تربیت
Tarbiat.Org

سیره پیامبر اکرم
حاج شیخ محسن قرائتی

اعراض و بایکوت

سیره پیامبر اسلام طبق دستور قرآن این بود که در مواردی اعراض می‏کرد و افراد یا گروه‏ها یا مجالس را به اصطلاح بایکوت می‏کرد و در جامعه آنان را تحقیر و منزوی می‏نمود و در روایات نیز این مسئله بسیار به چشم می‏خورد.
در آیه 68 سوره انعام می‏خوانیم: هر گاه کسانی را دیدی که در آیات ما (به قصد تخطئه نه فهم حقیقت) کنجکاوی و گفتگو دارند، از آنان روی برگردان فاعرض عنهم تا مسیر سخن عوض و وارد بحث دیگری شوند. نظیر این آیه را در سوره نساء آیه 140 نیز می‏خوانیم: که اگر شنیدید آیات خداوند مورد کفر و استهزاء قرار گرفته است با آنان ننشینید تا در موضوع دیگری بحث کنند.
به هر حال اعراض از بدی‏ها و مبارزه منفی با زشتکاران یکی از شیوه‏های نهی از منکر و نشانه غیرت و تعهد و دلسوزی مکتبی است. انسان نباید در جامعه فاسد هضم شود بلکه باید جامعه را عوض کند و اگر نتوانست، با خروج از مجلس یا هجرت از منطقه، کار باطل را محکوم کند. در حدیث می‏خوانیم نشستن با اشرار سبب سوء ظن به خوبان می‏شود.
نمونه دیگر بایکوت را در آیه 4 سوره نور می‏خوانیم که کسانی که نسبت زنا به زنان پاکدامن و شوهردار می‏دهند و چهار شاهد نمی‏آورند، پس هشتاد تازیانه بزنید و گواهی آنان را هرگز نپذیرید لا تقلبوا لهم شهاده ابداً از اعتبار انداختن گواهی افراد نوعی بایکوات و به انزوا کشاندن است.
اگر در روایات می‏خوانیم با افرادی مشورت نکنید، هم سفر نشوید، ازدواج نکنید و امثال آن، این یک نوع محاصره اجتماعی است.
در آیه 118 سوره توبه می‏خوانیم: وعلی الثلاثه الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم وظنوا ان لا ملجا من الله الا الیه ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله التواب الرحیم
و بر آن سه نفری که (از شرکت در جبهه‏ی تبوک به خاطر سستی) وامانده بودند، تا آنگاه که زمین با همه‏ی وسعتش (به سبب قهر و نفرت مردم) بر آنان تنگ شد و از خود به تنگ آمده و فهمیدند که در برابر خدا، هیچ پناهگاهی جز خود او نیست، پس خداوند لطف خویش را شامل آنان ساخت تا به توبه موفق شوند. همانا خداوند توبه‏پذیر و مهربان است.
سه مسلمانی که در تبوک شرکت نکردند،(309) پشیمان شده و برای عذر خواهی نزد پیامبر آمدند. اما حضرت با آنان سخن نگفت و دستور داد کسی با آنان حرف نزند و همسرانشان هم به آنان نزدیک نشوند. آنان به کوههای اطراف مدینه رفتند و برای استغفار، جدا از یکدیگر به تضرع و گریه پرداختند تا پس از پنجاه روز، خداوند توبه‏ی آنان را پذیرفت.(310)
از این آیه استفاده می‏شود:
1 - بی اعتنایان به جنگ و فرمان رهبری، باید تنبیه شده و تا مدتی پشت سر گذاشته شوند. خلفوا
2 - قهر، بی اعتنایی و بایکوت، یکی از شیوه‏های تربیتی برای متخلفان و مجرمان است. ضاقت علیهم الارض... ظنوا ان لا ملجأمن الله
3 - مبارزه‏ی منفی با متخلفان، جامعه را برای آنان زندانی بی نگهبان و مؤثر می‏سازد. ضاقت علیهم الارض
4 - با آنکه پیامبر، مظهر رحمت الهی است، اما به عنوان مربی، از اهرم قهر هم استفاده می‏کند. ضاقت علیهم انفسهم
5 - یکی از عذاب‏ها وجدان است. ضاقت علیهم انفسهم
6 - یأس از مردم، زمینه ساز توجه به خداست. لا ملجأ... ثم تاب
7 - توفیق توبه نیز در سایه‏ی لطف و عنایت الهی است. اول خداوند لطف خود را به انسان باز می‏گرداند، تاب علیهم تا انسان توفیق پشیمانی و عذر خواهی و توبه پیدا کند، لیتوبوا و همین که توبه کرد، خداوند توبه‏ی او را می‏پذیرد. ان الله هو التواب
8 - پس از یک دوره مبارزه‏ی منفی و بی اعتنایی و بایکوت، شرایط مناسب را برای باز سازی خلافکاران به وجود آوریم تا باز گردند و بعد از آن نیز ما به مهربانی آنان را پذیرا باشیم. تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب