تربیت
Tarbiat.Org

یاد او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

بررسی امکان توجه دائم به خداوند

گرچه از دام ذکر مدح و ستایش فراوانی شده است، اما پرسش این جا است که تداوم ذکر با کیفیت بالا و عمیق چگونه با زندگی روزمره انسان سازگار و قابل جمع است؟ چگونه می‏توان در عین اشتغال به تحصیل و درس و کسب و کار و انجام سایر مسؤولیت‏ها به یاد خدا نیز بود؟ کسی که مشغول مطالعه است باید همه حواس او متمرکز در مطالعه باشد و کسی که به کارهایی مشغول است که هیچ سنخیتی با عبادت و توجه به خدا ندارد، چگونه می‏تواند در عین انجام آن اشتغالات به یاد خدا نیز باشد؟ و اگر جمع بین توجه به خدا با انجام مسؤولیت‏ها و وظایف روزمره برای عموم مردم میسر نیست، چه فایده‏ای بر مدح و ستایش از تداوم ذکر مرتب می‏شود؟
در بررسی این مسأله، اولا باید دید که آیا ثبوتاً امکان دارد شخص غیر معصومی در همه شؤون زندگی به یاد خدا باشد و از او غافل نگردد. در صورت امکان چنین امری، باید بررسی شود که آیا در مقام عمل، این امر اختصاص به افراد نادری دارد، یا افراد عادی نیز تا حدودی می‏توانند در همه حال به یاد خدا باشند؟ اگر پاسخ این پرسش نیز مثبت باشد، آن گاه نوبت به این سؤال می‏رسد که انسان چه باید بکند تا همواره به یاد خدا باشد؟
اما از لحاظ مقام ثبوت، در امکان بر خوردار بودن از ذکر و توجه داریم به خداوند تردیدی نیست، چنان که طلیعه این خطبه نیز بر آن اشعار دارد. آیات و روایت نیز در مجموع مؤید این مطلب هستند. برای تقویت این مسأله به ذهن می‏توان به نمونه‏هایی در زندگی روز مره اشاره کرد؛ برای مثال، گاهی در زندگی مسایلی پیش می‏آید که تمام فکر و ذکر و حواس انسان را به خود مشغول می‏دارد و انسان مدام در فکر آنها است، اما در عین حال این توجه همیشگی مانع انجام فعالیت‏های روزمره او نمی‏گردد. اگر کسی خدای ناکرده به داغ عزیزی مبتلا شود. چنین وضعی پیدا می‏کند.
حتی گاهی کسی سال‏ها پس از مرگ عزیزش، باز او را فراموش نمی‏کند و با دیدن هر چیزی که به او تعلق داشته، به یاد عزیزش می‏افتد. بسیاری از خانواده و مادران شهدا، پس از سال‏ها هنوز عزیزشان را فراموش نکرده‏اند.
آنان گرچه به امور روزمره زندگی و وظایف خود مشغولند، اما در ته دل به یاد عزیز سفر کرده شان نیز هستند و این توجه، مانع فعالیت‏های آنها نمی‏شود. حتی در چنین وضعیتی مراسم شادمانی بر پا می‏کنند و در مراسم ازدواج و عروسی شرکت می‏جویند، ولی در عین حال از ژرفای دل به یاد عزیزشان نیز هستند.
بنابراین چنان نیست که نشود در هنگام انجام فعالیت‏های روزمره توجه مستمر به چیزی خارج از حوزه این فعالیت‏ها داشت و جمع آن توجه با اشتغالات روزمره محال باشد.
از یک نظر، حتی می‏توان گفت چنین توجه مستمری به فعالیت‏های زندگی نوعی وحدت و هماهنگی می‏بخشد و از پراکندگی و هرز رفتن نیرو جلوگیری می‏کند. از یک سو ما در بسیاری از کارها، مانند مطالعه، نیاز به تمرکز فکر داریم. از سوی دیگر پراکنده کاری‏های زندگی تمرکز فکری انسان را از بین می‏برد. حال ما محوری برای توجهات خود داشته باشیم که عادت کنیم همواره توجهمان را بر آن متمرکز نماییم یعنی عادت کنیم همواره به یاد خدا باشیم، همی استمرار یاد و توجه و تمرکز یافتن فکر حول محوری ثابت، مانع پراکندگی حواس می‏گردد.
البته تمرکز فکر در دو امر مستقل از هم برای ما میسر نیست. ما نمی‏توانیم در عین توجه به امور غیر الهی، توجه و فکرمان را بر ساحت قدس الهی نیز متمرکز کنیم و از او غافل نگردیم. اما گرچه انسان نمی‏تواند هم زمان توجه خود را کاملا بر دو چیز متمرکز گرداند، ولی در روان‏شناسی ثابت شده که انسان می‏تواند در یک آن و هم زمان، به چند چیز توجه کند و چند ادراک داشته باشد. البته تعداد آن درک‏ها و گستره آنها، به لحاظ تفاوت قدرت ذهنی افراد، یکسان نیست.
بنابر این، این که انسان در هنگام اشتغال به کارهای روزمره زندگی، در عمق دل به خداوند نیز توجه داشته باشد، امری نامعقول و سخنی ناصواب نیست و در حوزه توجه‏ها و محبت‏های دنیوی، نمونه‏های فراوانی نظیر آن یافت می‏شود. فراوانند کسانی که علاقه و محبت شدیدی به کسی دارند و در عین اشتغال به امور مختلف زندگی، در همه حال به یاد او هستند و فراموشش نمی‏کنند، از این رو توجه همزمان به چند چیز امری غیر ممکن نیست. آنچه میسر نمی‏شود داشتن توجه تام به چند چیز متفاوت و مستقل از هم است. البته برای افراد عادی حتی تمرکز یافتن در یک چیز نیز بسیار دشوار است و با رضایت و تمرین زیاد و مداوم است که در این کار قادر می‏گردند.برای افراد عادی بسیار دشوار است که حتی دو رکعت نماز با حضور قلب کامل بخوانند و از آغاز تا انجام آن هیچ توجهی به غیر خداوند نداشته باشند.
در هر صورت، توجه به خداوند در همه حالات به این معنا نیست که انسان در کنار انجام کارهای خود توجهش کاملا متمرکز در یاد خدا باشد، بلکه برای ما همین حد کفایت می‏کند که چون کسی که عزیزی از دست داده و او را فراموش نمی‏کند، ما نیز خدا را فراموش نکنیم و فعالیت‏ها و کارهای روزمره مانع توجه ما به خداوند نگردد. البته نباید فراموش کنیم که رسیدن به این مقصود نیازمند تلاش و تمرین است. هم چنین باید توجه داشته باشیم که بین حالات روحی و مراتب کمال انسانی تعامل وجود دارد.
به یاد خدا بودن و توجه به او موجب کمال و رشد روح و نفس انسان می‏گردد؛ از سوی دیگر هر چه درجه کمال نفس بیشتر شود کمیت و کیفیت توجه به خداوند نیز بالاتر می‏رود. باز این مرتبه بالاتر توجه، مرتبه بالاتری از کمال نفس را به همراه می‏آورد؛ و به همین ترتیب این تأثیر و تأثر متقابل ادامه می‏یابد. وقتی انسان در صدد انجام وظایف خویش بر می‏آید و یاد خدا در دلش زنده می‏شود، اگر آن یاد و توجه را با اذکار لفظی و عبادات تقویت نماید، با خدا انس پیدا می‏کند، و وقتی انس با خدا دوام یافت و مستقر گشت، محبت به خدا در دل پدید می‏آید و از آن پس بنده، خود به خود به یاد محبوب می‏افتد و نمی‏تواند او را فراموش کند.
چنان که گفتیم آنچه برا سالک در آغاز کار اهمیت دارد اذکار لفظی و داشتن برنامه منظم عبادی است. در قرآن نیز به این امر اشاره شده و حضرت نیز در طلیعه این خطبه به آن اشاره کرده‏اند .در این آیه سخن از این نیست که در طول شبانه روز به تسبیح خدا مشغولند؛ چون در این صورت از دیگر وظایف اجتماعی خود باز می‏مانند، بلکه ملاک داشتن برنامه منظم برای عبادت و تسبیح است. اگر چنین برنامه‏ای وجود داشته باشد، اثر آن، یاد و توجهی است که در دل باقی می‏ماند که اگر تقویت گردد و تداوم یابد، انسان به مرحله‏ای می‏رسد که لحظه‏ای از یاد خداوند غافل نمی‏شود.