«دل جوان منتظرِ امام زمان(عج)، هم كجیها را میشناسد - چون با زمانة غافل از امام معصوم آشتی نكرده و به آن تن نمیدهد- و هم خود را عضو فعال مدیریت بزرگ الهی برای حاكمیت حق در متن تاریخ میشناسد و خود را در چنین اردوگاهی احساس میكند».
این حرف نباید فقط در یك قالب احساساتی برای ما مطرح باشد. اول باید وجود امام زمان(عج) برای ما ثابت شود و بعد چگونگی وجود و حضور آن حضرت در هستی بررسی گردد، تا نقش انتظار در زندگی ما مؤثر بیفتد. تنها با شعار دادن، چیزی حل نمیشود. دعای ندبه؛ فرهنگ عدهای است كه بودِ امام را میشناسند و عزمشان، عزم ارتباط واقعی با سیره و سنت امام زمان(عج) است.
«انسانی كه احساس حضور در اردوگاه حاكمیت حق را داشته باشد، این انسان هم اكنون خودش یك اَبَرمرد است. او خودش را سرباز آن كسی میداند كه عصاره همه رهبریهای باشكوه و حقگرای تاریخ است».
برخی از جوانان عزیز كه هم اکنون در حالت حضور در اردوگاه حاکمیت حق بهسر میبرند، در چهرهشان نور شكوه رهبری الهی با همه كبریاییاش نمایان است. مسلّماً سرباز چنین كسی كه عصاره همه پیامبران و اولیاء است، خودش اَبَرمرد است. آیا چنین سربازی همان اراده مصمّم و زلالی نیست كه چون پارههای فولاد تیز و برنده است؟(62) و لذا روی این جمله باید فكر شود كه:
«در دوران غیبت - وقتی كه امام معصوم حاكم نیست - هركس، به غیر از منتظران واقعی، یا زبون و منفعل و ستمپذیراست و یا ستمگر.»
هركس که میخواهد باشد، اگر به چیزی پایینتر از برترین وعدة خدا، خودش را مشغول كرده باشد، نمیتواند ستمگر و یا ستمپذیر نباشد. مسئله ولایت فقیه و نظام اسلامی بر این اساس كه نباید هضم اردوگاه كفر جهانی شد، بهوجود آمده است كه لااقل حالا كه خود امام معصوم(عج) حاكم نیست، فكر ائمه(ع) توسط كارشناس آگاه به احادیثِ آن عزیزان یعنی فقیه، در جامعه جاری باشد و انتظار، از این طریق معنی عملی به خود بگیرد و زمینة حاکمیت امام معصوم(ع) فراهم گردد.
«اَیْنَ الْمُرْتَجی لِاِزالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوان»؛
كجاست او كه امید داریم اساس ستمگریها و دشمنیها را از بین ببرد؟
آیا كسی هست كه با جان و دل این جمله را نگوید و بتواند زیر این آسمان، جان و قلبش را زنده نگهدارد و گرفتار سیاهكاریهای ستمگران نشود؟ این یك جمله نیست، یک فرهنگ بزرگ در این جمله مطرح است. در این فراز از دعا میگویی: كجاست آن امید ما برای از بین بردن ستم و ستمگران و هرگونه دشمنی با حق. این سخن كسی است كه متوجه است تاریخ زنده است و به سوی یك حقیقت نهایی سیر میكند و لذا به واقعیات ساختة دست ستمگران، بهعنوان سرنوشتی كه نمیتوان از آن فرار كرد، تن نمیدهد. شما برای اینكه بفهمید از این جمله چقدر كار میآید یك نگاه به دنیای امروز بیندازید. چطور شد كه بشریت به این روز افتاد؟ ریشة این همه تسلیمِ فرهنگِ باطلِ غربشدن، در كجاست؟ همه مردم دنیا كه نمیخواهند اینقدر بد باشند و حقیقتاً اینقدر بد نیستند، ولی چرا ستم اینهمه قوت دارد و تمام مناسبات انسانها را تحت تأثیر خود قرار داده است؟ چرا ستم چهره حقّانیّت به خود گرفته است؟ برای اینكه طلب و تمنّای نابودی ظلم و دشمنی در بشر فرو نشسته و هركس مشغول زندگی خود شده است، لذا برای اینكه تو گرفتار این فرسودگی و پوچی نشوی، میگویی:
«اَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرائِضِ وَ السُّنَن».
كجاست آنكس كه برای تجدید و احیاء فرائض و سنن الهی ذخیره شده است؟
وقتی چنین آیندهای در صحنه آرزوها و آرمانهای انسانها زنده ماند، هرگز ستم و دشمنی پا نمیگیرد. شما در این جمله میگویید: كجاست آن ذخیرة الهی كه برای برگشت جهان به سوی سنن و آداب و قوانین خدا ذخیره شده است. آری این سخن، سخن چشمِ واقعیتبینی است كه واقعیتها را فقط در حد حركات وضع موجود نمینگرد، بلكه كمی سرش را از واقعیتهای وضع موجود بالاتر برده است و به ذخیرههای عالم هستی نیز نظر انداخته است و تلاش میكند زمینة تأثیر آن حضرت را در نظام بشری هر چه بیشتر فراهم كند تا إنشاءالله به ظهور و تأثیر نهایی آن حضرت منجر شود. همچنانکه در این فراز متذکر میشوید، ما معتقدیم جهان ظرفیت حاکمیت امامی را دارد که واسطة فیض بین زمین و آسمان است و خداوند آن حضرت را برای بشریت ذخیره کرده، و بشر هنوز خود را برای ظهور نهاییِ آن ذخیرة بزرگ آماده نکرده، هرچند استعدادِ داشتن چنین حاکمیتی را دارا است، و توجه به دعای ندبه وسیلة به فعلیت درآوردن آن استعدادهاست که منجر به ظهور مقدس امام زمان(عج) میشود که ظهور مجدد دینداری است با آن لطایفی که اهلالبیت(ع) متذکر آن هستند، و نه دینداری خشک و تند و قالبی که امثال سلفیها و طالبانیها میخواهند به صحنه بیاورند. لذا در ادامه میگویی:
«أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ، أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ».
كجاست آن کسیكه برای برگردانیدن ملت و شریعتِ مقدس اسلام به مسیر اصلیاش، برگزیده شده است؟ كجاست آن کسیكه آرزومندیم قرآن و حدود و قوانین آن را در فرهنگ بشری زنده و احیا کند؟ كجاست زندهکنندة نشانههای دین و اهل آن؟
امام باقر(ع) فرمودند: «خداوند زمین را پس از موت، به وسیلة قائم زنده میگرداند و مراد از موت زمین، کفر و جور اهل آن است و شخص کافر همان مرده است».(63)
از امیرالمؤمنین(ع) داریم: «وَ یُحْیِی مَیِّتَ الکِتابِ وَ السُّنَّةِ»(64) مهدی(عج) کتاب و سنت را که مرده است، زنده میکند.
در عصر مهدوی، جهان با احیای اسلامی جدید و نوسازیِ دینی مواجه خواهد شد. امام صادق(ع) میفرمایند: «یَهدِمُ ما قَبْلَه كما هَدَمَ رسولالله و یَسْتَانِفُ الاسْلامَ جَدیداً».(65) مهدی(ع) بدعتهای ساختگی قبلی را بهکلی نابود مینمایند و آنطور که رسولالله(ص) رسوم قبلی را نابود فرمودند و طوری اسلام به صحنه میآید، که گویا اسلام جدیدی آورده است.
راستی اگر دین از مسیر خود خارج نشده بود و تبیین و اجرای آن در خانة وحی قرار میداشت، امروزه سرنوشت جهان اسلام اینچنین بود که هست؟ آیا اسلام توان و قدرت آن را ندارد که مسلمانان را به قلة عظمت و کمال برساند، و یا اسلام آنطور که باید و شاید در مناسبات مسلمانان حاکم نیست؟ ما در این فراز به دو نکته اشاره داریم؛ یکی اینکه اسلام از مسیر اصلی خود خارج و لذا ملت و شریعت از نشاط و تحرک خود خارج گشته است، دیگر اینکه اگر حضرت بقیةالله(عج) ظهور کنند ملت و شریعت احیاء میشوند و اسلام در بستر اصلی خود قرار میگیرد و عظمتهای اسلام در همة ابعاد خود به نمایش میآید. عمده آن است که دائماً توجه خود را به وجود مقدس آن حضرت جلب نماییم.