تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گفتگوی اهل کتاب درباره ابراهیم (ع ):

در ادامه بحثهای مربوط به اهل کتاب در این آیات روی سخن را به آنها کرده، می فرماید: ((ای اهل کتاب ! چرا درباره ابراهیم به گفتگو و نزاع میپردازید (و هر کدام او را از خود می دانید) در حالی که تورات و انجیل بعد از او نازل شده (و دوران او قبل از موسی (علیه السلام ) و مسیح (علیه السلام ) بود) آیا اندیشه نمیکنید؟)) (یا اهل الکتاب لم تحاجون فی ابرهیم و ما انزلت التوریة و الانجیل الا من بعده ا فلا تعقلون ).

آیا چنین چیزی معقول است که پیامبر پیشین پیرو آئینهای بعد از خود باشد؟

در آیه بعد از طریق دیگری آنها را مورد سرزنش قرار داده، می فرماید: ((شما کسانی هستید که درباره آنچه نسبت به آن آگاهی داشتید بحث و گفتگو کردید ولی چرا درباره آنچه به آن آگاهی ندارید، بحث و گفتگو می کنید))؟ (ها انتم هؤلاء حاججتم فیما لکم به علم فلم تحاجون فیما لیس لکم به علم ).

اشاره به اینکه شما در مسائل مربوط به مذهب خودتان که از آن آگاهی

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 605@@@

داشتید بحث و گفتگو کردید و دیدید که حتی در این مباحث گرفتار چه اشتباهات بزرگی شده اید و چه اندازه از حقیقت دور افتادهاید (و در واقع علم شما جهل مرکب بود) با این حال چگونه در چیزی که از آن اطلاع ندارید بحث و گفتگو می کنید و در نتیجه سخنی میگوئید که با هیچ تاریخی سازگار نیست .

سپس برای تاکید مطالب گذشته و آماده ساختن برای بحث آینده می گوید: ((خدا می داند و شما نمیدانید)) (و الله یعلم و انتم لا تعلمون ).

آری او می داند که در چه تاریخی آئین خود را بر ابراهیم نازل کرده، نه شما که در زمانهای بعد به وجود آمدهاید و بدون اطلاع و مدرک، در این باره قضاوت می کنید.

سپس با صراحت تمام به این مدعیان پاسخ می گوید که : ((ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحد خالص و مسلمان (پاک نهادی ) بود)) (ما کان ابرهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما).

باید توجه داشت که واژه ((حنیفا)) از ماده ((حنف )) (بر وزن انف ) به معنی شخصی یا چیزی است که تمایل به سوئی پیدا کرده و در زبان قرآن به کسی گفته می شود که از آئینهای باطل به سوی آئین حق متمایل شده است .

در اینجا خداوند ابراهیم (علیه السلام ) را به عنوان حنیف توصیف نموده، زیرا او بود که پردههای تقلید و تعصب را درید، و در زمان و محیطی که غرق بت پرستی بود هرگز در برابر بت سجده نکرد.

ولی از آنجا که بت پرستان زمان جاهلیت عرب، نیز خود را بر دین حنیف ابراهیم (علیه السلام ) معرفی می کردند، و این سخن به قدری شایع شده بود که یهود و نصاری آنها را حنفاء میگفتند (به این ترتیب حنیف درست معنایی بر ضد معنای اصلیش پیدا کرده بود، و با بت پرستی مرادف شده بود) خداوند پس از توصیف

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 606@@@

ابراهیم (علیه السلام ) به عنوان حنیف و مسلم، می فرماید: ((او هرگز از مشرکان نبود)) (و ما کان من المشرکین ).

تا هر گونه ارتباطی میان ابراهیم و بت پرستان عرب را نفی کند.

سؤال :

در اینجا ممکن است گفته شود: اگر ابراهیم را نتوانیم پیرو آئین موسی (علیه السلام ) و مسیح (علیه السلام ) معرفی کنیم به طریق اولی نمیتوانیم او را مسلمان بدانیم، زیرا او هزاران سال قبل از ظهور اسلام و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده است ؟ پس چرا قرآن او را به عنوان مسلم معرفی کرده است ؟

پاسخ :

پاسخ این سؤال از نکتهای که قبلا نیز به آن اشاره کردهایم روشن می شود که ((مسلم )) در اصطلاح قرآن به معنی خصوص پیروان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) نیست بلکه اسلام به معنی وسیع کلمه، همان تسلیم در برابر فرمان حق و توحید کامل و خالی از هر گونه شرک و بت پرستی است، که ابراهیم (علیه السلام ) پرچمدار آن بود.

بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که ابراهیم پیرو هیچ یک از این آئینها نبوده، تنها چیزی که در اینجا باقی میماند این است که چه کسانی می توانند رابطه و پیوند خود را با مکتب ابراهیم (علیه السلام ) - به عنوان یک سند افتخار - اثبات کنند، و به تعبیر دیگر چگونه می توان خود را پیرو این پیامبر بزرگ که همه پیروان ادیان الهی برای او عظمت قائل هستند دانست .

در آخرین آیه مورد بحث، به این معنی پرداخته و می گوید: ((سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر (پیامبر اسلام ) و کسانی که به او ایمان آورده اند می باشند)) (ان اولی الناس ‍ بابرهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا).

بنابراین مساءله قرابت و خویشاوندی و یا مساءله نژاد که پیروان ادیان مختلف

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 607@@@

برای اثبات پیوند خود با ابراهیم ذکر می کردند، هیچگونه ارزشی ندارد و ولایت و ارتباط با پیامبران تنها از طریق ایمان خالص به خداوند و پیروی از مکتب آنها است و به این طریق ثابت می شود که پیوند واقعی پیوند مکتبی است چه کسانی که در زمان او زندگی داشتند و از او پیروی کردند (للذین اتبعوه ).

و چه کسانی که بعد از او به مکتب و برنامه او وفاداری نشان دادند، مانند ((این پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) و پیروان او)) (و هذا النبی و الذین آمنوا).

اهل کتاب با عقائد شرک آمیز خود که اساسیترین اصل دعوت ابراهیم (علیه السلام ) یعنی توحید را زیر پا گذارده اند، و یا بت پرستان عرب که درست در نقطه مقابل آئین ابراهیم (علیه السلام ) قرار گرفته اند، چگونه می توانند خود را پیرو ابراهیم و در خط او بدانند، آری باید اعتراف کنیم که نزدیک ترین افراد به ابراهیم پیامبر اسلام و پیروان او هستند که در اصول و فروع اسلام به او وفادار ماندند.

و در پایان آیه به آنها که پیرو واقعی مکتب پیامبران بزرگ خدا بودند بشارت می دهد که ((خداوند ولی و سرپرست مؤمنان است )) (و الله ولی المؤمنین ).