طبق فرمان خدا که دستور میدهد: وان جنحوا للسلم فاجنح لها(247)
- اگر مخالفان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز دست آنها را عقب نزن و تمایل نشان بده - رفتار پیامبر بامخالفان، بر همین اساس بود. البته در سوره انفال آیه 58 میخوانیم: هر گاه از توطئه دشمن و نداشتن حسن نیت او بویی بردی، فوراً با اعلام قبلی، پیمان را لغو کن. این قرآن است که میفرماید: یهود و نصارا را در مسائلی که مورد توافق هر دو دسته است به وحدت و همکاری دعوت کن:
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم(248)
به اهل کتاب بگو: بیایید در محور توحید و مبارزه با شرک و طاغوت زدایی با هم توافق داشته باشیم. آری، وحدت در توحید و نفی شرک در مکتب اسلام ارزش دارد.
در آیهای دیگر میفرماید: از شرک در مجالس مخالفان که در بحثهای بی منطق و با طل وارد میشوند دوری کن تا شاید آنها مسیر خود را عرض نمایند: و اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره(249)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنان مخالفان را چنان گوش میداد که خیال میکردند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زود باور و سراپا گوش است: ویقولون هو اذن(250) ولی در عمل هرگز تحت تأثیر گفتهها و سوگندهای آنها قرار نمیگرفت.
برای مبارزه از همه نوع امکانات و تجهیزات نظامی استفاده میکرد، تعلیم تیراندازی را حتی برای نوجوانان لازم میدانست و برد و باخت را در این زمینه جایز میشمرد و میفرمود: به خاطر یک تیری که به سوی دشمن خدا رها میشود هم سازنده آن و هم رها کننده آن و هم کسی که آن را خریده و در اختیار سرباز اسلام قرار داده است، به بهشت میروند.
در برابر منافقان میبینیم که ساختمان مسجد آنان را خراب میکند و به هنگام جنگ تبوک، منافقان در یک خانه تیمی مشغول توطئه بودند پیامبر که دید در این لحظه حساس دشمن چنین طرحی میریزد دستور داد خانه را بر سر این منافقان خراب کردند(251) و پیامبر نسبت به زنده آنان با شدت رفتار کرد واغلظ علیهم و به مرده منافقان نماز نمیخواند. لا تصل علی احد منهم مات ابدا(252)
سستی و بی تفاوتی در قاطعیت مکتبی او راهی نداشت. ابولهب عموی پیامبر بود. اما سوره تبت با لحن تندی درباره او نازل شد، آری، دست کار شکن باید قطع شود گرچه عمومی پیامبر باشد. در این زمینه فرمان صریح در قرآن آمده که پیامبر و مؤمنان حق استغفار برای مشرکان ندارند گرچه این مشرکان از بستگان آنها باشند: ما کان للنبی و الذین آمنوا أن یستغفروا للمشرکین و لو کانوا اولی قربی(253)
در آیات متعددی خداوند پیامبرش را دلداری میدهد که مبادا تلاش و توطئه دشمن در اراده تو اثر بگذارد، تو از آزار آنها چشم بپوش و بر خدا توکل نما:
و دع أذاهم و توکل علی الله(254)
و هرگز غم مخور و از مکر و حیله آنها به خود سخت نگیر:
و لا تحزن علیهم و لاتک فی ضیق مما یمکرون(255)
ما از تمام نقشههای سری و علنی دشمنان تو آگاهیم:
انا نعلم ما یسرون و ما یعلنون(256)
وظیفه تو صبر وتسبیح خداست:
فاصبر علی ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب(257)
روزی یکی از دشمنان رسول خدا بر حضرتش وارد شد و به جای السلام علیک گفت: السام علیک یعنی مرگ بر تو، و با کمال جسارت این کلمه را چند مرتبه تکرار کرد، ولی پیامبر با داشتن قدرت انتقام تنها با کلمه را و علیک به او پاسخ دادند. بعضی از حاضران که خیلی ناراحت شده بودند به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردند: چرا جواب این همه توهین او را ندادی؟! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: با همان کلمه علیک - آنچه میگویی بر تو است - جواب دادم.(258)
مخالفان اسلام در قالب گروههای متفاوتی هستند:
گروهی بر اساس بی خبری مخالفت میکنند، ولی کاری به مسلمانان و نظام اسلامی ندارد.
گروهی در اثر تبلیغات و شایعه سازیها اغفال شدهاند.
گروهی به خاطر حفظ منافع خود مخالف کرده و از راه و مرام انحرافی خود دست بر نمیدارند.
گروهی از ترس ابر قدرتها به اسلام و مسلمانان نمیپیوندند.
گروهی در شک و تردیدند و پا جلو نمیگذارند.
گروهی یک روز پیمان میبندند و روز بعد، بخاطر رسیدن به منافع یا فرار از ضرر آن را زیر پا میگذارند.
گروهی شمشیر از رو بسته با قصد براندازی به اسلام و مسلمین حمله ور میشوند و هنگام حمله با افراد پشت جبهه قراردادهایی دارند که آنان را حمایت کنند و هجوم آنان برنامه ریزی شده و دارای عقبههای نظامی و سیاسی و اقتصادی و غیره میباشد.
گروهی خائن و توطئه گرند و از شواهد و قرائن ثابت میشود که از روز اول ایمانشان صحنه سازی بوده است.
اسلام برای هر گروه حکمی دارد و لذا در آیات و روایات دستورات متفاوتی به چشم میخورد که بر عهده فقهای عادل و مراجع تقلید و رهبر امت اسلامی است که با اجتهاد و استنباط خود حکم هر گروهی را از قرآن و روایات استخراج و به امت اسلامی ابلاغ نماید.
در اینجا چند نمونه از تعابیر قرآن را بیان میکنیم:
گاهی منافقین تنها وقت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را میگرفتند و به خیال خود اطلاح رسانی میکردند و خیال میکردند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تمام گفتار آن را میپذیرد و میگفتند پیامبر سراسر گوش است. این گروه بیش از کاری نداشتند. قرآن درباره آنان میفرماید اگر چه آنان میگویند تو سر تا پا گوشی، به آنان بگو گوش دادن من به سخنان شما برای شما بهتر است. یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم
اما گروهی علاوه بر گفتگو با پیامبر با جلسات خود دیگران را نیز منحرف میکنند و آنان را از راه خدا باز میدارند، حساب این گروه سختتر است.
گروه سوم برای خود پایگاه میسازند و مسجد ضرار بر پا میکنند تا به نام مسجد در آنجا جمع شده و به افکار و تلاشهای خود سرو سامان دهند و برای اغفال مردم حتی از رسول خدا دعوت میکنند تا به اقامه نماز جماعت مسجد را افتتاح نماید.
با این گروهی که در دل امت اسلامی پیگاه بنا میکنند برخورد انقلابی شده و به دست پیامبر و مسلمانان، مسجدشان خراب میشود.
گروهی هر بار پیمان خود را میشکنند، خداوند آنها را در آیه 55 سوره انفال بدترین جنبنده شر الدواب و در آیه 56 افراد بی تقوا مینامد.
اما گروهی که با حمایت افراد پشت جبهه آنان به قصد براندازی توطئه میکنند قرآن میفرماید: ای پیامبر هرگاه در جنگ به آنان دست یافتی، (با برخوردهای قاطع) افراد پشت جبهه آنان را به وحشت افکن چنان آنان را سرکوب کنید که حامیان پشت پرده و نیروهای پشت جبهه آنان به وحشت افتاده به فکر حمله و پشتیبانی نباشند و باید با خط مقدم آنان چنان برخورد شود که مایه عبرت ردههای بعدی باشد. فاما تثقفنهم فی الحرب فشرد بهم من خلفهم لعلهم یذکرون(259)
اما نسبت به گروهی که طبق شواهد قصد خیانت دارند قرآن میفرماید: تو نیز عهدشان را به سوی آنان بیانداز (و آن را لغو کن) یا به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد.
آری، در مسائل مهم نظامی و اجتماعی نباید مسلمانان منتظر وقوع خیانت باشند، بلکه با احتمال وقوع خیانت باید اقدامات مناسب را انجام دهند. و اما تخافن من قوم خیانه(260)
بنابراین لغو قرار داد از روی مقابله به مثل عادلانه است و پایبندی به تعهدات و معاهدات تا زمانی است که بیم توطئه نباشد وگرنه اعلام انصراف میشود و انصراف خود را به آنان نیز اعلام میکنیم. مسلمانان باید ابتکار عمل داشته باشند تا کفار نتوانند با یک قرار داد مصنوعی و خیانت مرموزی ضربه به نظام اسلامی بزنند.
ناگفته پیداست که تشخیص دشمن و مقدار دشمنی او، نظیر تشخیص مرض و عمق آن به متخصصینی جدی و دلسوز و شجاع و عادل و با تجربه و سیاسی نیاز دارند که زیر نظر رهبری که از اجتهاد و عدالت و بصیرتی برخوردار است عمل نماید.
یک نفر یهودی چند دینار از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب داشت و مطالبه کرد. حضرت فرمود: الان ندارم. یهودی گفت: نمیگذارم از این مکان حرکت کنی و حضرت را نگاه داشت. ظهر شد و حضرت نماز ظهر را کنار کوچه خواندند. عصر شد، مغرب و عشا شد، نمازشان را خواندند تا صبح روز دیگر حضرت رانگاه داشت و نماز صبح را نیز در کنار کوچه خواندند. مسلمانان عصبانی شدند و با نگاهی تند یهودی را تهدید و زمزمه میکردند: یحبسک یهودی(261) آیا یک یهودی تو را حبس و بازداشت کرده است؟ پیامبر آنان را از این برخورد بازداشت و فرمود: حق را یهودی است. بهر حال یهودی صبح مسلمان شد و گفت: من از تورات درباره حلم تو مطلبی یافته بودم که امتحان کردم درست در آمد و تو همان پیامبر موعودی.