1 - جوانی به نام زیدبن حارثه در یکی از جنگها اسیر شد و دست به دست گشت تا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و در محضر او بردهای بود. او پدری ثروتمند داشت که برای خریدن پسرش نزد پیامبر آمد و گفت: او را به من بده و فدیهاش را بگیر.
پیامبر فرمود: اختیار با خود اوست اگر خواست بر گردد، من بدون فدیه و رایگان او را به شما بر میگردانم. زید حاضر شد و سخنان پدر را شنید و گفت: من بر نمیگردم. پیامبر که عشق و وفاداری زید را نسبت به اسلام و خودش مشاهده کرد، در کنار کعبه به مردم فرمود: من او را پسر خوانده خود قرار دادم و دختر عمه خود را که زنی آزاد بود به عقد او که برده بود در آورد. در این حرکت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو عادت جاهلی را شکست، یکی اجازه داد برده، فرزندش باشد. دوم اجازه داد زن آزاد، آن هم دختر عمه پیامبر، همسر یک برده شود.(174)
2 - پیامبر در آستانه رحلت، جوانی به نام اسامه را فرمانده لشکر کرد و تمام بزرگسالان را مأمور کرد تا از این جوان 18 ساله اطاعت کنند و فرمود: خدا لعنت کند کسی که از لشکر اسامه سرباز زند.
3 - پیامبر پیش از هجرت به مدینه، جوانی به نام مصعب را مسئول تبلیغ اسلام در مدینه کرد. او جوانی بسیار زیبا از خانوادهای بسیار مرفه بود که در مکه دور از چشم بستگان به حضرت ایمان آورد. والدین تمام امکانات حتی لباس او را گرفتند. او پلاسی به دور خود گرفت و محضر پیامبر اکرم آمد و وفاداری خود را به اثبات رساند و در جنگ احد جزء یاران حضرت شهید شد.
4 - علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به هنگام هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مکه به مدینه، 23 سال بیشتر نداشت بسیار مورد احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.
5 - جعفر طیار - برادر حضرت علی (علیه السلام) - جوانی بود که بنیان گذار اسلام در آفریقا شد.