پس از این كه در آغاز دعا، خدا را به جهت شروع زیبای تاریخِ انسانی حمد كردی، شروع میكنی حضور انبیا و نقش آنها را در مرحله مرحلة تاریخ متذکرشدن. ابتدا در رابطه با حضرت آدم(ع) میگویی:
«فَبَعْضٌ اَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ اِلی اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها».
از جمله انبیاء(ع)، یكی را در بهشتِ خود جای دادی تا آنجا كه از آن خارج نمودی.
این فراز؛ قصه آدم(ع) را متذكر میشود، میگویی:
خدایا! حالا كه یك عدهای را برای خودت و دینت خالص كردی، یكی از آنها حضرت آدم(ع) است.
«وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْكِكَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ».
و یكی از آن انبیاء(ع) یعنی حضرت نوح(ع) را با كشتی حمل كردی و او و یارانش را بر اساس رحمتی كه بر بندگان مرحمت کردی، از هلاكت نجات دادی.
«وَ بَعْضٌ اِتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلیلاً وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِیّا».
و یكی دیگر از آنها یعنی حضرت ابراهیم(ع) را برای خودت دوست و خلیل قرار دادی و به مقام خُلَّتِ خود برگزیدی و درخواستش را كه از تو خواستن لسان صدق در اُمم آخر باشد اجابت كردی و او را به مقام بلندی رساندی.
این قسمت اشاره به آیه 84 سوره شعراء است كه حضرت ابراهیم از خدا تقاضا كرد: «وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» و مرا در میان آیندگان زبان صدق و راستی قرار بده كه همان وجود مقدس حضرت محمد(ص) و دین اسلام باشد و لذا پیامبر اسلام(ص) میفرمودند: من دعای ابراهیم هستم.
علامه طباطبایی(ره) در رابطه با این آیه و تقاضای حضرت ابراهیم(ع) میفرمایند: «و ابراهیم عرض کرد؛ پروردگارا! در قرون آخرالزمان فرزندی عطایم کن که زبان صدق من باشد و منویات مرا بگوید، همانطور که زبان من، منویات و نیات درونی مرا میگوید. یعنی دعوت من بعد از من باقی بماند و خداوند رسولانی بدین منظور مبعوث فرماید».
در این فراز از دعای ندبه متذکر چنین برخوردی از طرف خداوند با حضرت ابراهیم(ع) میشوی و به خداوند عرضه میداری که تقاضای حضرت ابراهیم(ع) را در مرتبهای بلند قرار دادی که همان مبعوث کردن رسولالله(ص) است.
«وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلیماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا».
و یكی دیگر از آن انبیاء، حضرت موسی(ع) است که از طریق درخت با او سخن گفتی، آنهم چه سخن گفتنی، و نیز برادرش را وزیر و كمك وی قرار دادی.
اشاره به آخر آیه 164 سوره نساء است که میفرماید: «وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسی تَکْلیماً» و خدا با موسی(ع) سخن گفت، آنهم سخنگفتنی ناب و کامل. و نیز اشاره دارد به آیات 29 و 30 سوره طه که حضرت موسی(ع) از خداوند تقاضا میکند «وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی»؛ برادرم هارون را کمککار من قرار ده.
در این فراز متذکر این نوع مددها به حضرت موسی(ع) هستی و اینکه خداوند پیامبران خود را با ظریفترین تجهیزات برای هدایت بشر مجهّز کرده است.
«وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ اَبٍ وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ».
و از دیگر انبیاء، حضرت عیسی(ع) را بدون پدر متولد كردی و به كمك روحالقدس به او كمك نمودی.
آیه 110 سوره مائده در این رابطه میفرماید: «إذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسی ابْنَ مَرْیَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِی عَلَیْكَ وَعَلَی وَالِدَتِكَ إِذْ أَیَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَكَهْلاً...» آنگاه که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! یاد آور نعمت مرا بر خودت و بر مادرت آنگاه که از طریق روح القدس به تو مدد رساندم و سخن گفتی با مردم در گهواره و در هنگام پیری.