این سؤال فقط درباره ولى فقیه ـ با توجه به اختیارات وى ـ و مجلس خبرگان مطرح نمىشود، بلكه در هر موردى كه دو قدرت وجود داشته باشد كه هر یك بتواند دیگرى را بركنار كند این سؤال پیش مىآید. براى مثال در كشورهایى كه رئیس جمهور حق منحلكردن مجلس را دارد، این سؤال مطرح مىشود كه اگر رئیس جمهور مجلس را منحل كند و در همان زمان مجلس رئیس جمهور را از قدرت بركنار كند، چاره چیست و تصمیم كدامیك نافذ است؟
این اشكال درباره ولى فقیه و مجلس خبرگان وارد نیست، زیرا خبرگان زمانى عزل رهبر و عدم صلاحیّت او را براى رهبرى اعلام مىكنند كه پیش از آن مطمئن باشند رهبر صلاحیتش را از دست داده است. مثلاً اگر خبرگان تشخیص دادند رهبر عدالت یا بینش فقهى و یا توانایى اداره امور اجتماعى را از دست داده است، عزل او را اعلام مىكنند. روشن است پیش از اطمینان از عدم صلاحیت وى، بركنار شدن او از ولایت و اعلام عدم صلاحیّت از ناحیه خبرگان پیش نخواهد آمد. پس اعلام عزل رهبرى امرى است كه قبلاً براى خبرگان مشخص شده است و سپس اعلام مىگردد.
بنابراین، اگر همزمان با اعلام عدم صلاحیت رهبر از سوى خبرگان، رهبر نیز مجلس
( صفحه 129 )
خبرگان را منحل كند، منحلكردن رهبر تأثیرى ندارد، زیرا پیش از اعلام خبرگان، رهبر، به دلیل از دست دادن شرایط، خود به خود معزول شده است.