«اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماء»
كجاست آن کس که وسیلة اتصال بین زمین و آسمان است؟
قال الصادق(ع): «نَحْنُ السَّبَبُ بَینَکُمْ وَ بَینَ اللهِ عزّوجل»(76) ماییم سبب و طریقِ بین شما و خدای( .
ما معتقدیم بین خداوند و سایر موجودات باید انسان کاملی واسطه قرار داشته باشد تا به عنوان صادرة اول در مقام جامع جمیع کمالات الهی قرار گیرد. مگر در راستای همین معارف نیست که در زیارت جامعه خطاب به ائمه(ع) عرضه میداریم: «بِکُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِکُمْ یَخْتِم ...» به واسطة وجود شما خدا باب فیوضات و خیرات را میگشاید و به وسیلة شما آن را به انتها میرساند؟ که اشاره به همین مقام واسطة فیضی ائمه معصومین(ع) دارد.
شاید برای اُنس با این فراز از دعا یك عمر تلاش نیاز است. مستحضر باشید که وقتی مردم گرفتار زمین شدند و از سببهایی که آنها را به آسمان معنویت وصل مینمود غافل گشتند، متأسفانه عدهای شعار «هیچ چیز مقدّس نیست»(77) سر میدهند و به واقع این شعار در بین مردمِ بریده از آسمان معنا پیدا میكند. آری! وقتی ما از آسمان منقطع شدیم واقعاً هیچ چیز مقدّس نیست؛ ولی باید پرسید چه شده است که دیگر هیچچیز مقدّس نیست، و همه مقدّسات مرده است؟ چرا فضای جامعه طوری بشود كه كسی بیاید بگوید هیچ چیز مقدّس نیست؟ آیا وقتی مردم گرفتار زمین شدند و شعار هیچ چیز مقدّس نیست معنا پیدا كرد ما هم باید به شعار هیچچیز مقدّس نیست تن دهیم، یا ببینیم چه شده است كه همه چیز زمینی و غیر مقدّس شده است و چرا آن شرایطی كه زمین را به آسمانِ قدس وصل میكند و همه چیز مقدّس میشود، از بین رفته است؟
«آن کسی كه در زمان غیبت، منتظِرِ تجلی و ظهور سبب متصل بین آسمان و زمین در مناسبات بشری نیست و فرهنگ ظلمات آخرالزمان را پذیرفته است، حتماً از نامقدّسی وضع موجود جهان نگران نیست و بدون آنکه خودش بداند، گرفتار جاهلیت دوران است. آری! گرفتار جاهلیت دورانی كه دیگر هیچ چیز مقدس نیست.»
آیا شما نمیخواهید تمام مناسباتتان قدسی گردد، به طوری که درس خواندن، و سیاست و حكومت و اقتصادتان، بیداری و خوابتان، همه و همه راه ارتباط با عالَم قدس باشد؟ اگر چنین زندگی مقدسی را میخواهید، باید زندگی زمینیتان به آسمان معنویت وصل شود و این امر با به صحنه آمدن واسطة فیض هستی یعنی حضرت صاحبالامر(عج) ممكن میشود. این است كه حتماً باید یكی از اهداف و تمنّاهای بزرگ ما این باشد كه از خدا بخواهیم: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماءِ» یعنی؛ چشممان به كسی باشد كه زندگی زمینی را از نامقدّسی در میآورد و به عالم قدس متصل میكند. تا او كه واسطة فیض بین خدا و بندگان است در صحنة زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، تصمیمگیرنده باشد.(78) در آن شرایط است كه تمام مناسبات زندگی انسانی با نور وِلایت آن حضرت، نورانی و مقدس میشود.
«باید به فرهنگی فكر كرد كه جبهة سیاه نامقدس و شیطانی شدة وضع موجود را فتح كند و پرچمهای هدایت به سوی قدسی شدن را برافراشته سازد.»
فرهنگ غرب متوجه شد که انقلاب اسلامی به دلیل رویکرد ویژهاش به «عالم غیب و غیب عالم» آن تمدن را نشانه رفته است و لذا با شعار هیچ چیز مقدس نیست در جبهه فرهنگی، حملة خود را شروع کرد و تنها راه مقابله با آن فرهنگ، توجه به معنویت بزرگ عالم هستی یعنی وجود مقدس حضرت صاحبالامر(عج) است. هرچه قداستهای حقیقی جدّیتر گرفته شود، خطر دشمن راحتتر مرتفع میگردد و ظهور نهایی نزدیکتر میگردد. عمده آن است که هرگز نظرها از آن «السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماءِ» برداشته نشود که او خود به خود فرهنگِ خود را به همراه خواهد آورد.
در شرایطی که وجود مقدس بقیةاللهالاعظم(عج) مدیریت جهان را به عهده بگیرند و عالم صغیر و عالم کبیر هماهنگ شوند، روابط قلبی و حضوری جان انسانها را تغذیه میکند، چون کسی در صحنة مدیریت جهان فعّال است که نماد کامل شعور حضوری و قلبی است.