مثلا

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 20@@@

افرادی که سلاح بر زمین بگذارند، و کسانی که توانایی جنگ را از دست داده اند، یا اصولا قدرت بر جنگ ندارند، همچون مجروحان، پیر مردان، زنان و کودکان نباید مورد تعدی قرار گیرند، باغستانها و گیاهان و زراعتها را نباید از بین ببرند، و از مواد سمی برای زهرآلود کردن آبهای آشامیدنی دشمن (جنگ شیمیایی و میکروبی ) نباید استفاده کنند.

علی (علیه السلام ) - طبق آنچه در نهج البلاغه آمده - به لشکریانش، قبل از شروع جنگ صفین دستور جامعی در این زمینه داده که شاهد گویای بحث ما است :

لا تقاتلوهم حتی یبدؤوکم فانکم بحمد الله علی حجة، و ترککم ایاهم حتی یبدؤوکم حجة اخری لکم علیهم، فاذا کانت الهزیمة باذن الله فلا تقتلوا مدبرا و لا تصیبوا معورا و لا تجهزوا علی جریح و لا تهیجوا النساء باذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امرائکم .

((با آنها نجنگید تا جنگ را آغاز کنند، چه اینکه شما بحمد الله (برای حقانیت خود) دارای حجت و دلیل هستید، و واگذاشتن آنها تا نبرد را آغاز کنند، حجت دیگری است به سود شما و بر زیان آنان، آنگاه که به اذن خدا آنان را شکست دادید، فراریان را نکشید، و بر ناتوانها ضربه نزنید و مجروحان را به قتل نرسانید، و با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید، هر چند به شما دشنام دهند، و به سرانتان ناسزا گویند)).**نهج البلاغه شماره 14 از بخش نامه ها***

این نکته نیز لازم به یادآوری است که بعضی از مفسران، طبق پاره ای از روایات، این آیه را ناسخ آیه ای که منع از پیکار می کند دانسته اند مانند کفوا ایدیکم : ((دست به پیکار نزنید))،**سوره نساء آیه 77*** و بعضی آن را منسوخ به آیه و قاتلوا المشرکین کافة : ((با

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 21@@@

همه مشرکان پیکار کنید))**سوره توبه آیه 36*** شمرده اند، ولی حق این است که این آیه نه ناسخ است و نه منسوخ، زیرا ممنوع بودن جنگ با کفار متجاوز، زمانی بود که مسلمانان از توان کافی برخوردار نبودند و با تغییر شرایط موظف شدند از خود دفاع کنند، و نیز مساله پیکار با مشرکان در واقع یک استثناء نسبت به آیه محسوب می شود، بنابراین تغییر حکم به خاطر تغییر شرایط نه نسخ است و نه استثناء، ولی قرائن نشان می دهد که در روایات و همچنین کلمات پیشینیان نسخ مفهومی غیر از مفهوم امروز داشته به طوری که معنی گسترده آن شامل این گونه امور نیز می شده است .


در آیه بعد که تکمیلی است بر دستور آیه قبل با صراحت بیشتری، سخن می گوید، می فرماید: آنها (همان مشرکانی که از هیچ گونه ضربه زدن به مسلمین خودداری نمی کردند) را هر کجا بیابید به قتل برسانید و از آنجا که شما را بیرون ساختند (مکه ) آنها را بیرون کنید چرا که این یک دفاع عادلانه و مقابله به مثل منطقی است (و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم ).

سپس می افزاید: فتنه از کشتار هم بدتر است (و الفتنة اشد من القتل ).

در اینکه ((فتنه )) چیست، مفسران و ارباب لغت، درباره آن بحثهایی دارند، این واژه در اصل از ((فتن )) (بر وزن متن ) گرفته شده که به گفته ((راغب )) در ((مفردات )) به معنی قرار دادن طلا در آتش، برای ظاهر شدن میزان خوبی آن از بدی است و به گفته بعضی گذاشتن طلا در آتش برای خالص شدن از ناخالصیهاست**روح المعانی جلد 2 صفحه 65*** واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجید، دهها بار ذکر شده و در معانی مختلفی به کار رفته است .

گاه به معنی آزمایش و امتحان است، مانند احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون : ((مردم گمان می کنند، همین که گفتند ایمان آوردیم، رها

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 22@@@

می شوند و آزمایش نخواهند شد.**سوره عنکبوت آیه 4***

و گاه به معنی فریب دادن، چنانکه می فرماید: یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان : ((ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد)).**سوره اعراف آیه 27***

و گاه به معنی بلا و عذاب آمده مانند: یوم هم علی النار یفتنون ذوقوا فتنتکم : ((آن روز که آنها بر آتش، عذاب می شوند و به آنها گفته می شود بچشید عذاب خود را)).**سوره ذاریات آیه 13 و 14 ***

و گاه به معنی گمراهی آمده، مانند و من یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیئا: ((کسی که خدا گمراهی او را بخواهد (و از او سلب توفیق کند) هیچ قدرتی برای نجات او، در برابر خداوند نخواهی داشت )).**سوره مائده آیه 41***

و گاه به معنی شرک و بت پرستی یا سد راه ایمان آورندگان، آمده مانند آیه مورد بحث، و بعضی آیات بعد از آن که می فرماید: و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین لله : ((با آنها پیکار کنید تا شرک از میان برود، و دین مخصوص خدای یگانه باشد)).

ولی ظاهر این است که تمام این معانی به همان ریشه اصلی که در معنی فتنه گفته شد باز می گردد (همانگونه که غالب الفاظ مشترک چنین حالی را دارند) زیرا با توجه به اینکه معنی اصلی قرار دادن طلا در زیر فشار آتش برای خالص سازی، یا جدا کردن سره از ناسره است، در هر مورد که نوعی فشار و شدت وجود داشته باشد این واژه به کار می رود، مانند امتحان که معمول ا با فشار و مشکلات همراه است، و عذاب که نوع دیگری از شدت و فشار است، و فریب و نیرنگ که تحت فشارها انجام می گیرد و همچنین شرک یا ایجاد مانع در راه هدایت خلق که هر کدام

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 23@@@

متضمن نوعی فشار و شدت است .

کوتاه سخن اینکه : آیین بت پرستی و فسادهای گوناگون فردی و اجتماعی مولود آن، در سرزمین مکه رایج شده بود، و حرم امن خدا را آلوده کرده بود، و فساد آن از قتل و کشتار هم بیشتر بود، آیه مورد بحث می گوید به خاطر ترس از خونریزی، دست از پیکار با بت پرستی بر ندارید که بت پرستی از قتل، بدتر است .

این احتمال نیز از سوی بعضی از مفسران داده شده که منظور از ((فتنه )) در اینجا همان فساد اجتماعی باشد، از جمله تبعید کردن مؤمنان از وطن ماءلوفشان که این امور گاه از کشتن هم دردناک تر است، یا سبب قتل و کشتارها در اجتماع می شود، در آیه 73 سوره انفال چنین می خوانیم : الا تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر: ((اگر این دستور را (قطع رابطه با کفار) انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می دهد (در این آیه فتنه و فساد در کنار هم قرار گرفته ).

سپس به مساله دیگری در همین رابطه اشاره کرده، می فرماید: مسلمانان باید احترام مسجد الحرام را نگهدارند، و این حرم امن الهی باید همیشه محترم شمرده شود و لذا ((با آنها (مشرکان ) نزد مسجد الحرام پیکار نکنید، مگر آنکه آنها در آنجا با شما بجنگند)) (و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه ).

((ولی اگر آنها با شما در آنجا جنگ کردند، آنها را به قتل برسانید، چنین است جزای کافران )) (فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین ).

چرا که وقتی آنها حرمت این حرم امن را بشکنند دیگر سکوت در برابر آنان جایز نیست و باید پاسخ محکم به آنان گفته شود تا از قداست و احترام حرم امن خدا، هرگز سوء استفاده نکنند.

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 24@@@

ولی از آنجا که اسلام همیشه نیش و نوش و انذار و بشارت را با هم می آمیزد تا معجون سالم تربیتی برای گنهکاران فراهم کند در آیه بعد راه بازگشت را به روی آنها گشوده و می فرماید: اگر دست از جنگ بردارند و خودداری کنند، خداوند آمرزنده و مهربان است (فان انتهوا فان الله غفور رحیم ).

آری اگر از شرک دست بردارند، و آتش فتنه و فساد را خاموش کنند، آنها برادران مسلمان شما خواهند بود، و حتی چنانکه در دستورات دیگر آمده است از مجازات و غرامتهائی که برای مجرمان است در مورد آنان صرف نظر می شود.

بعضی جمله ((فان انتهوا)) (اگر خودداری کنند) را به معنی خودداری از شرک و کفر تفسیر کرده اند (چنانکه در بالا گفتیم ).

و بعضی به معنی خودداری از جنگ در مسجد الحرام یا اطراف آن دانسته اند.

جمع میان هر دو معنی نیز ممکن است .

در آیه بعد به هدف جهاد در اسلام اشاره کرده، می فرماید: با آنها پیکار کنید تا فتنه از میان برود (و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة ).

((و دین مخصوص خدا باشد)) (و یکون الدین لله ).

سپس اضافه می کند: ((اگر آنها (از اعتقاد در اعمال نادرست خود) دست بردارند (مزاحم آنان نشوید زیرا) تعدی جز به ستمکاران روا نیست )) (فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین ).

در ظاهر، سه هدف برای جهاد در این آیه ذکر شده، از میان بردن فتنه ها، و محو شرک و بت پرستی، و جلوگیری از ظلم و ستم .

این احتمال وجود دارد که منظور از فتنه همان شرک بوده باشد، بنابراین هدف اول و دوم در هم ادغام می شود، و نیز این احتمال وجود دارد که منظور از ظلم در اینجا نیز همان شرک باشد چنانکه در آیه 13 سوره لقمان می خوانیم : ان

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 25@@@

الشرک لظلم عظیم : ((شرک ظلم بزرگی است )).

به این ترتیب، هر سه هدف، به یک هدف باز می گردد، و آن مبارزه با شرک و بت پرستی که سرچشمه انواع فتنه ها و مظالم و ستمهاست .

بعضی نیز ظلم را در این آیه به معنی آغازگر جنگ بودن دانسته اند، و یا آغازگر جنگ بودن، در حرم امن خدا.

ولی احتمال اول که آیه سه هدف جداگانه را برای جنگ تعقیب کند قویتر به نظر می رسد، درست است که شرک یکی از مصادیق فتنه است ولی ((فتنه )) مفهومی گسترده تر از شرک دارد، و درست است که شرک یکی از مصادیق ظلم است، ولی ((ظلم )) مفهوم وسیع تری دارد، و اگر گاهی تفسیر به شرک شده بیان یک مصداق است .

به این ترتیب جهاد اسلامی نه به خاطر فرمانروائی در زمین و کشورگشایی، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهای فروش یا تملک منابع حیاتی کشورهای دیگر، یا برتری بخشیدن نژادی بر نژاد دیگر است .

هدف یکی از سه چیز است : خاموش کردن آتش فتنه ها و آشوبها که سلب آزادی و امنیت از مردم می کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستی، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است