حال که سخن به این جا رسید جا دارد اشارهای به موانع ذکر از دیدگان قرآن داشته باشیم.
1.از جمله موانع ذکر، رفاه زدگی و توجه افراطی به دنیا است. خدای متعال در این باره میفرماید:
یا ایها الذین آمنو لا تلهکم أموالکم و لاأولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فأولئک هم الخاسرون؛ (112) ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند، و کسانی که چنین کنند، آنان خود زیان کارانند.
گرایش به توحید، خدا پرستی و توجه به پروردگار، امری فطری است. از آغاز شکفتگی نیروی عقل، یکی از اندیشههایی که فکر انسان را به خود مشغول میدارد همین است که آفریدگار خود را بشناسد و با این حال و با همه کوششهای پیامبران الهی، گروه اندکی راه فطرت و عقل سلیم را بر میگزینند و در هر عصری معمولا تعداد گمراهان بیشتر است. خداوند با اشاره به همین حقیقت میفرماید: قلیلاً ما تذکرون؛ (113) چه اندک پند میگیرند.
بر این اساس، خداوند تأثیر گرایشهای مادی و دنیوی را در جلوگیری از توجه بیش از حد به اموال و اولاد، روح انسان را آلوده میسازد و صفا و جلای آن را از بین میبرد.اگر غفلت از یاد خدا باعث میگردد که انسان از هدف اصلی حیات باز بماند و به مسایلی که به همین حیات محدود و چند روزه دنیوی مربوط میشود و تباهی جاودان را در پی دارد مشغول گردد.
2. یکی دیگر از موانع ذکر ظاهر بینی و جدی نگرفتن حیات است.
قرآن کریم در این باره میفرماید .
یعلمون ظاهراً من الحیاة الذنیا و هم عن الاخرة هم غافلون؛ (114) از زندگی دنیا ظاهری میشناسند، و حال آن که از آخرت غافلند.
انسان مؤمن جهان هستی را مخلوق خدایی حکیم و آگاه میداند و بر این اساس از کنار هیچ موضوعی، هر چند کوچک، به سادگی نمیگذرد و در مواجهه با هر چیزی به یاد آفریدگار حکیم میافتد. اما فرد بی ایمان حیات را پدیدهای اتفاقی و حوادث جهان را اموری تصادفی میبیند و مرگ را نهایت این جهان مینگرد. او تنها به ظواهر زندگی دنیا توجه دارد و از سرانجام کار غافل است.
3. از دیگر موانع ذکر، دوستان گم راه هستند. در قرآن در این باره میخوانیم.
ویوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا، یا و یلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلا، لقد أضلنی عن الذکر بعد اد جاءنی و کان الشیطان للانسان خذولا؛ (115) و روزی است که ستم کار دستهای خود را به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم.وای بر من، کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم. او بود که مرا به گمراهی کشانید پس از آن که نزد قرآن به من رسیده بود، و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است.
نقل کردهاند که در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله دو نفر به نام عقبه و ابی با هم دوست بسیار صمیمی بودند. هر گاه عقبه از سفر باز میگشت مهمانی بزرگی به راه میانداخت و هر چند اسلام را نپذیرفته بود، ولی به پیامبر صلی الله علیه و آله علاقهمند بود و آن حضرت را نیز دعوت میکرد. یک بار پس از گستردن سفره مهمانی، پیامبر فرمود: من از غذای تو نمیخورم، مگر آن که به یگانگی خدا و رسالت من گواهی دهی . او نیز چنین کرد. اما وقتی دوستش، ابی، از ماجرا مطلع شد او را سرزنش کرد که از آیین نیاکانت منحرف شدهای. عقبه گفت: او حاضر نبود از غذای من بخورد مگر با اسلام آوردن من، و من شرم داشتم که کسی غذا نخورده از سر سفره من برخیزد. ابی گفت: من هرگز از تو راضی نمیشوم، مگر آن که در برابر پیامبر بایستی و به او توهین کنی. و او نیز چنین کرد و بدین ترتیب دنیا و آخرت خود را تباه ساخت. او در جنگ بدر در صف مشرکان شرکت کرد و کشته شد. آیات مذکور در شأن او نازل شده است.
بدون شک یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری شخصیت انسان هم نشینان و دوستان او هستند. معاشرت با افراد منحرف، و رفتار و سخنان آنان در ذهن و روح و رفتار فرد اثر میگذارد و معمولا این تغییر چنان آرام و تدریجی است که شخص متوجه آن نمیشود.
4. تسلط شیطان بر انسان نیز از موانع مهم ذکر به شمار میآید.خداوند در این باره میفرماید:
استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله...؛ (116) شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است.
کلمه استحوذ به معنای تسلط کامل شیطان بر شخص است، به گونهای که گویا اختیار از او سلب شود. این حالت وقتی برای کسی پیش میآید که با آگاهی و اراده خود مدتها در گناه و انحراف غرق گردد. امام حسین علیهالسلام، روز عاشورا، خطاب به لشکر یزید فرمود:
لقد استحوذ علیکم الشیطان فأنساکم ذکر الله العظیم؛ (117) همانا شیطان بر شما چیره شده و خدا را از یادتان برده است.
5. از جمله موانع ذکر، یکی هم آرزوهای دراز است، قرآن در این باره میفرماید:
ذرهم یاکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون؛ (118) بگذارشان تا بخورند و بر خوردار شوند و آرزوها سرگرمشان کند، پس به زودی خواهند دانست.
خداوند برای بشر مواهب و نیروهایی قرار داده که اگر به جا و درست مورد استفاده قرار گیرند، میتوانند در راه تأمین رفاه مادی و تکامل معنوی و روحی انسان به کار آیند و دنیا و آخرت او را آباد سازند. اما متأسفانه بشر غالباً از این امکانات استفاده نا به جا میکند و با افراط و تفریطها آنچه را باید در خدمت تعالی خویش قرار دهد، در مسیر سقوط مادی و معنوی خود به کار میگیرد. از جمله این ویژگیها آرزو کردن است که اگر به نحو معقول و منطقی و با آینده نگری باشد، نه تنها مفید، بلکه لازم است. اما وقتی این عامل از حد بگذرد و به صورت آرزوهای دور و دراز در آید، عامل بدبختی و غفلت میگردد.
6. هواپرستی را نیز باید از موانع مهم ذکر دانست. خداوند در این باره میفرماید:
و لا تطع من أغفلنا قلبه من ذکرنا و اتبع هواه و کان أمره فرطاً؛ (119) و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروی نمیاندیشد؛ و هواپرستی او را از یاد خدا که سرچشمه توجه به همه صفات عالی انسانی است محروم میکند. (120)