نگران فتنههای بعد از خود بود که خداوند در آیه 41 زخرف به پیامبرش فرمود نگران مباش. ما از آنان انتقام لجاجتها و توطئه هایشان را خواهیم گرفت.
نگران شتاب و پیشرفتهای منحرفان بود که خداوند میفرماید نگران نباش. لا یحزنک الذین یسار عون فی الکفر(294)
نگران جمعیت مخالفان بود. قرآن میفرماید گر چه کثرت افراد خبیث تو را به تعجب انداخته اما نگران مباش.(295)
نگران شکنجهها بود. قرآن میفرماید قبل از تو آزارها دیدند ولی نصرت ما را فرا رسیدن اوذوا حتی اتاهم نصرنا(296)
نگران یگذیبها بود. خداوند میفرماید به آنان بگو لی عملی و لکم عملکم(297) کار من برای خودم و کار شما برای خودتان.
راستی کسی که خدا دارد چه کم دارد. فقل حسبی الله(298)
نگران وضعیت خوب و مرفه مخالفان و فقر مؤمنان بود. خداوند میفرماید اموال و اولاد آنان تو را به شگفتی نیاندازد. اراده خداوند این است که بوسیله همین امکانات در همین دنیا آنان را غذاب کند.(299)
نگران عمر طولانی آنان بود که خداوند میفرماید من به مخالفان انبیاء قبل مهلت دادم سپس آنان را به قهر خود گرفتم.(300)
نگران انکار مردم و یار نداشتن بود که خداوند میفرماید: به آنان بگو گواهی خداوند و کسی که علم کتاب نزد اوست میان من و شما کافی است.(301) (به گفته روایات مراد از کسی که علم کتاب دارد حضرت علی ابن ابیطالب است. یعنی یک مؤمن مثل علی به جای همه شماست.)
نگران کفر آنان مباش آنان آن قدر ارزش ندارند که تو برای آنان محزون شوی.(302)
نگران مباش که این نگرانی تو را از کارهای دیگر باز میدارد.(303)
نگران مباش زیرا که کفر آنان به تو آسیبی نمیرساند(304)
نگران مباش زیرا تو در تبلیغ کوتاهی نکردی.
نگران مباش که گذر پوست به دباغ خانه میافتد. الینا مرجعهم(305)
نگران ریزش مؤمنان بود که خداوند میفرماید: در برابر این ریزشها رویش داریم. اگر گروهی رفتند در عوض گروهی خواهند آمد. فان یکفر بها هؤلاء فقد وکلنا بها قوماً لیسوا بها بکافرین(306)
نگران تحریف کتاب مباش که ما خود آن را نازل کردهایم و آن را حافظیم.(307)
نگران قهر الهی بر مردم مباش که تا تو در میان مردم هستی من آنان عذاب نمیکنم و تا مردم استغفار کنند قهر من به آنان نمیرسد.
حضرت علی (علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر عزیز (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود یکی از دو امان از دنیا رفت. امان دیگر را که استغفار است حفظ کنید. (308)
راستی انسان همین که سر سفره قرآن مینشیند و نگرانیهای پیامبر و تسلی و دلداریها و تسکین خداوند را میبیند به فکر فرو میرود که چقدر هدایت مردم سخت است که کسی که دارای خلق بزرگ و سعه صدر است این همه دغدغه دارد.
و چقدر گرههای کور و تقاضاها و توقعها و طرحها و توطئههای گوناگونی را در جلو راه پیامبر اسلام قرار میدادند و چقدر مسلمانان میتوانند از این طرحهای کفار و رهنمودهای قرآن و سیره نبوی برای موضعگیری فکری و سیاسی و اخلاق خود استفاده کنند.
در روایات میخوانیم که پیامبر میفرمود بیشترین چیزی را که از امتم نگرانم، پیروی از هوسها و آرزوهای طولانی است. اتباع الهوی و طول الامل
در حدیث دیگری میخوانیم که پیامبر فرمود بیش از هر چیز از شرک کوچک نسبت به شما نگرانم. پرسیدند: ای رسول خدا شرک کوچک چیست؟ فرمود: ریا.
در حدیث دیگری میفرماید: بیش از هر چیز نسبت به شما از رهبران گمراه کننده که رؤسای بدعت گزارند بر شما میترسم.
حضرت امیر (علیه السلام) میفرماید: سر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در دامن من بود و حضرت بخواب رفت و ما جمعی بودیم که درباره دجال و خطر آن گفتگو داشتیم که پیامبر در حالیکه صورت مبارکش سرخ شده بود از خواب بیدار شد و فرمود: من برای غیر دجال بر شما میترسم. رهبران گمراه کننده و ریختن خون عترتم بعد از من.
در حدیث دیگری میخوانیم بالاترین نگرانی من نسبت به امت، لغزش دانشمندان و تمایلات حکما و تأویلهای ناروا از دین است.
در حدیث دیگری میفرماید: من از درآمدهای حرام بر امتم و همچنین از شهوتهای خفی و ربا بشدت نگرانم.
در حدیث دیگری میخوانیم که رسول خدا (علیه السلام) پیوسته میگفت شما چه خواهید کرد آنگاه که فتنهها شما را دربر گیرد.
کودکان در آن فتنهها رشد خواهند کرد.
بزرگان در آن فتنهها پیر خواهند شد.
مردم بر آن قتنهها عادت خواهند کرد.
بگونهای که همان فتنهها سنت و قانون خواهد شد. و اگر تغییر کند گفته خواهد شد سنت اصلی از دست رفت. ناله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)ادامه دارد تا آنجا که میفرماید حتی تفقه در دین برای غیر خدا خواهد بود.
آموزشها برای عمل نخواهد بود. (برای عنوان، درآمد، رقابت، شهرت خواهد بود) با کارهای آخرتی اهداف دنیوی را دنبال میکنند.
در حدیث دیگر میخوانیم من بعد از خودم از منافقینی که زیبا سخن میگویند بر شما میترسم.