از راههای اصلی ورود به عالم معنا، قرآن است، منتها راه رسیدن به قرآن، تفسیر آن است، آن هم تفسیری که بتواند جانمان را به قرآن نزدیک کند، در این رابطه میتوان تفسیر قیّم المیزان را نام برد.(43) از این فكرها نكنید كه از فردا مستقیم سراغ قرآن میرویم این طمع خام، و دست کمگرفتنِ قرآن است. حتی زمان پیامبر(ص) وقتی قرآن نازل میشد اصحاب سؤال میکردند: «یا رسولالله! منظور این آیه چیست؟». خیلی از آیات به این راحتی معنی خود را آشكار نمیكند. ما در روایت داریم كه بعضی از آیات قرآن را آخرالزمان میفهمند.(44) برای همین است كه عرض نکردم برای ورود به عالم عقل فعال و نور جبرائیلی مستقیماً رجوع كنید به «قرآن»، عرض کردم رجوع كنید به تفسیر «المیزان»، این تفسیر خیلی كمكتان میكند، چون حضرت علامهی طباطبائی(ره) از آن عالمانی هستند که عالَم دارند، آن هم عالَم توحیدی ناب.
اگر بخواهیم عالَم دینی پیدا کنیم و حکیمانه فکر کنیم و حکیمانه بیندیشیم تفسیر شریف المیزان كمك میكند، زیرا عالَم قرآنی علامهی طباطبائی(ره) در آن منعکس است. از جمله شخصیتهای تحت تأثیر علامه طباطبایی؛ آیتالله جوادیآملی و آیتالله حسنزادهآملی و آیتالله محمد شجاعی هستند، وقتی وارد عالم امثال این عزیزان شدید وارد كاخی می شوید که به عالَم قدس مرتبط است و به واقع وارد بهشت میشوید، که صورت قیامتی آن همان قصرهایی است که در بهشت به مؤمنین وعده دادهاند. ولی در بهشت به ازای ارتباط با روح بعضی از عالمان، فقط یك درخت به انسان میدهند، چون یک نکتهی خوب دارند، نه یک عالَم. زیر یک درخت كه تماماً نمیتوانیم زندگی بكنیم. بعضی كتابها دریچهی ورود به یك قصراند، همانطور که تفسیر قیم المیزان دریچهی ورود به قصر بیانتهای قرآن است. (45) و اگر كسی توانست وارد آن بشود به او بهشتی میدهند كه در مورد آن فرمود: «جَنَّةٌ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الاَرْضِ»؛(46) بهشتی که عرض آن به اندازهی عرض آسمان و زمین است.