تربیت
Tarbiat.Org

حقیقت نوری اهل البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

مقام خلیفة‌اللهی ائمه (ع)

حضرت در ادامه می‌فرمایند. «اعْلَمْ یَا أَبَا ذَرٍّ!» ای اباذر بدان! ‌«أَنَا عَبْدُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ لَا تَجْعَلُونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ» من بنده‌ی خدایم و خلیفه‌ی او بر بندگانش می‌باشم، ما را پروردگار به حساب نیاورید و خارج از آن هر فضل و کمالی را که می‌خواهید و تصور می‌کنید، می‌توانید به ما نسبت دهید. این خلیفةالله طبق آیه‌ی قرآن است که فرمود: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً»(60) پروردگارت به ملائکه فرمود می‌خواهد در زمین خلیفه قرار دهد و سپس آدم را به اعتبار این‌که همه‌ی اسماء را به او تعلیم داد، خلیفه قرار داد و به آدم فرمود: «یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ» ای آدم! اسماء ملائکه را به آن‌ها خبر بده «فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ، قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»(61) همین‌که آدم توانست اسماء را نشان آن‌ها دهد، خداوند در جواب ملائکه که گفتند آیا می‌خواهی کسی را خلیفه‌ی خود در زمین قرار دهی که فساد می‌کند و خون می‌ریزد؟ فرمود: نگفتم به شما که من به غیب آسمان‌ها و زمین از همه‌ عالم‌تر هستم و چیزی بالاتر از آنچه شما از آدم تصور می‌کردید می‌دانستم؟ این انسان کامل که اسماء را به تمامه بگیرد و بنمایاند، به اقرار بزرگان شیعه و سنی حضرت محمد(ص) است. از طرفی عایشه می‌گوید به کرّات پیامبر(ص) فرمود: «عَلِیٌّ نَفْسِی»؛(62) علی جانِ من است و این به معنی آن است که جان پیامبر هم همان مقام «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا» را دارا است. لذا حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: من خلیفه‌ی الهی در زمین هستم و به همان معنی که خلیفه‌ی الهی اسماء همه‌ی موجودات را می‌داند من هم می‌دانم پس در عین این‌که مرا نباید پروردگار عالم بدانید، هر کمالی را که تصور می‌کنید، می‌توانید به من نسبت دهید. گله‌ای که به آقای دکتر شریعتی هست این است که از یک طرف درست می‌گویند که نباید علی(ع) را خدا کرد اما می‌گوید که «علی انسان برتر است نه برتر از انسان». این حرف بی‌اشکال نیست. طبق روایت مورد بحث و امثال آن ائمه(ع) از مقامی در رابطه با خود به ما خبر می‌دهند که نشان می‌دهد از همه‌ی موجودات بالاترند. حضرت صاحب‌الامر(عج) می‌فرمایند: «نزّلونا عن الرّبوبیّة و قولوا فینا ما شئتم.»(63) ما را از مقام رب‌بودن پائین بیاورید سپس نسبت به ما هر کمالی که خواستید می‌توانید بگویید.
خدا یعنی همه‌ی کمالات، خدا یعنی حیِّ قیّومِ سمیعِ بصیر و همه‌ی اسماء حسنای دیگر، در عین آن‌که واحد است و کثیر نیست، صفاتش عین ذاتش می‌باشد و او را از احدیت خارج نمی‌کند. مسلّم اولین مخلوقِ خدا که کامل‌ترین تجلی است، در عین مخلوقیت، همه‌ی آن کمالات را دارا است. بنابراین حتماً صادره‌ی اول باید یک انسان کامل باشد به همان معنایی که خلیفه‌ی خدا است. هیچ‌وقت نمی‌شود صادره‌ی اول و اولین مخلوق یک ملک باشد. چون ملائکه هرکدام وجهی از کمالات خدا را دارند. درست است ملائکه به یک اعتبار هر چه به قرب الهی نزدیک‌تر باشند کامل‌تر می‌شوند، ولی نه این‌که جامعیتشان در این حدّ باشد که تمام اسماء الهی را بتوانند بگیرند وگرنه دیگر معنی نمی‌داد که به آدم سجده کنند. عنایت داشته باشید که در عالم معنا هر سجده‌ای لازمه‌اش این است که مسجود در مرتبه‌ی بالاتری باشد تا مرتبه‌ی مادون در مقابلش خاضع گردد. مثل امور دنیایی نیست که خضوع‌ها اعتباری و قراردادی باشد، آن‌جا هر حرکتی ریشه‌ی تکوینی دارد.
عرض شد ملائکه‌ی مقرب آنقدر در کمالات جامع‌اند که می‌توانند ولایت امیرالمؤمنین(ع) را بفهمند. هر ملکی نمی‌تواند ولایت آن حضرت را بفهمد. اما بالاخره ملک‌اند و ظرفیت تعلیم همه‌ی اسماء را نداشتند، خودشان به خداوند عرض کردند: «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ» ما در عین تسبیح، حمد تو را می‌کنیم و تو را تقدیس می‌نماییم. نگفتند که ما عالم به اسماء جامع الهی هستیم، ملائکه راست می‌گویند. بنابراین حتماً آن‌ها صادره‌ی اول که باید جامع اسماء الهی باشند، نیستند. حضرت پیامبر(ص) می‌فرمایند: «اَوَّلُ مَا خَلَقَ اللّه نُوری»(64) اولین‌ چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود. علاوه بر روایت فوق؛ اهل برهان و عرفان رسیده‌اند به این که باید در عالم یک موجودی باشد که از ملک بالاتر است و مقامش مقام جامع اسماء الهی است و همه‌ی حقیقت پیش او است بدون آن‌که خدا باشد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: آن موجودی که جامع اسماء الهی است من هستم. هیچ‌یک از صحابه از جمله خلیفه‌ی اول و دوم و سوم هیچ‌وقت نگفتند مقام ما مقام «اول ما خلق الله» است، حال حضرت امیرالمؤمنین(ع) چنین ادعایی دارند، یا راست می‌گوید که باید دلیل بیاورند یا راست نمی‌گویند که از بقیه‌ی صحابه‌ی پیامبر(ص) هم پایین‌تر هستند چون ادعایی کرده‌اند که بقیه چنین ادعایی نکرده‌اند. تاریخ گواه است که همه‌ی حرکات و گفتار ائمه(ع) شاهد صدق چنین ادعایی است. خود آن‌ها معلوم می‌کنند که این دنیا کسانی را در خود دارد که مقامشان، مقام «اول ما خلق الله» است با جامعیت همه‌ی اسماء الهی. تفاوت ما با اهل سنت و با بعضی از شیعیانِ تحت تأثیر علمِ حسّی غرب این است که آن‌ها نتوانسته‌اند به چنین معرفتی دست یابند که چنین کسانی در این دنیا هستند. و لذا اگر به حضرت علی(ع) و یا سایر ائمه(ع) احترام هم می‌گذارند به جهت پذیرش چنین مقامی برای آن‌ها نیست. اگر این فرصت فراهم بشود که بتوان این موضوع را تبیین کرد، که خدای جامعِ همه‌ی کمالات، اولین تجلی‌اش غیر از انسان کامل نیست، راه برای سایر معارفی که شیعه بر آن تأکید دارد باز می‌شود، معارفی که شما در دعای ندبه‌ با جمله‌ی «أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ»؛ متذکر آن می‌شوید.
حضرت به اباذر می‌فرمایند: «لَا تَجْعَلُونَا أَرْبَاباًوَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ» ما را رب ندانید و در رابطه با فضل ما هر سخنی می‌خواهید بگوئید. هر کمالی که به ما نسبت دهید به اشتباه نیفتاده‌اید. محی الدین نیز حرفش همین است که صادره‌ی اول و اولین مخلوق، همه‌ی کمالات خدا را دارد مگر واجب‌الوجودبودن را. مقام انسان کامل «کُلِّ ما سِوَی الله» است و لذا دارای هر کمالی هست غیر از خدایی خدا.
سپس حضرت می‌فرمایند: «فَإِنَّكُمْ لَا تَبْلُغُونَ كُنْهَ مَا فِینَا وَ لَا نِهَایَتَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَعْطَانَا أَكْبَرَ وَ أَعْظَمَ مِمَّا یَصِفُهُ وَ أَصِفُكُمْ أَوْ یَخْطُرُ عَلَى قَلْبِ أَحَدِكُمْ فَإِذَا عَرَفْتُمُونَا هَكَذَا فَأَنْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ» ولی در فضل ما با توجه به این‌که هر کمالی را می‌توانید به ما نسبت دهید، باز به کنه و نهایت فضل ما نخواهید رسید، زیرا خداوند عزّ و جل به ما بزرگ‌تر و عظیم‌تر از آن‌چه ما می‌گوییم و شما می‌گویید یا به قلب یکی از شما خطور کرده، داده است، وقتی ما را این‌طور شناختید، آن‌وقت مؤمن هستید. الفاظ و سینه‌ها ظرفیت ظهور و فهم آن مقام را ندارند و نمی‌توانند آن مقام را تصور کنند ولی همین که فهمیدند باید از این زاویه به مقام نورانیت امامان(ع) نگاه کنند و جنبه‌ی نورانی آن‌ها را ببینند که در عین این‌که خلیفه‌ی الهی هستند، رب نیستند ولی همه‌ی کمالات را به غیر ربوبیت دارند، اگر توانستند این مسائل را تصدیق کنند همان مؤمنی می‌باشند که «امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ» قلبش را خدا امتحان کرده و قدرت فهم آن نورانیت را به او داده است.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»