عرض کردم: آن اصحاب به صورتی پنهانی از شهر کوفه بیرون میآمدند تا به صحنهی فوقالعاده حساسی در تاریخ پای گذارند، از این نکته بهراحتی عبور نکنید.
ما باید با همدیگر صحبتهای زیادی داشته باشیم تا روشن شود چرا میگوئیم اصحاب حضرت میدانستند صحنهی فوقالعاده حساسی را در تاریخ شروع خواهند کرد. عنایت دارید که ما قرنها است با کربلا زندگی میکنیم. اگر مسئلهی سادهای بود که میتوانستیم به راحتی آن را جمعبندی کنیم حتماً تمام میشد و دیگر هر سال تلاش نمیکردیم چهرهی دیگری از آن را رونمایی کنیم. یکی از چهرههای آن در دفاع مقدس هشت سالهی ما ظاهر شد و آن همه برکت به همراه آورد. این همه حماسه که در دفاع مقدس ظهور کرد جز آن است که از چشمه جوشان کربلا آب میخورد؟ در کربلا چه چیزی نهفته است که میتوان از طریق آن این همه حماسه آفرید و به قول شهید آوینی:
«حرم عشق کربلاست و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا میشناسد و چگونه از جان نگذرد آنکس که میداند جان بهای دیدار است. بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری در میان شهرها و یا نامی در میان نام هاست، نه! کربلا حرم حق است و جز یاران امام حسین(ع) را به آن راهی نیست. حُبّ حسین(ع) سِرُّالاسرار شهداست. فَاَینَ تَذْهَبُون؟!! اگر صراط مستقیم میجویی بیا از این مستقیم تر راهی پیدا نمیشود، حُبّ حسین(ع).جنگ بر پا شده بود تا ازجبهههای ما دروازههایی به کربلا باز شود و شهدای ما خود را به قافله عاشورایی سال ۶۱ هجری ابا عبدالله الحسین(ع) برسانند».
گاهی در احوالات اسراء که میخوانید میبینید، الله اکبر! نمیدانم شهدای دفاع مقدس بیشتر قد عَلَم کردند در کربلای ایران و شهید شدند، یا اسراءدفاع مقدس قهرمانان اصلی کربلای ایران بودند. اینهمه فهم و حضور و نشاط که در اسراء دیده میشود انسان را به اعجاب وا میدارد! ریشهی این راز را ما باید در کجا پیدا کنیم؟
ایمان و خرد در وجود اصحاب امام حسین(ع) در هم آمیخته بود که بهخوبی میتوانستند بفهمند چه کار بزرگی در ذیل شخصیت امام معصوم در حال وقوع است و شهدا و اسرای دفاع مقدس نیز در چنین فضایی تنفس کردند که اینچنین تاریخساز شدند.
این خیلی مهم است که بفهمیم ذیل شخصیت چه کسی حیاتمان را معنا کنیم و شکل دهیم. اگر ملتهای زیادی در طول تاریخ هلاک و ساقط شدند برای این بود که در ذیل شخصیت قهرمانانی قرار گرفتند که حقیقتاً قهرمان نبودند. اگر یک تئوری و نقشهی راه درستی در اختیار یک ملت باشد جهت ادامهی حیاتش کافی نیست، باید شخصیتی در میان باشد که صورتِ به فعلیت در آمدهی آن تئوری و نقشهی راه باشد تا آن ملت بتواند خود را در ذیل شخصیت او معنا کند. به همین جهت پیامبر خدا(ص) در عین آن که حامل وحیاند، انسان معصومی میباشند که حقیقت وَحی را نمایان میسازند. متأسفانه غفلت از این نکته در برادران اهل سنت موجب شده که نتوانند از شریعت الهی آن طور که باید در امور اجتماعی و سیاسی خود استفاده کنند، چون آنها معتقدند پیامبر(ص) فقط در گرفتن وحی معصوماند. در حالی که پیامبر خدا(ص) در گفتار و رفتار از همهی جهات مجسمهی کامل دین و دینداری است، چون وحی الهی بر قلب مبارک آن حضرت نازل شده و همهی شخصیت او را در بر گرفته، به همین جهت میتوان ذیل شخصیت چنین انسانی قرار گرفت و کارهای بزرگی در تاریخ انجام داد.
راز موفقیت شیعه در طول تاریخ در این نکته است که خود را در ذیل شخصیت امامان معصوم قرار داده و در این رابطه خود را معنا کرده و لذا جوانان غزه با این که به ظاهر سنی مذهباند ولی شخصیت پذیرفته شدهی خود را سید حسن نصرالله قرار دادهاند. این یعنی نزدیکی به شیعه و به فرهنگ امامان معصوم. چون شیعه تمام توجه خود را به امامان معصوم معطوف داشته و در پرتو وجود مقدس آن ذوات مقدس، اگر انسانهایی را یافت که بهترین نمودِ شخصیت امامان معصوم در زمان غیبتاند، در ذیل شخصیت آنها قرار میگیرد و از این طریق تاریخ خود را در زمان غیبت نیز ادامه میدهد تا از تاریخی که ریشه در حقیقت دارد باز نماند.
اصحاب امام حسین(ع) در کربلا در ذیل شخصیت آن امام معصوم، تاریخی به وسعت همهی حقیقت پدید آوردند و این ممکن نبود مگر از همان طریقی که آنها متوجه شده بودند.