تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

صحنه دیگری از معاد در این دنیا

به دنبال داستان عزیر در مورد مساله معاد داستان دیگری از ابراهیم (علیه السلام ) در اینجا مطرح شده است، تا آن بحث کاملتر گردد.

بیشتر مفسران و نویسندگان تاریخ، در ذیل این آیه داستان زیر را نقل کرده اند: روزی ابراهیم (علیه السلام ) از کنار دریائی می گذشت مرداری را دید که در کنار دریا افتاده، در حالی که مقداری از آن داخل آب و مقداری دیگر در خشکی قرار داشت و پرندگان و حیوانات دریا و خشکی از دو سو آن را طعمه خود قرار داده اند حتی گاهی بر سر آن با یکدیگر نزاع می کنند دیدن این منظره ابراهیم را به فکر مسالهای انداخت که همه می خواهند چگونگی آن را بطور تفصیل بدانند و آن کیفیت زنده

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 302@@@

شدن مردگان پس از مرگ است او فکر می کرد که اگر نظیر این حادثه برای جسد انسانی رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران دیگر شود مساله رستاخیز که باید با همین بدن جسمانی صورت گیرد چگونه خواهد شد؟!

ابراهیم (علیه السلام ) گفت پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی ؟ خداوند فرمود مگر ایمان به این مطلب نداری ؟

او پاسخ داد: ایمان دارم لکن می خواهم آرامش قلبی پیدا کنم .

خداوند به او دستور داد که چهار پرنده را بگیرد و آنها را ذبح نماید و گوشتهای آنها را در هم بیامیزد، سپس آنها را چند قسمت کند و هر قسمتی را بر سر کوهی بگذارد بعد آنها را بخواند تا صحنه رستاخیز را مشاهده کند او چنین کرد و با نهایت تعجب دید اجزای مرغان از نقاط مختلف جمع شده نزد او آمدند و حیات و زندگی را از سر گرفتند!

در برابر این نقل معروف، یکی از مفسران بنام ((ابو مسلم )) نظر دیگری ابراز داشته که مفسر مشهور فخر رازی آن را در کتاب خود آورده است و از آنجا که نظریه ابو مسلم با اینکه بر خلاف نظریه سایر مفسران است مورد تایید یکی از مفسران معاصر (نویسنده تفسیر المنار) قرار گرفته به نقل آن می پردازیم .

نامبرده می گوید: آیه هیچگونه دلالتی بر این موضوع ندارد که ابراهیم (علیه السلام ) مرغانی را کشت و سپس ‍ به فرمان خدا زنده شدند، بلکه آیه بیان یک مثال برای روشن شدن مساله رستاخیز است، یعنی : ((ای ابراهیم ! چهار پرنده را بگیر و با خود مانوس ساز، بطوری که هر وقت آنها را بخوانی به سوی تو آیند، اگر چه هر کدام را بر سر کوهی بگذاری، این کار چه اندازه برای تو آسان است مساله زنده کردن مردگان و جمع کردن اجزاء پراکنده آنها از نقاط مختلف جهان برای خداوند به همین سادگی است !))

بنابراین منظور از فرمانی که خداوند به ابراهیم درباره پرندگان چهارگانه داد

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 303@@@

این نبوده است که راستی دست به چنین کاری بزند، بلکه صرفا به منظور بیان یک مثال و تشبیه است، درست مثل این که کسی می خواهد به دیگری بگوید من فلان کار را با سهولت و سرعت انجام می دهم می گوید: تو یک جرعه آب بنوش من این کار را میکنم، یعنی به همین سادگی است نه اینکه واقعا او موظف است جرعه آبی بنوشد!

پیروان نظریه دوم به کلمه ((فصرهن الیک )) استدلال کرده اند و گفته اند: این جمله هنگامی که با کلمه ((الی )) متعدی شود به معنی تمایل دادن و مانوس ساختن است، بنابراین مفهوم جمله این می شود که مرغان مزبور را با خود مانوس کن بعلاوه ضمیرهای ((صرهن )) و ((منهن )) و ((ادعهن )) همه به مرغان باز می گردد، این در صورتی صحیح است که ما تفسیر دوم را بپذیریم، زیرا طبق تفسیر اول بعضی از این ضمیرها به خود مرغان بر می گردد و بعضی به اجزای آنها و این مناسب به نظر نمی رسد.

البته ((پاسخ )) این استدلالات را ضمن تفسیر آیه خواهیم گفت، اما آنچه اشاره به آن در اینجا لازم است این است که آیه به روشنی این حقیقت را می فهماند که ابراهیم (علیه السلام ) تقاضای مشاهده حسی صحنه رستاخیز را کرده بود تا مایه آرامش قلب او گردد، بدیهی است ذکر یک مثال و تشبیه نه صحنه ای را مجسم می سازد و نه مایه آرامش خاطر است، در حقیقت ابراهیم از طریق عقل و منطق به رستاخیز ایمان داشت ولی می خواست از طریق احساس و شهود نیز آن را دریابد. اکنون به تفسیر آیه باز می گردیم، تا این حقیقت روشنتر شود

نخست می فرماید: ((به خاطر بیاور، هنگامی را که ابراهیم (علیه السلام ) گفت : خدایا به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می کنی ؟)) (و اذ قال ابرهیم رب ارنی کیف تحیی الموتی ).

از جمله ((ارنی کیف ...)) (به من نشان ده چگونه ...) به خوبی استفاده می شود

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 304@@@

که او می خواست با رؤیت و شهود، ایمان خود را قویتر کند آن هم درباره چگونگی رستاخیز نه درباره اصل آن و لذا در آیات گذشته خواندیم که او با صراحت به نمرود گفت : ((پروردگار من کسی است که زنده می کند و می میراند)).

به همین دلیل در ادامه این سخن، هنگامی که خداوند فرمود: ((آیا ایمان نیاوردهای ؟)) (قال اولم تؤمن ).

او در جواب عرض کرد: آری ایمان آوردم ولی میخواهم قلبم آرامش یابد (قال بلی و لکن لیطمئن قلبی ).

گوئی خدا می خواست این تقاضای ابراهیم در نظر مردم به عنوان تزلزل ایمان محسوب نشود، لذا از او سؤال شد مگر ایمان نیاورده ای ؟ تا او در این زمینه توضیح دهد و سوء تفاهمی برای کسی به وجود نیاید.

ضمنا از این جمله استفاده می شود که استدلال و برهان علمی و منطقی ممکن است یقین بیاورد، اما آرامش ‍ خاطر نیاورد، زیرا استدلال عقل انسان را راضی می کند، و چه بسا در اعماق دل و عواطف او نفوذ نکند (درست مثل اینکه استدلال به انسان می گوید: کاری از مرده ساخته نیست ولی با این حال بعضی از افراد. از مرده می ترسند مخصوصا هنگام شب و تنهائی نمی توانند در کنار مرده بمانند، زیرا استدلال فوق در اعماق وجودشان نفوذ نکرده اما کسانی که دائما با مردگان سر و کار دارند و به غسل و کفن و دفن مشغول اند هرگز چنین ترسی را ندارند).

به هر حال آنچه عقل و دل را سیراب می کند، شهود عینی است، و این موضوع مهمی است که در جای خود باید شرح بیشتری پیرامون آن داده شود! تعبیر به اطمینان و آرامش نشان می دهد که افکار انسانی قبل از وصول به مرحله شهود دائما در حرکت و جولان و فراز و نشیب است، اما به مرحله شهود که رسید آرام می گیرد و تثبیت می شود.

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 305@@@

در اینجا به ابراهیم دستور داده می شود که برای رسیدن به مطلوبش دست به اقدام عجیبی بزند، آن گونه که قرآن در ادامه این آیه، بیان کرده، خداوند فرمود: ((حال که چنین است چهار نوع از مرغان را انتخاب کن و آنها را (پس از ذبح کردن ) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز) سپس بر هر کوهی قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان به سرعت به سوی تو می آیند)) (قال فخذ اربعة من الطیر فصرهن الیک ثم اجعل علی کل جبل منهن جزء ثم ادعهن یاتینک سعیا).

این را ببین ((و بدان خداوند توانا و حکیم است )) (و اعلم ان الله عزیز حکیم ).

هم تمام ذرات بدن مردگان را به خوبی میشناسد، و هم توانائی بر جمع آنها دارد.

جمله ((صرهن )) در اصل از ریشه صور (بر وزن غور) گرفته شده که به معنی ((قطع کردن )) و ((متمایل نمودن )) و ((بانگ زدن )) است، که از میان این سه معنی در اینجا همان معنی نخست منظور است یعنی چهار مرغ انتخاب کن و آنها را ذبح نموده و قطعه قطعه کرده در هم بیامیز.


زیرا هدف این بوده که نمونه رستاخیز و زنده شدن مردگان را به هنگامی که اجزای بدن آنها متلاشی می شود، و هر ذرهای به گوشهای می افتد و با دیگر ذرات از بدنهای دیگر می آمیزد، با چشم خود مشاهده کند.

آنها که جمله ((صرهن الیک )) را به معنی مانوس کردن و متمایل کردن مرغان گرفته اند، گویا از مفهوم کلمه ((جزءا)) و همچنین هدف اصلی این کار، غفلت کرده اند.

ابراهیم (علیه السلام ) این کار را کرد، و آنها را صدا زد، در این هنگام اجزای پراکنده هر یک از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آمیختند و زندگی را از سر گرفتند و این موضوع، به ابراهیم (علیه السلام ) نشان داد، که همین صحنه در مقیاس بسیار وسیعتر، در رستاخیز انجام خواهد شد.

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 306@@@

بعضی از کلمه ((سعیا)) خواسته اند استفاده کنند که مرغان پس از زنده شدن پرواز نکردند بلکه با پای خود به سوی ابراهیم دویدند، زیرا سعی معمولا در لغت عرب به معنی ((راه رفتن سریع )) است، از ((خلیل بن احمد))، ادیب معروف عرب نیز نقل شده است، که ابراهیم (علیه السلام ) در حال راه رفتن بود که مرغان به سوی او آمدند (یعنی سعیا حال از برای ابراهیم (علیه السلام ) است نه مرغان ).**البحر المجید جلد دوم صفحه 300 ذیل آیه مورد بحث***

ولی قرائن نشان می دهد که سعیا در اینجا کنایه از پرواز سریع است .