اسلام، تحلیل جامعهشناسان را بر خطا میداند؛ همچنان که نتیجه آن را نیز نادرست میشمارد. از دیدگاه اسلام، انسانها تمایلات مختلفی دارند که بسیاری از آنها اختیاریاند و بر اثر شرایط مختلف اجتماعی تقویت میشوند. این تمایلات گاه به حدی شدت مییابند که همه خواستهها و ارزشهای انسانی را تحتالشعاع قرار میدهند. چه بسا کسانی برای رسیدن به شهرت از همه چیز، حتی دین خود بگذرند. ریاستطلبی گاه مرز جنون میرسد، و آدمی تمام ثروت و اهل و عیال و ارزشهای مقدس را در راه آن نثار میکند. البته چنین تعلقاتی یکباره ظهور نمیکند: ابتدا جوانه کوچکی در دل پدید میآید؛ سپس به تدریج در شرایط مختلف آبیاری میشود و در فضای مساعد رشد میکند و رفتهرفته فربهتر میشود؛ تا جایی که فرد همه چیز را فدای خواستهاش میکند. چه بسا آدمی در مراحل نخست، متوجه این علاقه نشود و نداند که در زوایای قلبش چه مارهایی خوابیدهاند. خوشحال شدن از احترام دیگران امری طبیعی است، ولی اگر حس ریاستطلبی، احترامطلبی و حب جاه در دل رشد کند، و در حوزه دین مطرح شود خطر بزرگی میآفریند:
آخر ما یخرج من قلوب الصدیقین حب الجاه؛ علاقهای که از قلب صدیقان [که همنشین انبیا هستند] خارج میشود، حب مقام است.
اگر کسی به پست و مقام عشق ورزد، برای او حق و باطل تفاوتی ندارند. اما گاه انسان شیفته خدمت به خلق است و مقام را برای این هدف میخواهد. اما به هر روی، همه مردم این گونه نیستند و بعضی از مردم برای حفظ پست و مقام به هر کاری دست میزنند؛ چنان که عمر بن سعد از شب تا صبح راه میرفت و درباره پذیرفتن فرماندهی لشکر ابن زیاد و کشتن امام حسین علیه السلام با خود سخن میگفت. اما سرانجام نتوانست از ملک ری چشم بپوشد. پیش از ورود شمر به کربلا و قطعی شدن مسئله جنگ، گفتوگویی بین امام حسین علیه السلام و عمر بن سعد صورت گرفت و حضرت، عمر سعد را نصیحت کرد و فرمود: تو مرا میشناسی و میدانی من چه کسی هستم؛ میدانی پیغمبر صلی الله علیه و اله درباره من چه فرموده است؛ تو میدانی کشتن من چه گناه بزرگی است و به سبب آن چه بلایی بر سر تو و خانوادهات نازل خواهد شد. دست از این کار بردار! عمر بن سعد گفت: اگر نافرمانی کنم خانهام را ویران میسازند. امام علیه السلام فرمود: خانهات را برایت میسازم. عمر بن سعد گفت: من املاکی دارم که آنها را از من میگیرند. حضرت فرمود: من از املاک شخصی خودم در مدینه به تو میدهم.(270) اما عمر سعد عاشق سلطنت ری بود و سرانجام به گفته یکی از یاران امام علیه السلام که با او سخن گفته بود، ملک ری را به بهای خون امام حسین علیه السلام خرید و حاضر نشد از آن دست بردارد. جاهطلبی ممکن است انسان را تا این مرحله تنزل دهد. مشکل تمام انسانهایی که به خطرهای سخت مبتلا میشوند و در درههای شیطانی سقوط میکنند، تعلقاتیاند که با ارزشهای دینی و خداپرستی ناسازگارند. تعلقات مادی تا جایی قابل اغماضاند که با دین در تضاد نباشند. البته اولیای خدا هرگز به این تعلقات اعتنا نمیکنند.