تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

انفاق و رهائی از تنگناها

این آیه تکمیلی است بر آیات جهاد که قبلا تفسیر آن گذشت، زیرا جهاد به همان اندازه که به مردان با اخلاص ‍ و کار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحی و جسمی لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگی، درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان اند، ولی سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذائی، وسایل درمانی ) کاری از او ساخته نیست .

لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور می دهد، و می فرماید: در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید (و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة ).

مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیاری از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولی چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم میکرد و بعضی فقیر و نیازمند بودند. آن چنان که طبق آیه 92 سوره توبه گریه می کردند و اشک میریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: تولوا و اعینهم تفیض من الدمع

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 36@@@

حزنا ان لا یجدوا ما ینفقون، آری در چنین شرایطی نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشتساز بود.

جمله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک انفاق، برای جهاد اسلامی وارد شده، ولی مفهوم وسیع و گستردهای دارد که موارد زیاد دیگری را نیز شامل می شود، از جمله اینکه انسان حق ندارد از جادههای خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوی یا غیر آن ) بدون پیشبینیهای لازم بگذرد، یا غذائی که به احتمال قوی آلوده به سم است تناول کند، و یا حتی در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بیجهت جان خود را به خطر انداخته و مسوول است .

ولی اینکه بعضی از ناآگاهان، هر گونه جهاد ابتدائی را القاء نفس در هلاکت پنداشته اند، و گاه تا آنجا به پیش ‍ می روند که قیام سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام ) در کربلا را مصداق آن میشمرند، ناشی از نهایت نادانی و عدم درک آیه است، زیرا القای نفس در هلاکت مربوط به جائی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که امام حسین (علیه السلام ) و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند.

آیا اگر کسی ببیند جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) در خطر است و خود را سپر برای حفظ او کند (همان کاری که علی (علیه السلام ) در جنگ احد کرد و یا در لیلة المبیت آن شبی که در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) خوابید) چنین کسی القاء نفس در هلاکت کرده و کار خلافی انجام داده ؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاکت جایز نیست .

حق این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعی ابلهی است .

آری اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 37@@@

مهم است راهحلهای بهتر و مناسبتری دارد، در چنین جائی نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است ).

در آخر آیه دستور به نیکوکاری داده، می فرماید: و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد (و احسنوا ان الله یحب المحسنین ).

در اینکه مراد از احسان در اینجا چیست ؟ چند احتمال در کلمات مفسران دیده می شود: نخست این است که حسن ظن به خدا داشته باشید (و گمان نکنید انفاقهای شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد) و دیگر اینکه منظور، اقتصاد و میانه روی در مساله انفاق است، و دیگر اینکه منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونهای که همراه با گشادهروئی و مهربانی باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتی شخص انفاق شونده است بر کنار باشد.

مانعی ندارد که همه این معانی سه گانه در مفهوم و محتوای آیه جمع باشد.