وقتشناسی آن است که انسان بداند وقتی خورشید و ماه و ستاره، زمان عبادت با خدا را به ما گوشزد میکنند، در زمانهایی که در طول عمرمان انوار الهی در جامعه تجلی میکند نیز به کمک نور امام معصوم یا زعیمی الهی، از غافلهی امام و زعیم که مظهر تجلی نور الهی است غافل نباشیم. حقیقت این است که امام و نماز دو مقوله نیست، همانطور که شما در نماز نظر به ملکوت دارید و میخواهید از ظلماتِ زندگی زمینی راهی به سوی آسمان معنویت بگشایید، امام آمده است تا با نظامسازی، تمام زندگی را به نماز تبدیل کند و در نتیجه همهی زندگی ما نماز باشد. اگر انسان بهخوبی به نماز و وقتِ آن نظر کند و تجلیات معنویت را در نماز خود احساس نماید، بهراحتی متوجه امام میشود. زیرا در وقت نماز، آسمان دارد میگوید این خورشید بالا آمد تا وقت تجلی انوار غیب را که باید به طور خاص بر قلب انسانها بتابد، نشان دهد و در این راستا باید اوقات نماز را نگه داشت، زیرا هرکدام از آن اوقات به نحوی نظر به شرایط تجلی خاص الهی دارند. نگهداشتن اوقات یعنی مواظب باشید وقتها از دست نرود و نهتنها وقت نماز که وقت رسیدن به خدا از طریق امام حسین(ع) هم باید از دست نرود. ابوثمامه دستپرورده و تربیتشدهی این فکر و فرهنگ است. آری باید وقتها از دست نرود. به خصوص وقتی بناست امام حسین(ع) تاریخ جدیدی را ایجاد کند تا حقیقتِ گمشده به زندگیها برگردد و سقوط انسان، نوعی پیشرفت و ترقی به حساب نیاید.
فرهنگ معاویه نور وجود انسان را خاموش میکند و دفاع از حقیقت حتماً مستلزم درگیری با ظلمات است، ظلماتی که میراث روحانی حضرت محمد(ص) را در زیر پای فرهنگ جاهلی قربانی کرد و منکر آن است که انسان خلیفهی خدا است و موجودی است روحانی و باید نظامی بسازد که همهی شئون آن معنوی و الهی باشد. ابوثمامه و بقیهی یاران امام حسین(ع) با توجه به این امر کنار امام هستند.
راستی وقتشناسی و عمل به هنگام چه معجزهیبزرگی است. امیدوارم بتوانم معجزهی شناخت وقت و عملِ به هنگام را به نور حضرت سید الشهداء(ع) روشن کنم. همانطور که حضرت علی(ع) به محمد بن ابابکر میفرمایند: «صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَال»(14) نماز را در وقت خودش به جاى آر، نه اینكه در بیكارى زودتر از وقتش بخوانى، و به هنگام درگیرى و كار آن را تأخیر بیندازى. این فکر و فرهنگ را باید در سایر امور نیز رعایت کرد. به همین جهت در روایتهای زیادی داریم مؤمن وقت را از دست نمیدهد، این منحصر به وقت نماز نیست حتی اگر وقت هرسخن را نشناسیم جایگاه حرکات و گفتار اولیاء الهی را هم درست تشخیص نمیدهیم که چرا یک جا کوتاه میآیند و یک جا سخت جلو میروند. در زمان یزید هم تأکید میشد که مردم قرآن بخوانند و مواظب باشند که قرائت قرآن ترک نشود بدون آن که نظرها به قرآنِ مجسّم باشد، در چنین فضایی قرآن مجسّم شهید میشود و هیچ کس نمیفهمد چه بر سر قرآن دارد میآید ولی زمینهی فهم یک نکتهی مهم فراهم شده و آن اینکه این قرآنخواندنهایی که در کنار آن میتوان یزید شرابخوار را تحمل کرد، آن قرآن خواندنی نیست که مسلمانان به دنبال آن هستند، در حالیکه در زمان معاویه امکان گفتن حتی این تذکر نبود. آیا راز قرآن خواندن سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) یکی این نیست که ای قرآنخوانها آن قدر به خواب رفتید که قرآنِ مجسّم شهید شد و شما نفهمیدید؟