حضرت در ادامه میفرمایند: «لِأَنَّا آیَاتُ اللَّهِ وَ دَلَائِلُهُ وَ حُجَجُ اللَّهِ وَ خُلَفَاؤُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ وَ أَئِمَّتُهُ وَ وَجْهُ اللَّهِ وَ عَیْنُ اللَّهِ وَ لِسَانُ اللَّهِ»؛ زیرا ما آیات الهی و دلائل او و حجتهای خدا و امینان او و امام او و وَجه خداوند و چشم و زبان او هستیم. در یک کلمه یعنی خداوند از طریق ائمه(ع) با بشریت مرتبط است. ائمه(ع)آیات و دلائل خدا هستند تا بشر راه به سوی خدا را گم نکند، حجتهای خدایند تا بشر در زندگی زمینی حق و باطل را درست تشخیص دهد، امینان او هستند تا امانت الهی به طور کامل به دست بشر برسد و امام اویند تا بشر بداند به چه کسی اقتدا کند و وَجه خدایند تا انسانها از طریق نظر به سیرهی ائمه(ع) با بهترین جلواتِ خداوند روبرو باشند و چشم خدا در زمیناند تا نظارت الهی به طور ملموستر انجام گیرد، همچنان که زبان خدایند تا گوشها بتواند پیام خداوند را بشنود. برهمین اساس به گفتهی مولوی وقتی در مقابل خداوند قرار میگیری از طرف خداوند خطاب میشوی با چه چیزی آمدهای، با قلب امام - که در حال حاضر آن قلب، قلب امام منتظَر است- آمدهای یا بدون امام؟ میفرماید:
صد جوال زر بیارى اى غنى
حق بگوید دل بیار اى منحنى
گر ز تو راضى است دل من راضىام
ور ز تو مُعرِض بود اعراضىام
ننگرم در تو در آن دل بنگرم
تحفه او آر اى جان بر درم
با تو او چون است؟ هستم من چنان
زیر پاى مادران باشد جنان
مادر و بابا و اصل خلق اوست
اىخنك آنكسكه داند دل زپوست
تو بگویى نك دل آوردم به تو
گویدت پُرّ است از این دلها قتو(165)
آن دلى آور كه قطب عالم اوست
جانِ جانِ جانِ جانِ آدم اوست
از براى آن دل پر نور و بر
هست آن سلطان دلها منتظَر
آری همهی قلبها باید به قلب امام معصوم(ع) وصل شود که آیت الهی و حجت خدا و چشم خداوند است، آنها برای بشریت ملاک درسترفتناند.
حضرت در ادامه میفرمایند: «بِنَا یُعَذِّبُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِنَا یُثِیبُ وَ مِنْ بَیْنِ خَلْقِهِ طَهَّرَنَا وَ اخْتَارَنَا وَ اصْطَفَانَا»؛ خداوند از طریق ما بندگانش را عذاب میکند و پاداش میدهد و در بین خلقش ما را طاهر کرد و اختیار نمود و برگزید. تا راههای پاکی را به بشریت بنمایاند و آن کس را که از مسیر ما فاصله گرفت عذاب کند و آنکس را که در مسیر ما ماند پاداش دهد. بعد میفرمایند: «وَ لَوْ قَالَ قَائِلٌ لِمَ وَ كَیْفَ وَ فِیمَ»؛ اگر کسی بگوید چرا و چطوری و کجا چنین شد؟ «لَكَفَرَ وَ أَشْرَكَ»؛ کافر و مشرک شد. «لِأَنَّهُ لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ» به خاطر این که خداوند - بهعنوان ملاک حق و حقیقت- از آنچه میکند سؤال نمیشود و اوست که از اعمال و رفتار و افکار بقیه سؤال میکند.
حضرت در این فرازها ما را متوجه چنین مقامی در عالم و مصداقهای آن مقام میکنند. تا ما در رابطه با آن مقام به تأمل بپردازیم و افق اندیشهی خود را با چنین حقایق متعالی آشنا نمائیم و اگر درست با موضوع برخورد کنید به طور بدیهی قلب شما چنین واقعیاتی را در یک نظام حکیمانه و اَحسن تصدیق میکند. اکثر روشنفکران ما که اهل نماز و دینداری بودند چون این نوع ولایت را نفهمیدند و نتوانستند وارد این فرهنگ بشوند، سر به سلامت نبردند و منوّر به نور اهل البیت(ع) نشدند. اگر کسی وارد این نوع نگاه نشد امکان آنکه شیطان برای او برنامهریزی کند وجود دارد و او را تا جهنم جلو میبرد. خودتان در سالهای اخیر تجربه کردهاید، اگر کسی با آن نگاه ولایی که حضرت امام خمینی«رضواناللهعلیه» به عالم و آدم داشتند مسائل را تجزیه و تحلیل نکرد و با آن نگاه به انقلاب اسلامی نظر نکرد تا مسائل خود را حل کند، به راحتی طعمهی نقشههای دشمن شد. البته عنایت دارید همانطور که دشمن اعتقاد به مهدویت را که عقیدهی بزرگ فوق تاریخ است، به یک عقیدهی ارتجاعی تبدیل کرد، موضوع ولایت ائمه(ع) را نیز بنا دارد به آن حالت بکشاند. وظیفهی ما است که فرهنگ مهدویت و انتظار و ولایت امامان معصوم(ع) را درست مطرح کنیم تا خود و جامعهمان از برکات فوقالعادهی آن بهرهمند شویم. إنشاءالله.
خدا به حقیقت اهل البیت(ع) ما را از معارف عالیهی ولایتِ آن ذوات مقدس محروم مگرداند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»