اگر خواستیم بر اساس مبناى انتصاب نقش مردم را تعیین كنیم و بگوییم مردم به جاى خبرگان، این نقش را بر عهده گیرند، آیا این كار صحیحتر است؟
به نظر مىآید این كار دور از واقع باشد. به نظر خردمندان اگر ابتدا پزشكان حاذق و امین را شناسایى كنیم و سپس آنها از میان خود، اصلح را انتخاب كنند اطمینان بخش و عقلایىتر است. مىدانیم در شهر پزشكانى هستند كه در طول معاشرتى كه با آنان داشتهایم به صداقت و درستكارىشان پى بردهایم؛ تشخیص این كار براى مردم ممكن است. اینگونه پزشكان را مردم انتخاب مىكنند، تا آنان بهترین و ماهرترین پزشك را از میان خود انتخاب كنند. اگر چنین انتخابى صورت گرفت براى مردم اطمینان بخش است.
اینگونه انتخاب از سوى مردم (انتخاب متخصصان متعهد) كار مشكلى نیست، اما انتخاب اصلح و اعلم از میان آن همه خبره و متخصص با رأى اكثر، كارى دقیق و تخصصى است.
( صفحه 127 )
اگر در انتخابات ریاست جمهورى و نیز تمام انتخابات دیگر، چنین روشى پیاده شود به نظر ما اصلح است و اگر بتوانیم یك نظام انتخاباتى پیاده كنیم كه بتدریج متخصصان شناسایى شوند و اصلحشان انتخاب گردد، بسیار مناسب است. در همه جا مىتوانیم این كار را بكنیم، حتى براى انتخاب ریاست جمهورى، وزرا، قضات و همه مسؤولین كشور. این كار، شدنى است. اما در اوضاع و احوالى كه ما زندگى مىكنیم ـ خصوصاً كه فرهنگ غربى در جامعه ما نفوذ كرده ـ تغییر روش انتخابات مشكل است.
البته در كشور ما، یك چشمِ ناظر، بینا و بیدارى فوق ریاست جمهورى و نهادهاى دیگر هست كه ما بیشتر به آن اهتمام داریم، كه تا حدود زیادى مشكلات انتخابات به شیوه غربى را رفع مىكند؛ یعنى اگر در مراتب پایینتر اشتباهى واقع شود، به سبب نظارت آن مقام بالاتر چندان مهم نیست.
براساس اصول اسلامى، صحیحتر این است كه انتخاب سایر مقامات نیز چند مرحلهاى باشد و هر كس واقعاً در موضوعى شهادت بدهد كه صلاحیت تشخیص آن را دارد و در موضوعى كه صلاحیت و تخصص ندارد، شهادت و رأى ندهد. در این صورت، قطعاً مصالح جامعه بهتر تأمین مىشود و از هر جهت نیز عقلایى است و با موازین شرعى بیشتر مطابق است، ولى این كار نسبتاً سخت است و در حال حاضر جامعه ما آمادگى اجراى آن را ندارد.