تربیت
Tarbiat.Org

حقیقت نوری اهل البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

ذات‌بینی

قصد بنده از این عرایض این است که إن‌شاءالله عزیزان در معرفت به جایی برسند که امیرالمؤمنین(ع) یک حقیقت نوری‌اند. شرط چنین معرفتی این است که ما بتوانیم «ذات‌بین» بشویم. یعنی به جای این‌که از اثر پی به مؤثر ببریم، بتوانیم با خود ذات مرتبط باشیم. ما چنین استعدادی را داریم و قلب هر انسانی می‌تواند با جنبه‌ی نوری حقایق مرتبط شود و فقط در حدّ فهم حقایق متوقف نشود. شما نور اطاق را می‌بینید ولی نه با چشمتان. این‌که رفیق شما می‌گوید نور کو؟ برای این است که او می‌خواهد باچشمش ببیند، لذا چیزی نمی‌بیند که به آن اشاره کند. ولی اگر متوجه شود که باید با نفس ناطقه‌ی خود آن را ‌ببیند دیگر مشکل حل است. موضوع از این قرار است که عقل و حس کنار هم می‌آیند و به کمک آن دو، نفس ناطقه متوجه‌ی نور می‌شود، و این مهم‌ترین نکته‌ای است که باید در رؤیت نور مورد توجه قرار گیرد و اساس «ذات‌بینی» در همین نکته نهفته است. حسّ شما میز را می‌بیند، عقل شما می‌فهمد حالا که میز دیده می‌شود پس باید یک نوری در صحنه باشد، نفس ناطقه‌ نظر می‌کند و متوجه نور می‌شود. آری نفس ناطقه متوجه آن می‌شود و نه این‌که فقط بفهمد بلکه با ذات روبه‌رو می‌شود. حال اگر این قدرت را که در نفس ناطقه است به‌کار بیندازیم و خود را از حجاب‌ها آزاد کنیم متوجه نور امیرالمؤمنین(ع) می‌شویم و با تلاش‌های حساب‌شده وارد وادی رؤیت حقیقت نوری امام می‌گردیم. حضرت می‌خواهند نفس ناطقه‌ی ما را متوجه آن نور بکنند تا با قلبی آزاد از حجاب‌ها نظر کنیم و ببینیم.
حضرت بعد از آن‌که فرمودند: ایمانِ احدی کامل نمی‌شود مگر آن‌که مرا به کنه معرفتم به نورانیت بشناسد، می‌فرمایند: «فَإِذَا عَرَفَنِی بِهَذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَقَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ صَارَ عَارِفاً مُسْتَبْصِراً وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ فَهُوَ شَاكٌّ وَ مُرْتَابٌ» پس اگر کسی به این صورت من را شناخت، خدا قلب او را برای تجلی ایمان امتحان کرده و سینه‌ی او را جهت نور اسلام گشاده است و او را به عارفی تبدیل کرده که بصیر شده است، و کسی که از این نوع معرفت کوتاهی کرد همواره در حال شک و تردید قرار دارد و آن‌طور که شایسته است با حقایق مرتبط نیست.
گاهی می‌گویید الحمدلله من دیگر مؤمن شدم و ایمان خوبی دارم چون با صد دلیل می‌توانم ثابت کنم این دنیا، خدا می‌خواهد، ولی چیزی نمی‌گذرد که می‌گویی نکند این دنیا اتفاقی درست شده است؟ چون در آن نوع عقیده چنین شکی خوابیده است. این‌که حضرت می‌فرمایند: با نرسیدن به حقیقت نوری، انسان در شک و تردید است به این معنی نیست که نمی‌تواند دلایلی بر اثبات خدا داشته باشد، بلکه به آن جهت است که جانش با حقیقت مرتبط نشده است. بنابراین راهی هست که اولاً: می‌توان نورانیت امیرالمؤمنین(ع) را یافت و بنا به ادامه‌ی روایت، خداوند به نور آن حضرت شناخته می‌شود. ثانیاً: این راه، راهِ رسیدن به ایمانی است که از طریق آن، شک از صحنه‌ی قلب انسان به‌کلی زدوده می‌شود و توفیق اُنس با حقایق به زندگی انسان وارد می‌گردد.
خداوند به نور امیرالمؤمنین(ع) ما را شایستگی قبول و پذیرش ایمانی کند که منجر به اُنس طولانی با خودش گردد.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»