در ارتباط با مراتب ذکر، هم باید کمیت و مقدار ذکر ملاحظه گردد و هم کیفیت آن. از این روی در روایات و قرآن و سفارشهای اولیای دین بر کمیت ذکر تأکید شده است. حتی سفارش شده که ما در نماز تنها به اذکار واجب بسنده نکنیم و سعی کنیم اذکار مستحبی فراوانی که وارد شده و نیز تعقیبات و تسبیحات فاطمه زهرا علیهالسلام را نیز بگوییم. بی تردید اگر ذکر مکرر خداوند اثر سازنده در روح انسان نمیداشت و موجب تعالی انسان و رسیدن به مراحل علی توجه به خداوند نمیگشت، مورد سفارش و تأکید قرار نمیگرفت. از جمله آیاتی که ناظر به کمیت ذکر است و خداوند در آن به فراوانی ذکر سفارش کرده است. آیه 41 سوره احزاب است:
ایا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً. ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدای را بسیار یاد کنید.
در جای دیگر میفرماید:
فاذا قضیت الصلاة فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله و اذکروا الله کثیراً لعلکم تفلحون؛ (26) و چون نماز گزارده شد، در روی زمین پراکنده گردیده و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.
در برخی روایات وارد شده که انسان باید پیوسته به ذکر خداوند مشغول باشد و در هر حالی و در هنگام انجام هر کاری نباید از ذکر خداوند غافل باشد. از امام باقر علیهالسلام نقل شده که حضرت موسی علیهالسلام در مناجات خود خطاب به خداوند عرض کرد: خدایا، مواقعی برای من پیش میآید که از مقام عزت و جلال تو شرم دارد که در آن حال ذکر تو را بگویم. خداوند در پاسخ فرمود:
یا موسی ان ذکری حسین علی کل حال؛ (27) این موسی، ذکر و یاد من در هر حالی نیکو است.
گاهی انسان در وضعیتی قرار دارد که نمیخواهد دیگران در آن حال او را مشاهده کنند یا با آنان سخن بگوید، چه رسد به این که در آن حال با خداوند سخن بگوید.در چنان وضعیتی حجت و حیا باعث میشود که انسان هم از سخن گفتن با دیگران خودداری کند و هم خودش را از آنان مخفی نگاه دارد تا او را در آن وضعیت مشاهده نکنند. از این جهت، حضرت موسی علیهالسلام که نمیخواهد لحظهای از یاد خداوند غافل باشد و زبان مبارکش از ذکر خداوند حیا میکنم که ذکر تو را بگویم. خداوند در پاسخ میفرماید، در هر شرایط و وضعیتی ذکر من نیکو است. از این رو میبینیم در شریعت اسلام دعاهای مخصوصی برای هنگام قضای حاجت وارد شده است.
هم چنین در باب تأکید بر کمیت ذکر و اهمیت آن، امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
پدرم فراوان ذکر میگفت. وقتی با او راه میرفتم پیوسته ذکر میگفت ، وقتی با او مشغول خوردن غذا بودم، باز ذکر میگفت و اگر با مردم سخن میگفت، سخن گفتن با آنان او را از ذکر خدا باز نمیداشت و پیوسته میدیدم که زبانش به سقف دهانش چسبیده است و لا اله الا الله میگوید. (28)
چنان که عرض کردیم، گذشته از کمیت ذکر، بر کیفیت ذکر نیز تأکید شده و بلکه این تاکید فزونتر نیز هست. زیرا ارزش واقعی هر کاری در گرو کیفیت آن است، و عمل به ظاهر کوچک، اما با کیفیتی عالی بهتر است از عمل به ظاهر بزرگی که از کیفیت نازلی برخوردار باشد. عمل اندک همراه با تقوا، بهتر است از عمل فراوانی که از تقوا بی بهره باشد. دو رکعت نماز با توجه، از صد رکعت نماز حالی از توجه بهتر است، قرائت چند آیه قرآن با توجه و تدبر، از ختم قرآن بدون توجه و تدبر بهتر است.
خداوند در باب کیفیت بخشیدن به ذکر و عبادت میفرماید:
فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آباء کم او أشد ذکراً... (29) و چون مناسک حج خود را به جای میآوردید، خدای را یاد کند آن گونه که پدران خود را یاد میکنید، بلکه شدیدتر خدا را به یاد آورید.
عربهای جاهلی پس از انجام حج چند روزی در منا توقف میکردند و با شعر و نثر و سخنان ادبی به پدران و اجدادشان افتخار میکردند و آنان را به رخ یکدیگر میکشیدند. خداوند در برابر این عمل زشت ناشی از تعصب فافیلی و قبیلهای فرمان داد که مسلمانان پس از فراغت از حج به ذکر او مشغول گردند و فرمود: همان گونه که پدرانتان را یاد میکردید، خداوند را یاد کنید، بلکه خداوند را عمیقتر و شدیدتر یاد کنید؛ چرا که نعمت حیاتی که خداوند در اختیار شما نهاد و بالاتر از آن، نعمت هدایت شما به راه راست، بالاتر و والاتر از حقوق پدران شما است.
آیه فوق از آن روی ناظر به کیفیت ذکر است که در آن از واژه اشد استفاده شده است. این واژه بیانگر شدت عمل، در برابر ضعف آن، و بنابر این ناظر به کیفیت عمل است؛ در مقابل کاربرد واژه کثیر (در برابر قلیل) که حکایتگر کمیت و مقدار عمل است. توصیه به کیفیت بخشیدن به عمل از آن جهت است که حج گذار پس از انجام مناسک خود کماکان متوجه و متذکر موقعیت ویژه و حساسی که در آن قرار گرفته است باشد و فرصت طلایی درک حضور خداوند و معنویت فزاینده موسم حج را از کف ندهد و دچار غفلت نشود؛ چنان که اعراب جاهلی بعد از انجام مناسک حج افتخارات پدران خود را بر میشمردند و از یاد خداوند غافل بودند.
توجه به کیفیت ذکر از آن رو است که توجهات دل انسان یکسان نیست؛ گاهی توجه سطحی است و گاهی عمیق، و گاه آن چنان عمق و قوت مییابد که انسان به هنگام توجه به کسی، کاملاً از امور پیرامون خویش غافل و بی خبر میماند؛ به سان عاشقی که دل را به معشوق سپرده و کاملاً متوجه او و محو در جمال او است و اصلاً توجه ندارد که در پیرامونش چه میگذرد و دیگران چه قضاوتی درباره او دادند. گاهی شدت توجه چنان است که به حسب آنچه نقل شده در هنگام نماز تیر را از پای امیرالمؤمنین علیهالسلام خارج کردند تا زیاد احساس درد نکنند زیرا آن حضرت در حین نماز چنان غرق توجه به خدای متعال بودند که هیچ توجهی به خویش و درد پا نداشتند.
ما باید سعی کنیم بر کیفیت ذکر بیفزاییم و به توجه قلبی خود به خداوند عمق بیشتری بخشیم. در عین حال نباید از کمیت ذکر نیز غافل گردیم. باید متوجه باشیم ذکر و یاد خدا حد و مرزی ندارد. حتی اگر موفق شویم از نظر کمیت به بالاترین سطح ممکن برسیم و تمام شبانه روز را به ذکر خدا سپری کنیم، مراحل بی شماری از کیفیت آن پیش روی ما است.
البته شاید برای برخی شرایطی پیش آید که ذکر لفظی مطلوب نباشد.
کسانی که ایمانشان ضعیف است و شائبه ریا برای آنها وجود دارد، اگر در مقابل دیگران یاد ذکر بگویند، ممکن است گرفتار ریا شوند؟ در این صورت برای آنها شایستهتر آن است که با دل به خداوند توجه یابند و به ذکر قلبی بسنده کنند تا از آفت ریا که نوعی شرک است مصون بمانند.