تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خطوط اصلی اقتصاد اسلامی

این آیه اشاره به یک اصل کلی و مهم اسلامی می کند که در تمام مسائل اقتصادی حاکم است، و به یک معنی می شود تمام ابواب فقه اسلامی را در بخش اقتصاد، زیر پوشش آن قرار داد، و به همین دلیل فقهای بزرگ ما در بخشهای زیادی از فقه اسلامی به این آیه تمسک می جویند، می فرماید: اموال یکدیگر را در میان خود به باطل و ناحق نخورید (و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل ).

در اینکه منظور از ((باطل )) در اینجا چیست، تفسیرهای مختلفی ذکر کرده اند، بعضی آن را به معنی اموالی که از روی غصب و ظلم به دست می آید دانسته اند.

و بعضی اشاره به اموالی که از طریق قمار و مانند آن فراهم می گردد.

و بعضی آن را اشاره به اموالی می دانند که از طریق سوگند دروغ (و انواع پرونده سازیهای دروغین به دست می آید).

ولی ظاهر این است که مفهوم آیه عمومیت دارد و همه این مسائل و غیر اینها را شامل می شود، زیرا ((باطل )) که به معنی زایل و از بین رونده است، همه را در بر می گیرد، و اگر در بعضی از روایات، از امام باقر علیه السلام تفسیر به ((سوگند دروغ ))، و در روایتی از امام صادق علیه السلام تفسیر به ((قمار)) شده است، در واقع از قبیل بیان

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 4@@@

مصداقهای روشن است .

بنابراین هر گونه تصرف در اموال دیگران از غیر طریق صحیح و به ناحق مشمول این نهی الهی است .

تمام معاملاتی که هدف صحیحی را تعقیب نمی کند و پایه و اساس عقلائی ندارد مشمول این آیه است .

همین معنی در سوره نساء آیه 29 با توضیح بیشتری خطاب به مؤمنان آمده است، می فرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض منکم : ((ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل و از طرق نامشروع نخورید مگر اینکه تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد.

استثناء تجارت، توأ م با تراضی، در واقع بیان یک مصداق روشن از طرق مشروع و حلال است، و هبه و میراث و هدیه، وصیت و مانند آن را نفی نمی کند، زیرا آنها نیز از طرق مشروع عقلائی است .

جالب اینکه بعضی از مفسران گفته اند: قرار گرفتن آیه مورد بحث بعد از آیات روزه (آیات 182 - 187) نشانه یک نوع همبستگی در میان این دو است، در آنجا نهی از خوردن و آشامیدن به خاطر انجام یک عبادت الهی می کند، و در اینجا نهی از خوردن اموال مردم به ناحق که این هم نوع دیگری از روزه و ریاضت نفوس ‍ است، و در واقع هر دو شاخه هائی از تقوا محسوب می شود، همان تقوایی که به عنوان هدف نهایی روزه معرفی شده است .**اقتباس از تفسیر فی ظلال القرآن جلد1، صفحه 252.***

ذکر این نکته نیز لازم است که تعبیر به ((اکل )) (خوردن ) معنی وسیع و گستردهای دارد که هر گونه تصرفی را شامل می شود، و در واقع این تعبیر کنایه ای است از انواع تصرفات، و ((اکل )) یک مصداق روشن آن است .

سپس در ذیل آیه، انگشت روی یک نمونه بارز ((اکل مال به باطل )) (خوردن

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 5@@@

اموال مردم به ناحق ) گذاشته که بعضی از مردم، آن را حق خود می شمرند به گمان اینکه به حکم قاضی، آن را به چنگ آورده اند، می فرماید: ((برای خوردن قسمتی از اموال مردم به گناه، بخشی از آن را به قضات ندهید در حالی که می دانید)) (و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون ).**جمله (تدلوا) عطف بر (تاکلوا) است،بنابراین مفهوم آن ، لاتدلوا می شود.***

((تدلوا)) از ماده ((ادلاء))، در اصل به معنی فرستادن دلو در چاه برای بیرون آوردن آب است و این تعبیر زیبائی است که در مواقعی که انسان تسبیب اسبابی می کند که به منظور خاصی نایل گردد به کار می رود.

در تفسیر این جمله دو احتمال وجود دارد:

نخست اینکه : منظور آن است که بخشی از مال را به صورت هدیه یا رشوه (و هر دو در اینجا یکی است ) به قضات دهند که بقیه را تملک کنند، قرآن می گوید: گر چه ظاهرا در اینجا به حکم قاضی مال را به چنگ آورده اید، ولی این اکل مال به باطل است و گناه .

دوم اینکه : منظور آن است که مسائل مالی را برای سوء استفاده به نزد حکام نبرید، مثل اینکه امانتی، یا اموال یتیم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامی که طرف مطالبه می کند، او را به نزد قاضی ببرند، و چون دلیل و شاهدی ندارد، اموالش را به حکم قاضی تملک کند، این کار نیز گناه است و اکل مال به باطل .

مانعی ندارد که آیه مفهوم گستردهای داشته باشد که هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر یک از مفسران در اینجا احتمالی را پذیرفته اند.

جالب اینکه در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) می خوانیم که فرمود: انما انا بشر و انما یاتینی الخصم فلعل بعضکم ان یکون الحن بحجته من بعض فاقضی له فمن قضیت له بحق مسلم، فانما هی قطعة من نار فلیحملها او لیذرها.

((من بشری مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر میان شما داوری کنم ) گاه

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 6@@@

نزاعی نزد من طرح می شود، و شاید بعضی در اقامه دلیل از دیگری نیرومندتر باشد و من به مقتضای ظاهر دلیلش به سود او قضاوت می کنم اما بدانید چنانکه من حق کسی را (بر حسب ظاهر) برای دیگری قضاوت کنم (و در واقع مال او نباشد فکر نکنید چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به نفع او حکومت کرده، برای او حلال است ) آن قطعه ای از آتش است، اگر آتش را می خواهد، آن را بپذیرد، و گرنه آن را رها سازد**تفسیر فی ظلال القرآن جلد اول صفحه 252***