تربیت
Tarbiat.Org

دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی
اصغر طاهرزاده

مقام اوّل ما خَلَق الله

در راستای موضوع واسطة فیض‌بودن پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) رسول الله(ص) فرمودند:
«اول چیزی که خداوند خلق نمود نور من است که از نور خودش بیرون آورد و از جلال عظمتش جدا نمود. سپس شروع کرد که حول قدرت طواف کند تا این‌که در طول هشتادهزارسال به جلال عظمت رسید و سپس از روی تعظیم به خدا سجده نمود. پس از آن خداوند نور علی(ع) را از آن جدا نمود، پس نور من پیوسته عظمت را فرا گرفته بود و نور علی(ع) قدرت را. سپس خداوند عرش و لوح و خورشید و روشنایی روز و نور دیدگان و عقل و معرفت و دیدة بندگان و گوش‌ها و قلب‌هایشان را از نور من خلق نمود، در حالی‌که نور من از نور او جدا شده بود. پس ماییم آن گروه اول و ماییم آن دستة آخر و ماییم آن پیش‌گرفتگان و ماییم آن تسبیح‌کنندگان و ماییم آن شفاعت‌کنندگان و ماییم کلمة خدا و ماییم خاصّان خدا و ماییم دوستان خدا و ماییم وجه خداوند و ماییم جنب خدا و یمین خداوند و ماییم امینان خداوند و ماییم مخزن‌های وحی خداوند و ماییم حجاب و واسطة غیب خداوند و ماییم معدن تنزیل و معنی تأویل و در خانه‌های ما جبرئیل فرود آمد و ماییم مکان‌های حلول قدس خدا و ماییم چراغ‌های حکمت و ماییم کلیدهای رحمت و ماییم چشمه‌های نعمت و ماییم شرف امت و ماییم سروران پیشوایان و ماییم صاحبان سرّ خدا در روزگار و صالحین زمان و ماییم سرور بندگان و ماییم نگهدارندگان سرزمین‌ها و ماییم مایة بی‌نیازی خلق و سرپرستان و حامیان و سیراب‌کنندگان و امیران راه نجات. و ماییم آن راه و آن سلسبیل و ماییم آن مسیر پایدار و آن راه مستقیم، هرکس به ما ایمان آورد به خدا ایمان آورده و هرکس ما را ردّ کند خدا را ردّ نموده. و آن‌کس که به ما شک کند در خدا شک کرده و هرکس ما را بشناسد خدا را شناخته و هر آن‌کس از ما روی گرداند از خدا روی گردانده و هرکس ما را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده. و ماییم آن وسیله به سوی خدا و آن عامل اتصال به رضوان الهی. و آن عصمت و خلافت و هدایت از آن ما است و در ما است نبوت و ولایت و امامت و ماییم معدن حکمت و درِ رحمت و شجرة عصمت و ماییم کلمة تقوی والْمَثَلُ الْأعْلَی و حجت عظمی و ریسمان مورد اعتمادی که هرکس بدان چنگ زند نجات یابد».(83)
چنانچه ملاحظه می‌فرمایید؛ رسول خدا(ص) با صراحت كامل، جایگاه واسطة فیض عالم را روشن نمودند.
و درهمین راستا امام رضا(ع) از پدران بزرگوار خود و آن‌ها از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌فرمایند که؛ رسول خدا(ص) فرمود:
«خداوند هیچ خلقی را افضل و اکرم از من نزد خود خلق نکرد. علی(ع) عرض کرد؛ ای رسول خدا! تو افضلی یا جبرائیل؟ پس حضرت فرمود: ای علی! خداوند تبارک و تعالی برتری داد انبیاء خود را بر ملائکه مقرب و مرا بر همة رسولان برتری عطا نمود و بعد از من برتری از آنِ تو و امامان بعد از تو است و همانا ملائکه قطعاً خدمتگذاران ما و خدمتگذاران دوستداران ما هستند. ای علی! آن‌هایی که حاملان عرش و آن‌هایی که اطراف عرش در حال تسبیح و حمد پروردگارشان هستند، ... و پیوسته استغفار می‌نمایند، آن‌هایی‌اند که به ولایت ما ایمان آورده‌اند. ای علی! اگر ما نبودیم، نه آدم خلق می‌شد و نه حوّا و نه بهشت و آتش و آسمان و زمینی، پس چطور ما برتر از ملائکه نباشیم در حالی که ما از آن‌ها در معرفت پروردگارمان و تسبیح او و تهلیل و تقدیسش پیشی گرفته‌ایم، چرا که اول چیزی که خدا خلق نمود ارواح ما است، پس ما را به یگانه‌نامیدن و ستودنش گویا نمود و پس از مدتی ملائکه را خلق نمود، پس چون ارواح ما را یک نور واحد دیدند، امرمان را عظیم شمردند. پس ما خدا را تسبیح کردیم تا ملائکه بدانند که ما خلق خدا و مخلوق اوییم و حضرتش از صفات ما منزّه است. سپس ملائکه هم خدا را به تسبیح ما تسبیح نمودند و از صفات ما منزّهش دانستند.
پس همین‌که بزرگی شأن ما را دیدند، ما تهلیل کردیم تا ملائکه بدانند که خدایی جز خدای یگانه نیست و ما بندگانیم و نه خدایانی که واجب است همراه با حضرت حق و یا در مرحله‌ای پایین‌تر از او پرستش شویم. پس آن‌ها «لا اله إلاّ الله» گفتند. پس همین‌که بزرگی مقاممان را مشاهده نمودند، ما به بزرگی خدا اقرار کردیم تا ملائکه بدانند خدا بزرگ‌تر از آن است که به بزرگی مقام نایل شود مگر به مقام خویش. پس همین‌که دیدند آنچه را که خدا از عزّت و قوت برای ما قرار داده، گفتیم: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ» تا بدانند که قدرت و قوتی برای ما نیست مگر به او. سپس چون آنچه خدا به وسیلة آن بر ما نعمت گمارد و آن وجوب اطاعتی که برای ما قرار داده را دیدند، گفتیم: «الحمدلله»، پس آن‌ها به وسیلة ما به شناخت توحید خدا و تسبیح و تهلیل و تحمید و تمجید او هدایت شدند. سپس خداوند آدم را خلق نمود و مارا در صلب او به ودیعت قرار داد و به ملائکه دستور داد تا به خاطر بزرگداشت و تکریم ما به او سجده نمایند و سجدة آن‌ها از روی عبودیت خدا و به جهت اکرام و اطاعت از آدم به خاطر وجود ما در صلب او بود، پس چگونه برتر از ملائکه نیستیم و حال آن‌که همة ملائکه بر آدم سجده نمودند. در آن هنگام که من به آسمان عروج داده شدم جبرئیل اذان گفت در حالی‌که دو به دو بودیم و اقامه گفت در حالی که دو به دو بودیم. سپس گفت: جلو بیا ای محمد، پس گفتم: بر تو مقدم شوم؟ گفت: بله چرا که خدای تبارک و تعالی انبیائش را بر همة ملائکه‌اش برتری داده و تو را برتری خاص بخشیده. پس بر آن‌ها مقدم شدم و همراهشان نماز خواندم و البته این فخری نیست. پس چون به حجاب‌های نور رسیدم، جبرئیل به من گفت: پیش برو ای محمد، و خودْ از من عقب افتاد. به او گفتم ای جبرئیل در این‌چنین موضعی از من جدا می‌شوی؟ پس گفت: ای محمد! پایان محدوده‌ای که خداوند( مرا در آن قرار داده تا این‌جاست، پس اگر از این حد پا فرانهم بال‌هایم به خاطر تجاوز از حدود پروردگارم خواهد سوخت.
پس من آنچنان در نور انداخته شدم تا رسیدم به آن علوّ مُلکی که خدا می‌خواست، پس ندا آمد ای محمد(ص)! گفتم؛ لبیک ای پروردگار من، تو متعالی و با برکت هستی. ندا آمد ای محمد(ص)! تو عبد من و من پروردگار توام، پس فقط مرا عبادت کن و تنها بر من توکل نما، چرا که تو نور من در بندگانم و فرستاده‌ام در نزدم و حجت من در مخلوقاتم هستی. فقط برای تو و برای آن‌که از تو تبعیت نماید بهشت خود را خلق نمودم و آتش خود را تنها برای مخالفان تو آفریدم و کرامت خویش را برای اوصیائت بر خود واجب نمودم و ثوابم را برای شیعیانشان بر خویش فرض کردم. پس گفتم: پروردگارا! اوصیاء و جانشینان من چه کسانی هستند؟ پس ندا آمد ای محمد(ص)! نام اوصیاء و جانشینان تو بر ساق عرش نگاشته شده. پس نگاه کردم (درحالی‌که مقابل پروردگار بودم) به ساق عرش و دوازده نور را دیدم که در هر نور خطی سبز بود که بر آن اسم جانشینی از جانشینان من نگاشته شده بود. اول آن‌ها علی‌بن‌ابیطالب و آخرشان مهدی(ع) امتم بود. پس گفتم: اینانند جانشینان بعد از من؟ پس ندا آمد ای محمد! ایشان اولیاء من و اوصیاء و اصفیاء و حجت‌های من بعد از تو برای خلق هستند و ایشان جانشینان و خلفاء تو و بهترین مخلوقین بعد از تو هستند. قسم به عزّت و جلالم که حتماً دین خود را به وسیلة این‌ها ظاهر خواهم کرد و کلمة خویش را به دست ایشان بلند می‌نمایم و هر آینه زمین را به دست آخرین آن‌ها از دشمنانم پاک می‌نمایم و او را بر شرق و غرب زمین تمکن و سیطره خواهم داد و برای او بادها را مسخر نموده و ابرهای سخت را فرمان‌بردار او می‌کنم و اسباب را برای او نرم و آسان قرار می‌دهم و با لشکریانم یاریش می‌نمایم و به وسیلة ملائکه‌ام به او مدد می‌رسانم تا این‌که دعوتم فراگیر گشته و خلق بر توحید اجتماع کنند. سپس ملکش را قطعاً پایدار کرده و روزگار را تا روز قیامت به دست اولیاء خود دست به دست می‌گردانم.(84)
چنانچه ملاحظه می‌فرمایید در این روایات و امثال آن پیامبر خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) می‌خواهند ما را متوجه مقام حقیقی خود بکنند که مقامی است فوق ملائکه مقرب و باید متوجه بود که از این جهت آن ذوات مقدسه دیگر یک حقیقت‌اند که وقتی آن حقیقت تجلی کند در شخص نبی و ولی تجلی می‌نماید و باید متوجه آن حقیقت بود تا بتوان این نوع روایات را تصدیق نمود و از آن بهره گرفت. این مقام غیر از آن مقامی است که نظر به خود می‌کنند و اقرار می‌نمایند، «أنَا اَقَلُّ الْاَقَلّین و أذَلُّ الْاَذَلّین».(85)
امیدوارم با توجه به این دو حدیث طولانی كه نقل آن گذشت معنی و جایگاه واسطة فیض برای عزیزان تا حدّی روشن شده باشد و با تمام امید از خدا تقاضا كنیم «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماء»، و پس از آن از خدا تقاضا كنیم.