سؤال: نقش مطالعه، در جنبههای شخصی، اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی کجا است، اگر ممکن است این موضوع را بیشتر شرح دهید.
جواب: به نظرم جواب این سؤال در مقدماتی که عرض کردم داده شده، زیرا از طریق مطالعه، از كثرت به وحدت سیر میكنید. و در وحدت با خدا، در همة عالم حاضر میشوید. چون او در همهی عالم حاضر است و لذا به نور حضور او شما در همهی عوالم حاضر خواهید بود، در آنچنان حضوری قرار میگیرید که دیگر نیاز نیست كه بفهمید دشمنان اسلام فردا چهكار میكنند. قبل از اینكه آمریكا با این وضعیت که امروز در خاورمیانه گرفتار شده، گرفتار شود. امام خمینی(ره) میفرمایند: آمریكا هیچ غلطی نمیتواند بكند. اگر توانستید با خدا زندگی كنید، خدا در همهی اعصار و در همهی زمانها و زمینها حاضر است، شما هم در حال حاضر در همهی اعصار و امکنه و عوالم زندگی میکنید. ابتدای بحث شرح نامهی 31 نهجالبلاغه عرض شد كه امیرالمؤمنین(ع) به فرزندشان میفرماید: فرزندم! كسی دارد برای تو نامه مینویسد كه مثل اینكه با همهی امتها زندگی كرده است. واقعاً همینطور است.
مطالعه، از این طریق که عرض کردم یك نوع وحدت و تمرکزی برای روح شما بهوجود میآورد که امکان نفوذ و حضور شما در عوالم دیگر - فوق زمان و مکان- محقق میگردد. شما در مطالعهی کتابهای دقیق و معرفتی مجبورید دائماً تمركز كنید، و همچنان تمركز خود را ادامه دهید. «تمركز» یعنی ایجاد «وحدت» در شخصیت و «وحدت» یعنی نزدیكی به اَحد و همسنخشدن با اَحد. از طرفی حضرت اَحد در همهی عوالم هستی - فوق زمان و مکان- حاضر است، چون قبلاً در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» روشن شد هر موجودی که مجردتر است، حاضرتر است. اگر از طریق تزکیه و تمرکز بر روی موضوعات حقیقی، جهت تجرد خود را تقویت کنید، آنوقت میبینید در همهی اعصار حاضرید - البته حضور قلبی غیر از حضور فکری و حصولی است- خیلی راحت میتوانید احساس کنید ذات غرب یعنی چه. اگر هنوز هوس نیویورکرفتن دارید، به خاطر این است که جنبهی وحدتتان رشد نکرده. البته اگر با انگیزهی خاص علمی و تحقیقی بخواهید بروید آنجا، بحثش جدا است. منظور این است كه همینطور بدون دلیل بگویی: «ای کاش من نیویورك بودم، و یا در كرهی ماه بودم». اگر درست به جنبهی تجرد وجود التفات داشته باشید، نهتنها احساس میکنید همهجای عالم هستید، بلکه خود را در عوالم برتر از عالم ماده مییابید.