بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که عزیزان مستحضرند بحث در رابطه با معرفت نورانیت اهلالبیت(ع) بهخصوص وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) بود. حضرت فرمودند: ایمانِ احدی کامل نمیشود مگر آنکه مرا به کنه معرفت با نورانیت خاصی که مربوط به آن مقام است بشناسد. با این وصف باید تلاش کرد إنشاءالله حقیقت نوری حضرت را بشناسیم و روحمان را با نور حضرت مرتبط کنیم و موانعی که بین ما و آن نور وجود دارد مرتفع نماییم تا به لطف الهی با تجلیات آن نور، قلب ما به تعادل لازم در حرکات و سکنات و افکار و عقایدمان برسد. این اصل مطلبی است که هر انسانی باید روی آن برنامهریزی کند.
وقتی متوجه شدیم که امیرالمؤمنین(ع) یک حقیقت نوری هستند و حرکات و گفتارشان تجلی آن نور است و شخصیت آن حضرت با آن نور متحد شده، با نظر به آن حضرت، نفس ناطقهی انسان میتواند آن نور را بنگرد. حضرت فرمودند: اگر بتوانید برنامهریزی کنید و چنین معرفتی به من پیدا نمایید علاوه بر اینکه قلب شما آمادهی تجلی ایمان میگردد و جهت فهم اسلام شرح صدر پیدا میکنید و عارف و بصیر میشوید، به معرفت الهی نیز، آنطور که شأن معرفت خداوند است نایل میگردید. فرمودند: «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ، وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ» از نکتهی اخیر که یکی از محکمات روایت است نباید غفلت شود. چطور امیرالمؤمنین(ع) را ببینیم که خدا را دیده باشیم و چطور به خدا معرفت پیدا کنیم که منجر به معرفت به مقام نورانیت امیرالمؤمنین(ع) شود؟ خدا را کجا باید سراغ گرفت و چگونه باید به سراغ خدا رفت که در آن صورت با نور امیرالمؤمنین(ع) روبهرو شویم، همانطور که عمان سامانی با حضرت روبهرو شده و میگوید:
به پرده بود جمال جمیل عزّوجلّ
علی شد آینه خیر الکلام قلّ و دلّ
میگوید: همانطور که بهترین کلام آن است که مختصر و روشن باشد، امیرالمؤمنین(ع) همان خلاصهی جمال جمیل خدای عزّ و جلّ است. ما در اصلِ قضیه که همان معرفت به نورانیت حضرت باشد باید تلاش کنیم. ممکن است که بفرمائید چون روایت چنین مطلبی را فرموده قبول میکنیم ولی بالاخره باید آدم چیزی را درست تصور کند تا درست تصدیق کند. قلب ما چه چیزی میبیند که میخواهد قبول کند؟ بدون تصور صحیح نمیشود چیزی را قبول کرد. چارهای نیست جز اینکه رؤیتِ جنبهی نوری حضرت در منظر نفس ناطقهی ما قرار گیرد تا بتوانیم آن را تصدیق کنیم. چیزی که در جلسهی قبل باب آن باز شد و نیاز است عزیزان در رابطه با آن تمرین کنند و نگاهی را به صحنه بیاورند که با آن نگاه بتوانند در جمال اولیاء الهی نور ببینند.
خداوند در رابطه با قرآن میفرماید: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبین»(52) قرآن از طرف خدا برای شما به عنوان نور و کتابی روشنگر آمد. این بدینمعنی است که نوری در کتاب خدا هست که میتوان با آن مرتبط شد و راه دیدن حقایق عالم را برای خود هموار کرد، با همان دید حضرت مهدی(عج) را نور میبینیم و به آن حضرت عرض میکنیم: «السلامُ علیکَ یا نورَاللهِ الّذی یهْتَدی بِهِ المُهتَدون» سلام بر شما ای نور خدایی که هدایتشدگان به وسیلهی آن هدایت میشوند. اینهمه ادب و حضور و آرامش و صفا و نظم و یگانگی که در حرکات و سکنات و گفتار اولیاء الهی و علماء ربانی مینگریم حکایت از نوری میکند که در قلب آنها تجلی کرده است و آثار یک حقیقتی است که ما با نظر به آنها با آن آشنا میشویم، تجلی یک نحوه توحیدند. به همین جهت با نظر به اهلالبیت(ع) و صلوات بر آنها ما هم به توحید میرسیم.