یك بُعد دیگر از ابعاد وجود انسان، بُعد خیال اوست. این بعد هم در جای خود میتواند بسیار مفید باشد، هر چند اگر مدیریت نشود و جهتگیری لازم را پیدا نکند انسان را به شدت به زحمت میاندازد.
همانطور كه میدانید؛ سرعت خیال نسبت به جسم مادی خیلی بیشتر است، شما اگر بخواهید از اینجا به خانهتان بروید باید مسافتی را در زمانی خاص طی کنید ولی اگر بخواهید در خیال خود به طرف خانهتان حرکت کنید، خیلی سریع این کار را عملی میکنید. حال اگر این خیال درست تغذیه نشود، خطورات و وسوسههایی ناخوانده در آن ظاهر میشوند و ما را به خود مشغول مینمایند. در آن صورت انسان با خیالاتی پوچ که هیچ مبنایی ندارند زندگی میكند و به اصطلاح؛ انسان خیالاتی میشود.
بشر امروز - تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته - به شدت خیالاتی است و خیالاتش را جدی گرفته است و آروزها و آیندهاش را در همان خیالاتش پیگیری میکند، خیالاتی که به مبانی قدسی و عقلی متصل نیست. آری، خیال، یک بُعد بسیار مهم از ابعاد وجودی انسان است و چنانچه تربیت شود، کمالی برای انسان به حساب میآید. یكی از راههای تربیت خیال ارتباط آن است با عالم عقل، تا عقل سایهی خود را بر خیال بیندازد و آن را مدیریت و کنترل کند، و نتواند خودسرانه هر طور خواست جلو برود.
گاهی ممکن است یك فنجان ببینید و خیالاتتان تحریك میشود كه «چقدر قشنگ است! كاشكی من هم داشتم». این خیال، چنانچه در زیر سایهی عقل قرار گرفت، اجازه جلو رفتن نمییابد تا انسان را وادار کند، فردا برود آن نوع فنجان را خریداری نماید. بسیاری مواقع خیال ما زبالهدان صورتی میشود كه آن را یك كسی بر اساس خیالات خود ساختهاست و حالا آن صورت آنچنان جای خود را در ذهن ما باز میکند که نمیتوانیم از آن بگذریم.