دومین اقدام دشمن پیشنهاد رنسانس است، رنسانس اسلامى، یعنى جامعه ما باید از نو متولّد شود با یك فرهنگ جدید، فرهنگى كه در آن از باورها و قواعد دینى خبرى نباشد و دین منزوى گردد. هرچند این كار در یك جامعه دینى اینجا مانند كشور ما بسیار مشكل است. اما شاید بتوان زمینههایى پیدا كرد و از طریق آنها به هدف مورد نظر دست یافت. طبعاً نمىتوان به عدهاى كه نابسامانىها، بىعدالتىها و مفاسد رژیم گذشته را تجربه و دست به انقلاب زدهاند
( صفحه 142 )
امیدوار بود. همچنین از جوانان جبههرفته و در راه اسلام و انقلاب سختى دیده نیز انتظار نمىتوان داشت. پس باید سراغ طیفى رفت كه مولود بعد از انقلاب است و هرگز شاهد مشكلات قبل از پیروزى انقلاب نبوده است و هیچگاه رنجهاى اوایل انقلاب و دوران جنگ تحمیلى را تجربه نكرده است. نسلى نو كه فضایى اسلامى متولّد شده است و خواستههایى چون رفاه، آسایش، آینده روشن، پست و مقام و چیزهایى از این دست دارد.