تربیت
Tarbiat.Org

یاد او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ارتباط کنترل نفس با توجه به خداوند

مرتبه قلبی انسان به خداوند، بستگی به سطح کنترل او بر دل و خطورات قلبی خویش دارد. برای سنجش مرتبه توجه قلبی خود به خداوند، باید بنگریم که تا چه حد اختیار دلمان را در دست داریم. برای این کار می‏توانیم در این مسأله تأمل کنیم که به هنگام نماز به چه چیزهایی بیشتر توجه پیدا می‏کنیم. برخی به هنگام نماز - که مظهر توجه به خداوند و ذکر او است - بیشتر به مسایل حاشیه‏ای توجه دارند و کمتر به خداوند توجه می‏یابند. آنها در نماز تازه فرصت می‏یابند که فراموش شده‏های خود را به یاد آورند و به فکر کردن درباره مسایل روزمره خود بپردازند. آنان چنان از خدا و نماز غافلند که فقط وقتی سلام نماز را می‏دهند، یادشان می‏آید که نماز می‏خواندند. این غفلت و بی توجهی از یاد خدا ناشی از تسلط شیطان بر نفس انسان است. اگر اختیار دل انسان به چنگ شیطان افتاد، به هر سو که بخواهد می‏کشاند، در نتیجه، انسان به همه چیز توجه دارد، جز خدا، اگر این امکان فراهم می‏بود که خطورات قلبی و گرایش‏ها و توجهات دل خود را به هنگام نماز به تصویر بکشیم. متوجه می‏شدیم که از بین انبوه آن تصاویر اندکی - و آن هم شاید! به خداوند اختصاص دارد. به واقع ما در نماز و عبادت خود به هر چیز و هر کس توجه داریم جز خداوند و معبود خویش و هر کسی به خانه دل ما وارد می‏شود جز صاحب خانه. این رسوایی بزرگی برای انسان است. برای رهایی این رسوایی، باید بکوشیم که در هنگام ذکر و نماز، دل خود را از پراکنده گرایی باز داریم و به تدریج قدرت تسلط بر نفس و قلب خویش را پیدا کنیم. در این صورت می‏توانیم به توجهمان به خداوند تمرکز و عمق بخشیم.
حتی کسانی که به کارهای با ارزش و با اهمیتی چون تحصیل علم اشتغال دارند - و چه بسا به دلیل شدت علاقه به کسب علم، پیوسته و در همه حال به مطالب علمی می‏اندیشند و حتی در خواب نیز مطالب علمی برای آنها تداعی می‏شود - نباید شدت علاقه به علم و پرداختن به آن، سبب شود که از توجه به سایر ابعاد وجودی خود و از ذکر و توجه به خداوند غافل گردند. عالم باید در کنار تحصیل علم به خود سازی و فزونی بخشیدن به توجهات معنوی خود به خداوند نیز بپردازند و در این صورت است که می‏توان گفت تحصیل علم برای خدا و برخوردار از اخلاص است و نتایج ارزشمندی بر آن مرتبت می‏گردد و خدمت به اسلام به حساب می‏آید و به وجود انسان برکت می‏بخشد. در غیر این صورت، بیم آن می‏رود که شخص عالم بی عمل گردد. طبیعی است که وقتی این شجره خبیثه در دلش ریشه دواند، هستی او بر باد می‏رود و از آن پس دلش لیاقت توجه به خداوند را نخواهد داشت؛ چه رسد که توجه عمیق به خداوند پیدا کند!