بسم الله الرّحمن الرّحیم
همینطور که مستحضرید حضرت مولی الموحدین(ع) در صددند تا مقام خود و اهل بیت(ع) را ترسیم و تبیین کنند تا قلبهای ممتحن با متذکر شدن نسبت به وجود چنین مقامهایی اوج بگیرند و به عالیترین درجهی ممکن صعود کنند. آری بسیار باید تلاش کرد تا به عقیدهای پاک و نورانی دست یافت، از آن به بعد است که میتوان با حالتی معنوی قلب را زنده نگه داشت و جلو برد. گفت:
اول قدم آن است که او را یابی
آخر قدم آن است که با او باشی
باید برسیم به این که چنین مقاماتی در این عالم هست و مصداقش هم اهل البیت(ع) هستند. در تکمیل سخن خود به جناب سلمان و ابوذر فرمودند: «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ بِإِذْنِ رَبِّی»؛ من به اذن پروردگارم زنده میگردانم و میمیرانم. تأکید بر «بِإِذْنِ رَبِّی»؛ تعارف نیست. یعنی این سیر، سیری است که به پروردگاری حضرت حق ختم میشود و در راستای ربوبیت پروردگار چنین کاری عملی است و امام فقط مظهر اسماء الهی هستند و در منظر خودشان هیچ چیزی از خود نمیبینند. چون هر اندازه اولیاء الهی به قرب الهی نزدیکتر شوند وحدت حق بیشتر بر جان آنها تجلی میکند و به همان اندازه کثرت، بیشتر نفی میشود و در نتیجه انسان بیشتر از دیدن خود آزاد میگردد و بیش از پیش خداوند را در همهی امور منشأ اثر مییابد. براساس همین قاعده است که میتوان فهمید طرف به واقع عارف است یا مدعی است. اگر کسی به سوی توحید سیر کرد ناخودآگاه وحدت بر کثرت تجلی میکند و دیگر نمیتواند خود را ببیند. البته سیر توحیدی درجه دارد و به همان اندازه هم نفی خود درجه دارد. اولین درجهاش مقدم داشتن منافع برادران ایمانی بر منافع خود است وگرنه انسان هنوز گرفتار کثرت است. مقدمداشتن منافع برادران بر منافع خود تا آنجایی جلو میرود که دیگر انسان خودی نمیبیند تا به منافع خود فکر کند، در آن حال حضور حضرت رب العالمین را در همهی مناسبات و امورات خود مییابد.