چنان که گفتیم، آیات و روایات فراوانی در زمینه محاسبه نفس وارد شده، اما در کمتر جایی به تفصیل کیفیت محاسبه نفس ذکر شده است. در این خطبه حضرت کیفیت حساب رسی اهل ذکر بر اعمال خویش را به تفصیل بیان میکنند و میفرمایند:
فلو مثلتهم لعقلک فی مقاومهم المحمودة و مجالسهم المشهودة و قد نشروا دواوین أعمالهم و فرغوا لمحاسبة أنفسهم علی کل صغیرة و کبیرة أمروا بها فقصروا عنها أو نهوا عنها ففرطوا فیها و حملوا ثقل أوزارهم ظهورهم فضعفوا عن الاستقلال بها فنشجوا نشیجاً و...؛ اگر در اندیشه خود اهل ذکر را مجسم میکردی و مقامهای ستوده و جایگاه آنها را آشکارا مینگریستی، خود میدیدی که آنان فارغ از همه هیاهوها و زیادهطلبیهای دنیا خواهان، نامههای اعمال خویش را گشودهاند و برای حساب رسی آماده شدهاند کوتاهیهای خویش را جبران کنند.
آنان در این اندیشهاند که در کدام یک از اعمال کوچک و بزرگی که بدان فرمان داده شدهاند کوتاهی کردهاند و یا چه اعمالی را که از آن نهی شده بودهاند مرتکب گردیدهاند. آنان هنگامی که کوتاهیهای خود را تک تک مینگرند و در فرجام هر یک تأمل میکنند، باری سنگین را بر دوش خود میبینند که توان برداشتنش را ندارند.
اگر انسان کوتاهیها و گناهانش را یک جا در نظر گیرد، شاید سنگینی آنها را احساس نکند، اما وقتی که تک تک آنها را ملاحظه کرد و تبعات منفی دنیوی و اخروی آنها را در نظر گرفت، شدیداً پشیمان و سرافکنده میشود. گاهی سخنی، زندگی گوینده که امید و نشاط را از مخاطب میگیرد و او را از راه و کاری که بر گزیده منصرف میسازد، و چه بسا سخنی امید میآفریند و سرنوشت کسی را عوض میکند و او را به زندگی امیدوار مینماید. از این رو نباید هیچ لغزشی، و از جمله سخنان نسنجیده را سبک بشماریم.
هنگامی که اهل ذکر سنگینی بار گناهان و کوتاهیهایی را بر دوش خود حس کردند که توان برداشتن آن را ندارند، گریه امانشان نمیدهد و از شدت پشیمانی و در مقام اعتراف به پیشگاه خداوند فریاد بر میآورند و بی تابی میکنند. اما به ناگاه مینگری که فرشتگان خدا آنان را که به حق نشانههای هدایت و چراغهای روشن تاریکیها هستند در برگرفتهاند و آرامش بر دلهایشان نازل میکنند. سکینه لطف و آرامش خاصی است که وقتی بندگان خود خدا دچار اضطراب و نگرانی میشوند و بلاها آنان را احاطه میکند، خداوند آن را بر دل آنها نازل میکند تا آنها اضطرابها و نگرانیها از دل آنان زایل گردد و امید و آرامش جایگزین آن شود. به جز روایات، در قرآن، در چند آیه، نزول سکینه الهی بر دل مؤمنان، و از جمله پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح شده است. از جمله، در شبی که پیامبر میخواستند از مکه به مدینه هجرت کنند و خطر مشرکان کاملا مشهود بود و هر لحظه ایشان را تهدید میکرد، خداوند سکینه بر قلب پیامبر نازل کرد و به ایشان آرامش بخشید. خداوند در این باره میفرماید:
الا تنصروه فقد نصره الله اذ أخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل الله سکینته علیه و أیده بجنود لم تروها...(132)
اگر او (پیامبر) را یاری نکنید، قطعاً خدا او را یاری کرد؛ هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند او را (از مکه) بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود، آن گاه که در غار (ثور) بودند، وقتی به همراه خود میگفت: اندوه مدار که خدا با ما است پس خدا آرامش خود را بر او فرستاد و او را با سپاهیانی که شما آنها را نمیدیدید تأیید کرد.