تربیت
Tarbiat.Org

یاد او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

نقش نیازهای مادی و معنوی در یاد کردن خداوند

عمده‏ترین دلیل لزوم ذکر خدا نیاز فطری خود انسان است. انسان از آغاز زندگی خود را برتر از این جهان ماده می‏بیند و در ورای حقایق نسبی و اعتباری، حقیقت مطلقی را می‏جوید که هستی و زیبایی مطلق باشد تا دل به او ببندد. در این میان تنها خدا است که از هر عیب و نقص مبرا و شایسته شتایش و پرستش است. از این رو همه انسان‏ها با گرایشی از درون خویش، او را می‏طلبند و حتی آنان که به ظاهر به غیر خدا دل بسته‏اند در تعیین مصداق به خطا رفته‏اند وگرنه در حقیقت او را می‏جویند.
سرچشمه این احساس نیاز، علاقه انسان به از بین بردن نقش‏ها و پر کردن خلاهای وجود خویش است. تنها در پناه خداوند است که انسان خود را نورانی می‏بیند و خلاهای وجود خویش را فراموش می‏کند، و ذکر خدا بهترین راه ایجاد ارتباط با آن منبع فیاض و لایزال و دریای لطف و رحمت است.
بدین ترتیب، عمده‏ترین انگیزه انسان برای روی آوردن به ذکر الهی و توجه به خداوند، نیازهای مختلف مادی و معنوی و دنیوی و اخروی، و در یک کلام، ضعف و نقص وجودی او است. بر همین اساس، مراتب و انواع مختلفی برای ذکر تحقق می‏یابد. انسان‏ها به دلیل تفاوت مراتب معرفت و شناختشان نسبت به خدا و اسما و صفات الهی و نیز به حسب نیازها و انگیزه‏هایی که برای ذکر خداوند دارند، اذکارشان چه از نظر مفهوم و چه از نظر مرتبه و سطح متفاوت می‏شود. مثلاً کسی که در تأمین غذای خود مشکل دارد، گرسنگی و نیاز به غذا او را متوجه صفت رازقیت خداوند می‏کند و او خداوند را با اسم یا رازق می‏خواند. چنین کسی حتی اگر در آن لحظه یا الله نیز بگوید، در واقع صفت رازقیت خداوند را در نظر گرفته است؛ چون او ابتدا صفت رازقیت خداوند را تصور کرده و همان صفت انگیزه توجه به خداوند شده است. هم چنین، سایر نیازهای انسان هر یک انگیزه برای توجه به اسم خاصی از اسمای الهی را پدید می‏آورند.
پس با توجه به انگیزه‏های مادی و معنوی و سطح توجهی که انسان به خداوند دارد، گونه‏ها و مراتب ذکر شکل می‏گیرد. در این بین، پایین‏ترین مراتب ذکر مواردی است که انگیزه‏ها و نیازمندی‏های دنیوی زمینه ذکر خداوند را فراهم آورده است. در آغاز، نوعاً انسان از مسیر نیازهای مادی به خداوند توجه می‏یابد. مثلاً وقتی به بیماری و مشکلی گرفتار می‏شود، فطرتاً به خداوند توجه پیدا می‏کند و با توسل و نیایش و راز و نیاز به درگاه خدا، از او می‏خواهد که مشکلش را مرتفع سازد. گرچه چنین ذکر و عبادت و توجهی که با انگیزه مادی انجام پذیرفته با عبادت و ذکر اولیای خدا تفاوت اساسی دارد، اما نباید آن را نادیده گرفت؛ چون همین انگیزه‏ها نیز بین ما و خداوند پیوند ایجاد می‏کنند و باعث می‏شوند انسان از خداوند و توجه به او غافل نگردد. چیزی که هست باید متوجه باشیم که با این انگیزه‏های مادی و دنیوی در آغاز راه قرار داریم و به اولین و پایین‏ترین مراتب ذکر خداوند رسیده‏ایم.
عالی‏ترین و نقش آفرین‏ترین مراتب ذکر مربوط به مواردی است که انگیزه‏های معنوی و نیازهای اخروی باعث توجه به خداوند شده‏اند. وقتی انسان می‏نگرد که زندگی بی انتهایی در پیش دارد که کاستی‏های جهان ماده - نظیر بیماری، نداری و گرفتاری‏هایی که او را رنج می‏دهند - در برابر گرفتاری‏ها و عذاب‏های آن بسیار ناچیز و بی مقدار هستند، در می‏یابد که نیاز او به خداوند و لطف و عنایت او در جهان بسیار فراتر از نیازهای این جهانی او به خداوند است. بر این اساس، کسی که تحت تأثیر انگیزه‏های معنوی و نیازهای اخروی به خدا روی آورد توجه پاینده‏تری به خداوند پیدا می‏کند. درست به همین دلیل است که در ادعیه و مناجات‏هایی که از ائمه اطهار علیه‏السلام وارد شده، علاوه بر ذکر نعمت‏های اخروی و توجه به آنها، بر عذاب‏ها و گرفتاری‏های قیامت نیز تکیه شده است.
نیازمندی‏های مادی ( از قبیل نیاز به خوردن و آشامیدن، لباس و نیاز به انس یافت با دیگران) غریزی و فطری اند و نوع انسان‏ها بسیار تحت تأثیر آنها هستند. شبیه این نیازها - و البته با اختلاف اساسی و ماهوی نسبت به مشابه‏های دنیایی خود - در آخرت نیر وجود دارند. به همین دلیل، خداوند متعال برای ترغیب انسان‏های متعارف به بهشت و جهان آخرت، در موارد بسیاری به آن دسته از نعمت‏های اخروی اشاره می‏کند که هم نام نعمت‏های دنیوی هستند. در این جا نمونه‏هایی از این آیات را با هم مرور می‏کنیم.
ان الله یدخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار یحلون فیها من أساور من ذهب و لولواً و لباسهم فیها حریر؛ (30)
خدا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند در باغ‏هایی که از زیر درختان آن نهرها روان است در می‏آورد: در آن جا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می‏شوند، و لباسشان در آن جا از پرنیان است.
- و لهم فیها أزواج مطهرة و هم فیها خالدون؛ (31) و مؤمنان و صالحات در آن جا همسرانی پاکیزه خواهند داشت، و در آن جا جاودانه می‏مانند.
- ان الابرار لفی نعیم. علی الارائک ینظرون. تعرف فی وجوههم نظرة النعیم؛ (32) به راستی نیکوکاران در نعیم الهی خواهند بود. بر تحت‏ها نشسته می‏نگرند از چهره‏هایشان طراوت نعمت بهشت را در می‏یابی.
یکی از عالی‏ترین لذت‏ها در دنیا است است که عاشق با معشوقش خلوت کند و رو به روی او بنشیند و با او سخن بگوید. این لذت در آخرت نیز برای بندگان صالح خدا عینیت می‏یابد، از این رو خداوند می‏فرماید.
فی جنات النعیم. علی سرر متقابلین. یطاف علیهم بکاس من معین. بیضاء لذة للشاربین؛ (33) در باغ‏های پر نعمت، بر سریرها در برابر همدیگر می‏نشیند، با جامی از باده ناب پیرامونشان به گردش در می‏آیند، (باده‏ای) سخت سپید که نوشندگان را لذت (عالی) می‏بخشد.
هم چنان که گفتیم، مرتبه ذکر کسانی که بیم و امید نسبت به عذاب‏ها و نعمت‏های آخرت آنها را به ذکر خداوند وا می‏دارد بالاتر و فراتر از مرتبه ذکری است که بر پایه انگیزه‏ها و نیازمندیهای دنیایی شکل گرفته است.
اما در این میان، عالی‏ترین و خالصانه‏ترین مرتبه ذکر که عقل ما از درک و تصور آن عاجز است، ذکری است که بر پایه نیازمندیهای مادی و اخروی و حب نفس استوار نگردیده؛ بلکه بر پایه ایمانی خالص و اعتقادی راسخ به خداوند و محبت اتم الهی و انس با حضرت حق سامان یافته است.
ایمان صحیح و استوار و اعتقاد راسخ و راستین به خدا، مستلزم ذکر خالصانه و دایمی ذات اقدس الهی است. اگر کسی واقعاً خداوند را شناخت و به او ایمان آورد، جز خدا، هیچ چیز و هیچ کس دیگر را قابل ذکر نخواهد یافت و جز شوق انس با او چیز دیگری انگیزه ذکر او نمی‏شود. بدیهی است وقتی که خدا در دل کسی تجلی نماید، آن دل جایی برای تجلی غیر خدایی نخواهد داشت. چنین کسانی از روی محبت شدید به خداوند او را یاد می‏کنند والذین ءامنوا اشد حباً لله؛ (34) کسانی که ایمان آورده‏اند در دوستی خدا سخت‏ترند. گاه انسان برای منافع شخصی به یاد دوستش می‏افتد، اما گاه فقط رشته مودت و محبت، او را به یاد محبوب می‏اندازد و باعث می‏شود شب و روز به یاد او بوده و عقربه دلش همواره سوی او متوجه باشد. آنچه باعث توجه بندگان خالص خدا به معبود خود می‏شود و آنها را شیدای دیدار محبوبشان می‏سازد، محبت است نه منفعت‏طلبی‏های دنیایی و اخروی. آنها حتی وقتی نام محبوبشان برده می‏شود چنان وجدی می‏یابند که سر از پا نمی‏نشاسند.
در همین زمینه روایتی درباره حضرت ابراهیم علیه‏السلام نقل شده است.
می‏دانیم که به سبب محبت وافری که آن حضرت به خداوند داشت ملقب به خلیل الله: دوست خدا گردید. نقل شده که فرشتگان می‏خواستند درجه محبت حضرت ابراهیم به خداوند را بشناسند. وقتی آن حضرت گله گوسفند خود را در بیابان می‏چراند، جبرئیل بین آسمان و زمین ندای سبوح قدوس سر داد. با شنیدن آن ندا، حضرت ابراهیم علیه‏السلام به هیجان و وجد آمد و گفت تو کیستی که نام محبوب مرا بردی؟ اگر یک بار دیگر نام او را ببری نصف گوسفندانم را به تو می‏بخشم. با دیگر جبرئیل گفت: سبوح قدوس حضرت ابراهیم علیه‏السلام بیشتر به وجه آمد و گفت: اگر یک بار دیگر نام محبوبم را ببری همه گوسفندانم را به تو می‏بخشم.
آری، کسانی چنان در عشق معبود خود ذوب می‏شوند که در سویدای دلشان جز رخ یار نقش نمی‏بندد و حاضرند در راه محبت و عشق محبوب خویش، همه دارایی و بلکه هستی خود را ببخشند. برای آنان عالی‏ترین لذت در یاد خداوند نهفته است و اگر پیوسته به ذکر او مشغول گردند، نه فقط احساس رنج و خستگی نمی‏کنند، بلکه با یاد خداوند نشاط و قدرت و تحرک می‏یابند:
الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا؛ (35) همانان که خدا را در همه احوال ایستاده و نشسته و به پهلو آرمید یاد می‏کنند. و در آفرینش آسمان‏ها و زمین می‏اندیشند که: پروردگار، اینها را بیهوده نیافریدی.