کربلا به ما نشان داد اگر خداوند در کسی و یا گروهی روحیهی فداکاری ببیند راههای نتیجهبخشی را در مقابل آنها میگشاید. با اینکه ما این را در کربلا دیدیم، متأسفانه فراموش میکنیم و امیدورانه جلو نمیرویم. در کربلا دیدیم اگر به وقت اقدام کنیم و روحیهی فداکاری -که لازمهی عبور از ظلمات دوران است- در میان باشد، راههای رسیدن به نتیجه حتماً گشوده میشود. نتیجهای به این زیبایی که امام حسین(ع) بتوانند معاویه را در نقشههایش ناکام کنند، راه سادهای نبود که خداوند در مقابل حضرت و اصحابشان گشود؟ لشکر عمر سعد میخواست امام حسین(ع) را در همان ابتدای روز عاشورا دستگیر کند و تحویل یزید بدهد، ولی ملاحظه فرمودید که نشد. زیرا روحیهی فداکاری اصحاب در میان بود و لذا خداوند مددهای خود را در جایجای آن نهضت به صحنه آورد، چون آن انسانهای فداکار چیزی را اراده کردهاند که خداوند نیز به همان کار نظر دارد، انسان در چنین زندگی تا قرب الهی جلو میرود. آری طیکردن راه خدا که قربِ به خدا و آگاهی از غیب را به همراه دارد، هر نوع فداکاری را در انسان پدید میآورد تا آن حدّ که از تقویت عضلاتِ خود نیز کم نمیگذارد و لذا ملاحظه میفرمایید که بعضی از اصحاب امام حسین(ع) با اینکه حدود 80 سال سن داشتند بهخوبی جنگیدند و کشتند و کشته شدند. چند نفر از اصحاب امام حسین(ع) از اصحاب پیامبر(ص) بودند که در جنگهای پیامبر(ص) شرکت داشتند. اگر این افراد در زمان رسول خدا(ص) 20 سال هم داشته باشند در سال 61 هجری که نهضت کربلا واقع شد اینها حدود هشتاد سالشان است. تاریخ میگوید انس بن حرث ابروهایش را به پیشانی میبندد و کمرش را هم با پارچهای محکم میکند و 15 نفر را به قتل میرساند.
انسانی که پای در مسیر فداکاری در راه خدا گذاشت در هر چه پیش آمد و با هر کاری که روبهرو شد سعی میکند محبوب خود را انتخاب کند، لذا راه را گشاده میبیند و همواره رو به تکامل میرود تا ارادهی الهی در مرکز وجودِ او حاکم شود و به نور ثبات الهی ثابتقدم گردد.
آیا راهی نزدیکتر از راه فداکاری در راه خدا برای نزدیکی به خدا سراغ دارید؟ چقدر از راه خدا دورند عزلتنشینانی که در زمان فداکاری، خدا را در کوچه پس کوچههای فرار از غوغا جستجو میکنند! دریغا از این گمراهی! اینها به دنبال شرایطی هستند که به زعم آنان هنوز فراهم نیست، اینان بیش از آنکه به دنبال خدا باشند به دنبال تأمین خود میباشند تا گرفتار درد سر نشوند.
امروز سلحشورترین عرفا کسانی هستند که در مسیر دین داری و جبهه مقابله با ستم ایستاده باشند.
راهرو راه خدا آن کسی است که در ناحیهی دل همواره یک نقطه را روشن بدارد که ضامن بقای رابطهی او با خدا باشد تا در زمان سازگاری و ناسازگاریِ روزگار گرفتار دوگانگی شخصیت و عمل نگردد. عبدالله عمر به امام نصیحت میکند تقوا پیشه کنید و بروید بنشینید عبادتتان را بکنید. خودش هم یکی از عُبّاد است. اینکه شخصیت انسان چطوری جلو برود که در وقتی که باید نمازش را بخواند نمازش را بخواند و وقتی هم که باید شمشیر بکشد بتواند شمشیر بکشد چیز دیگری است. چنین انسانی آن زمان که باید آتش میلهای سرکش را فرو نشاند چنین میکند و آن زمان که باید اعضا و عضلات را به فرمان خدا و در اجرای اراده او به کار وا دارد، از خود سستی نشان نمیدهد. این انسان به منزلهی چراغی، تاریخ را روشن میگرداند و اصحاب بزرگوار امام حسین(ع) چنین بودند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»