تربیت
Tarbiat.Org

سیره پیامبر اکرم
حاج شیخ محسن قرائتی

پیامبر و جوانان

1 - جوانی به نام زیدبن حارثه در یکی از جنگها اسیر شد و دست به دست گشت تا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و در محضر او برده‏ای بود. او پدری ثروتمند داشت که برای خریدن پسرش نزد پیامبر آمد و گفت: او را به من بده و فدیه‏اش را بگیر.
پیامبر فرمود: اختیار با خود اوست اگر خواست بر گردد، من بدون فدیه و رایگان او را به شما بر می‏گردانم. زید حاضر شد و سخنان پدر را شنید و گفت: من بر نمی‏گردم. پیامبر که عشق و وفاداری زید را نسبت به اسلام و خودش مشاهده کرد، در کنار کعبه به مردم فرمود: من او را پسر خوانده خود قرار دادم و دختر عمه خود را که زنی آزاد بود به عقد او که برده بود در آورد. در این حرکت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو عادت جاهلی را شکست، یکی اجازه داد برده، فرزندش باشد. دوم اجازه داد زن آزاد، آن هم دختر عمه پیامبر، همسر یک برده شود.(174)
2 - پیامبر در آستانه رحلت، جوانی به نام اسامه را فرمانده لشکر کرد و تمام بزرگسالان را مأمور کرد تا از این جوان 18 ساله اطاعت کنند و فرمود: خدا لعنت کند کسی که از لشکر اسامه سرباز زند.
3 - پیامبر پیش از هجرت به مدینه، جوانی به نام مصعب را مسئول تبلیغ اسلام در مدینه کرد. او جوانی بسیار زیبا از خانواده‏ای بسیار مرفه بود که در مکه دور از چشم بستگان به حضرت ایمان آورد. والدین تمام امکانات حتی لباس او را گرفتند. او پلاسی به دور خود گرفت و محضر پیامبر اکرم آمد و وفاداری خود را به اثبات رساند و در جنگ احد جزء یاران حضرت شهید شد.
4 - علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به هنگام هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مکه به مدینه، 23 سال بیشتر نداشت بسیار مورد احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.
5 - جعفر طیار - برادر حضرت علی (علیه السلام) - جوانی بود که بنیان گذار اسلام در آفریقا شد.