11- انس بن حرث ابروان را بر پیشانی بست تا دشمن را درست ببیند و شمشیر خود را به جای فرودآوردن بر سر باطل، بر سر حق فرود نیاورد، پیام او آن است که تو نیز ابروانِ غفلت و تعلق را از جلوِ دیدگان بالا بزن تا حق را بهتر ببینی و عملِ مفسدان را با هر عنوانی که باشد، توجیه ننمایی و در مقابل دوستان و دلسوزان انقلاب قرار نگیری.
از این بزرگانِ اهل تقوا که فهمیدند باید در جبهه حسین(ع) قرار گیرند وگرنه در جبهه یزید هستند، باید درسها آموخت. تفکیک جبههی خودی از جبههی غیر خودی چندان آسان نیست و حتماً نیاز به گوهر آزاداندیشی دارد وگرنه هر کس را که مثل ما فکر نکند، هر چند مسلمان ولایی باشد در مقابل خود میبینیم. راز این همه نصیحت که امام حسین(ع) و زهیر و حرّ و بُریر در روز عاشورا به جبههی مقابل میکردند این بود که میدانستند امویان آنها را به جان هم انداختهاند تا دلسوزان خود را ننگرند. باید متوجه باشیم امروز دیگر امویان دشمنان کهنهای هستند که نباید مشغول آنها شد و از دشمنانی که در حال حاضر فرزندان انقلاب را - که همه آمادهاند در ذیل ولایت فقیه تلاش کنند- در مقابل همدیگر قرار دادهاند، غافل شد. دشمنِ امروزِ اسلام، جریانهاییاند که با تعصبهای حزبی و گروهی هیچ کس جز خود را به عنوان مسلمان و انقلابی بر نمیتابند و اگر کسی بیرون از معادلات سیاسی آنها ظهور کرد اسلامیت و اصولگرایی او را نیز نفی میکنند. اینجاست که اگر همچون انسبنحرث ابروان را بالا نزنیم، در دوران پیری، با آن همه سابقهی زندان و شکنجه، شمشیر را بر فرق یاران انقلاب فرود میآوریم و امروز بالا زدن ابروان همان تأکیدی است که مقام معظم رهبری«حفظهالله» در رابطه با «آزاداندیشی» مطرح کردند و فرمودند:
«اگر بخواهیم در زمینهی گسترش و توسعهی واقعىِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به اینکه از مواهب خدادادى و در درجه اوّل آزاداندیشى استفاده کنیم .... امروز ما احتیاج مبرمى داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه - که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعهی واقعى پیدا خواهد کرد- در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهاى افراد را به سمت خود جذب نماید.(55) .... براى مهار هرج و مرج فرهنگى بهترین راه، همین است که آزادى بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام نهادینه شود. براى علاج بیمارىها و هتاکىها و مهار هرج و مرج فرهنگى نیز بهترین راه، همین است که آزادى بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.
شما تجربهى این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنى که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادى واقعىِ فکرهاست؛ یعنى آزادانه فکرکردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.(56)
عبیداللهبنزیاد امروز آن دشمن جدیدی است که به هر شکلی مانع آزاداندیشی در بین نیروهای انقلاب و ولایی است. یکی از کارهای دشمن این است که ما را به جان هم انداخته است در حالی که در شرایطی هستیم که باید فوق این مسائل جزئی، به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی فکر کنیم و مواظب باشیم از عملِ به هنگامی که باید انجام دهیم باز نمانیم. مقام معظم رهبری در صحبتی که با عزیزان بسیجی داشتند فرمودند این تفاوت سلیقه که هست چیز بدی نیست ولی چرا یقه همدیگر را میگیرید. لازمهی آنکه از این نگاههای جزئی آزاد شویم آن است که بفهمیم خداوند اراده کرده است از طریق ما کار بزرگی در این تاریخ انجام گیرد و چارهاش این است که با همین سلیقههای متفاوت در این کار بزرگ شرکت کنیم. رهبر معظم انقلاب با توجه به همین امر که باید همهی سلیقهها که اراده کردهاند سرباز انقلاب اسلامی باشند، در صحنه بمانند میفرمایند:
«اگر به نام عدالتخواهى و به نام انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر كردهایم؛ از خط امام منحرف شدهایم. اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالتخواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما میدانیم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شدهایم. اگر بخواهیم به نام انقلابیگرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنیم، از خط امام منحرف شدهایم. در كشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یك عنوان مجرمانهاى بر یك حركتى، بر یك حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههاى موظف باید تعقیب كنند و میكنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهاى نباشد، كسى است كه نمیخواهد براندازى كند، نمیخواهد خیانت كند، نمیخواهد دستور دشمن را در كشور اجرا كند، اما با سلیقهى سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یك قومى، موجب نشود كه عدالت را فرو بگذارید و فراموش كنید. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛ این عدالت، نزدیكتر به تقواست. مبادا خیال كنید تقوا این است كه انسان مخالف خودش را زیر پا له كند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است».(57)
ما در این انقلاب به همهی آنهایی که ذیل رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهالله« حاضرند ادامهی حیات دینی بدهند، نیاز داریم و حتی اگر با بنده یا جنابعالی مخالف باشند اما در ذیل رهنمودهای رهبری حیات دینی خود را تعریف کردهاند، باید تحمل شوند. این را از زهیر بن قین باید آموخت که چگونه وقتی در ملاقات با امام حسین(ع) متوجه شد میتواند در ذیل اسلام قرار گیرد همهی آن نسبتها را که با طرفداران عثمان داشت رها کرد و نسبت خود را با امام حسین(ع) تعریف کرد و به همین جهت وقتی عدهای از لشکر عمر سعد به زهیر خطاب کردند تو که از ما بودی. در جواب گفت: میبینید که حالا دیگر از شما نیستم. از عظمت زهیر همین بس که حاضر نیست در هیچ تعریفی یا نسبتی بماند مگر در نسبتِ با حق و همین امر موجب حُسن عاقبتش شد. زهیر با اینکه هم شمشیر زن قوی بوده و هم سخنوری توانا، و هم در بین طرفداران عثمان صاحب آبرو بود همه را ذیل شخصیت امام حسین(ع) خرج کرد تا آنجایی که در رابطه با سخنرانیش با لشکر عمر سعد، حضرت میفرمایند: زهیر تمام کردی حدّ سخنرانی را. و درست در راستای اهداف آن نهضت بزرگی که حضرت در نظر داشتند حق مطلب را اداء کرد.
وقتی انسان ابروان غفلت و تعلق را از جلو دیدگانش عقب زد حق را بهتر میبیند و عملِ طرفداران حزب خود را با هر عنوانی که باشد، توجیه نمینماید و جای دوست را با دشمن عوض نمیکند وگرنه خوبیهای دوستان انقلاب را - اگر از گروه و حزب او نباشند- نمیبیند همانطور که ضعفهای همحزبیهای خود را نادیده میگیرد با اینکه به ما توصیه شده است: «ضَعْ أَمْرَ أَخِیكَ عَلَى أَحْسَنِهِ»(58) عمل برادرت را حمل بر صحت كن.
دشمن هر روز برای نظام و انقلاب ما مسائل و مشکلات گوناگون اقتصادی و اجتماعی درست کرده و میکند، اگر ما این شرایط را نشناسیم به جای این که همگی برای عبور از این تنگناها متحد بشویم و دشمن را ناامید کنیم به جان همدیگر میافتیم و به جای آنکه فعل برادران خود را در مسئولیتها حمل بر صحت کنیم به نکتهگیری از هم مشغول میشویم، در این صورت از خردورزی و عمل به هنگام غافل شدهایم. باید توجه داشت که مسئولان اجرائی در اجرای قوانین با هزاران مشکل روبرویند و باید کمکشان کرد تا بتوانند آن موانع را پشت سر بگذارند و این را بنده به جهت مسئولیتهای اجرائی که داشتهام تجربه کردهام. حالا حساب کنید چه چیزی برای کشور میماند اگر هر روز مسئولین اجرائی را زیر سؤال ببریم و از نسبتی که همه در رابطه با انقلاب داریم غافل شویم و دلسوزیها و صداقت و تعهد مسئولان را نادیده بگیریم. به نظرم میآید در سال 59، 60 بود که عدهای از انقلابیون شروع کردند به انتقاد از دولت، بدون آن که محدودیتهای دولت را در نظر بگیرند، امام فرمودند: اگر میخواهید ریشهی انقلاب را بکنید این انتقادها را ادامه دهید. این طوری انقلاب تضعیف میشود. طبیعی است که بعضی برنامهها با موفقیت انجام نمیشود، باید فرصت تجدید نظر به مسئولین دلسوز داد. مگر ما در عملیات رمضان شکست نخوردیم؟ حالا باید یقهی فرماندهان را بگیریم یا بپذیریم برنامهای ریخته شد و دشمن زودتر از عملیات، دست ما را خوانده بود. جنگ همین است، هم پیروزی دارد و هم شکست. کارهای اجرائی هم همینطور است باید با مسئولان همدلی کرد وگرنه ابروان را بالا نزدهایم و دوست را از دشمن تفکیک نکردهایم و به یاران بزرگوار امام حسین(ع) اقتدا ننمودهایم. معلوم است که دشمن از نقطه ضعفهای ما وارد میشود ولی باید مثل مقام معظم رهبری با بصیرتِ کامل دوست را از دشمن تشخیص داد و با دلسوزی به موضوعات نظر کرد تا انتقام تنگناهایی که دشمن ایجاد کرده است را از دوستان انقلاب نگیریم.