با دقت در سیرهی بزرگانِ دین میتوان نتیجه گرفت: اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمیتواند حرکت به سوی مسیری را که راه به سوی مقصد متعالی جان او دارد شروع کند. آنهایی که به جایی رسیدهاند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بودهاند، غذا نمیخورند که سیر شوند، غذا میخورند که برای ادامهی بندگی، قوّت بگیرند. امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن میدانند که به جهت روزهداری شکمهایشان به پشتشان چسبیده است. «قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام» از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: نشانهی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهرهها از بیخوابى، ترى چشمها از گریه، خشكى لبها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خمشدن پشتها از نماز.(7) در روایتی قدسی خداوند خطاب به رسول خود میفرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(8) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشتهام. گرسنگی فقط در آن حدی که انسان را از پای در آورد برای انسان تقدیر نشده و تحت عنوان «اَکْلِ مَا لَابُدّ مِنه» از آن نام بردهاند یعنی آن مقداری که از آن چارهای نیست که انسان بخورد، زیرا جوع در جای خود جهت امور دنیایی و آخرتیِ ما چیز مطلوبی است. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «قِلَّةُ الْغِذَاءِ أَكْرَمُ لِلنَّفْسِ وَ أَدْوَمُ لِلصِّحَّة» كمى غذا گرامىتر است از براى نفس، و پایندهتر است براى صحت. «مَنْ قَلَّ أَكْلُهُ صَفَى فِكْرُه» هركس خوراکش كم باشد فكر او صاف گردد. «نِعْمَ الْإِدَامُ الْجُوعُ» چه خوب خورشی است گرسنگى. «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَشَرِ النَّفْسِ وَ كَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّعُ» چه خوب یاوری است گرسنگی در سختگیری بر نفس و شكستن عادت آن».(9)
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودهاند: «جاهَدوا أنْفُسَكم بِالْجُوع و العطش، فإنّ الأجرَ فی ذلك كَأجْرِ الْمجاهد فی سبیل اللّه و إنّه لیس مِن عمل أحبّ إلى اللّهِ مِن جوع و عطش».(10) با تشنگى و گرسنگى با نَفْسهایتان مبارزه كنید، همانا پاداش این كار همانند پاداش مبارزه در راه خداست و عملى دوست داشتنىتر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا نیست. و نیز حضرت فرمودهاند: «أَفْضَلُكُمْ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَطْوَلُكُمْ جُوعاً وَ تَفَكُّراً وَ أَبْغَضُكُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوب»(11) برترین شما روز قیامت در نزد خدا كسى است كه گرسنگى بیشترى كشیده و تفكر بیشترى نموده باشد و منفورترین شما نسبت به خداوند هر پرخواب و پرخورد و خوراک است. حضرت به اُسامه فرمودهاند: «إن استطعت أن یأتیك ملك الموت و بطنك جائع، و كبدك ظمآن فافعل، فإنّك تدرك بذلك أشرف المنازل، و تحلّ مع النبیّین، و تفرح بقدوم روحك الملائكة، و یصلّى علیك الجبّار».(12) اگر میتوانی در حال گرسنگى و تشنگى ملك الموت را ملاقات كنی پس این کار را بکن چرا که به بالاترین مقامها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائكه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد. و نیز میفرمایند: «أَجِیعُوا أَكْبَادَكُمْ، وأعروا أجسادكم لعلّ قلوبكم ترى اللّه عزّ و جلّ»(13) گرسنگى بكشید و بر بدنهایتان سخت بگیرید شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند.
وقتی در زندگی انسان رجوعِ به جوع شروع شد معلوم است که انسان به دنبال زیباترین و کاملترین شکل آن است، به این معنا که میخواهد زیر نظر انسان کاملی این کار را انجام دهد. تا به بهترین شکل از زمینی بودن خود کم کند و به سوی آسمانِ معنویت سفر نماید. یک مرتبه متوجه میشود از طرف حضرت حق از طریق رسول خدا(ص) فرمان میآید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(14) این آن جوعی است که میتواند زیر فرمان حضرت رحمان به واسطهی رسول خدا(ص) انسان را به تقوا برساند و او را حاکم بر امیال نفسانی خود کند. شما ابتدا باید به حقیقت جوع رسیده باشید تا معنی این آیه برایتان روشن شود و گرفتار افراط و تفریط نگردید و گرنه بعضی آنچنان در جوع و گرسنگی افراط میکنند که روزی یک بادام میخورند چون از یک طرف متوجهاند گرسنگی و جوع چه اندازه حیاتبخش است و با گرسنگی چه حالات خوبی به دست میآورند و از طرف دیگر چون در ذیل شریعت الهی عمل نمیکنند، هماهنگ با سایر عوامل موجود در هستی نیستند و لذا به مطلوب حقیقی نمیرسند. اینجاست که من نمیدانم وقتی آیهی فوق در رابطه با روزه آمد از فرط شادی چه حالی به پیامبر(ص) و مؤمنین دست داد. معلوم است که خداوند مسیر ارزندهای را در جلو مسلمانان گشودند و با آن قسمت که فرمود: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ» روشن نمودند این مسیری است که انسانیتِ انسانها اقتضای آن را دارد و هیچ سالکی در هیچ دورهای از آن مستثناء نیست. خداوند با قسمت اخیر آیه سلوک مسلمانان را به همهی موحدان تاریخ متصل کرد تا مسلمانان گمان نکنند از آنها عقب افتادهاند. در آخر آیه روشن میکند؛ هرکس خواست به تقوا برسد و از حاکمیت بُعد ظلمانی خود آزاد شود باید در ذیل شریعت الهی روزهداری کند.
انسان ابتدا باید از خود بپرسد مرز جوابگویی به میلهایش کجاست و چگونه باید برآنها حاکم شود تا معنی «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» که آخر آیه آمده است را بفهمد و بداند به او خبر دادند از این طریق امکان کنترل میلها فراهم است و مرز كنترل میلها نیز مشخص میشود. در این آیه میفرماید: امید است چنین ملکاتی برای شما حاصل شود که بتوانید بر امیال خود حاکم گردید. گفت:
آنقدر ای دل که توانی بکوش
گرچه بهشتت نه به کوشش دهند