ماه مبارک رمضان به ما کمک میکند تا بفهمیم بعضی از دغدغههای ما پایه و اساس ندارند و مانع سیر ما به سوی مقصدهای متعالی هستند، از ابتدای ماه رمضان مقصد اصلی خود را رجوع الی الله تعیین کنید تا إنشاءالله با انوار اسماء الهی روبه رو شوید، وقتی مقصد اصلی شما رجوع الی الله شد، با رفع موانع به آن مقصد نظر خواهید کرد. این لطف بزرگی است که با بستن شیطان خداوند امکان تصمیمهای بزرگ را برای شما فراهم کرده، سعی کنید تصمیمهای بزرگ بگیرید زیرا خداوند به اندازهی انتظار شما از او به شما لطف میکند. انتظار ما از روزه کمتر از لقاء او در روز عید فطر نباشد. گفت:
روز عید است و من مانده بر این تدبیرم
که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
ساغرِ محبت به حضرت حق، دریچهی ورود به زندگی دینی است و در راستای محبت به خودش محبت به اهل البیت(ع) را مرحمت میفرماید. اگر احساس کردید محبت به اهل البیت(ع) در شما ظهور کرد بدانید دریچهی لقاء خود را برای شما گشوده است. همانطورکه کلیم خود موسی(ع) را به پیامبر خود یعنی حضرت شعیب(ع) داد. رسول خدا(ص) میفرمایند: «بَكَى شُعَیْبٌ(ع) مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا كَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا شُعَیْبُ إِلَى مَتَى یَكُونُ هَذَا أَبَداً مِنْكَ إِنْ یَكُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُكَ وَ إِنْ یَكُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُكَ قَالَ إِلَهی وَ سَیِّدی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَكَیْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ عَقَدَ حُبُّكَ عَلَى قَلْبی فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاكَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیْهِ أَمَّا إِذَا كَانَ هَذَا هَكَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُكَ كَلیمی مُوسَى بْنَ عِمْرَان».(16) شعیب(ع) از حبّ خداى عزّ و جلّ آنقدر گریست تا نابینا شد، پس حقّ تعالى بینایى را به او برگرداند، سپس آنقدر گریست تا بینایى خود را از دست داد، باز خداوند چشمانش را به او بازگرداند، پس از آن باز آن قدر گریست تا نابینا گردید، این بار نیز خداى عزّ و جلّ بینایى را به وى برگرداند، پس چون بار چهارم شد حقّ تعالى به او وَحى نمود و فرمود: اى شعیب تا كى این طور مىكنى، اگر از خوف جهنّم گریه مىكنى، تو را از آن آزاد و رها كردم و اگر به جهت شوق به بهشت گریه مىكنى، بهشت را برایت مباح نمودم. شعیب(ع) عرض كرد: پروردگارا، تو مىدانى كه نه از خوف جهنّم مىگریم و نه به خاطر شوق بهشت اشک مىریزم بلكه حبّ و شوق تو قلبم را فرا گرفته به طورى كه صبر نمىتوانم نمود مگر آنکه تو را ببینم. خداوند(جل جلاله) به او وحى نمود و فرمود: حال كه چنین است كلیم و هم سخنم موسىبنعمران را به زودى خادم تو قرار مىدهم.
این روایت شریف روشن میکند که چگونه حبّ الهی منجر به حبّ به اولیاءالهی میشود و چگونه با حبّ اولیاء الهی مسیر حبّ به خداوند و لقاء او به فعلیت میرسد. بزرگی میگفت: از خدا تقاضا کردم که خدایا محبت تو را میخواهم و خداوند محبت حضرت علی(ع) را به من هدیه فرمود و سراپای وجودم را با آن محبت پر کرد، فهمیدم حقیقتاً دعایم را اجابت فرمود. یقیناً اگر کسی محبت خدا را بخواهد از مسیر محبت اهل البیت(ع) کارش حل میشود، اینکه عزیزان میپرسند چگونه برکات ماه مبارک رمضان را حفظ کنیم؟ جواب آن است که از طریق ارتباط با مؤمنینی که متذکر نور الهی و نور اهلالبیت(ع)اند، میتوان روح عبادات را در خود حفظ کرد، به شرطی که موانعی مثل کبر و حسد و غضب و امثال آنها را رقیق کرده باشیم تا راه به سوی جنبهی باطنی و تکوینی جانمان باز باشد. در این صورت راه پیدا میشود، راه که پیدا شد احساس میکنید میشود سیر کرد و با انوار عالم غیب مرتبط شد و جان را تغذیه کرد. در آن حالت، سیرِ «اِلَیهِ راجِعُون»؛ صورت خود را مینمایاند، و محبوبتان در منظر شما قرار میگیرد و با امید به لطف و رحمت او سیر خود را ادامه میدهید وگرنه از آنجایی كه هیچکس نیست که به نحوی سیری به سوی خدا نداشته باشد، اگر خود را اصلاح نکنیم خداوند با اسم قهر و غضبِ خود ما را به سوی خود میکشد و طوری وارد جنبهی باطنی خود میشویم که هیچ بهرهای از نسیم جانفزای عالم غیب و معنویت نصیب ما نمیگردد.
شما به لطف الهی «ابْتِغَاءً لِوَجْهِ اللَّهِ» برای نظر به وجه الله وارد ماه رمضان شدید و اگر دقت بفرمایید خداوند هم به معنی واقعی از طریق محبت به ائمه(ع) ما را به وجه الله میرساند. حضرت باقر(ع) در همین رابطه فرمودند: «نَحْنُ واللهِ وَجْهُه»(17) به خدا قسم مائیم وجه خداوند و خداوند در این صورت جزای روزهی ما را به ما داده، همانطور که خودش میفرماید: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ»(18) روزه برای من است و خودم جزای آن هستم. حال وقتی بخواهد خودش را به ما بدهد قلبی به ما عطا میفرماید که بتوانیم در سیرهی اهلالبیت(ع)، اسماء الهی را بنگریم. از طرف دیگر وقتی بخواهد خودش را به ما بدهد باید کاری با ما بکند که ما دیگر انانیتی نداشته باشیم و این نهایت نجات یک انسان است که ما و منیِ او را از او بگیرند و فقط خدا را در منظرش قرار دهند، انسان از این طریق آشنای ساحت الهی میشود و میهمان عالم قدس میگردد. مولوی قصهی زیبایی را در این مورد نقل میکند که:
آن یكى آمد درِ یارى بزد
گفت یارش كیستى اى معتمد
گفت من، گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانى مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق
كِى پزد، كِى وا رهاند از نفاق
رفت آن مسكین و سالى در سفر
در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس باز گشت
باز گِرد خانهى همباز گشت
حلقه زد بر در به صد ترس و ادب
تا بِنَجْهَدْ بىادب لفظى ز لب
بانگ زد یارش كه بر در كیست آن
گفت بر درهم تویى اى دلستان
گفت اكنون چون منى اى من در آ
نیست گنجایى دو من را در سرا
باید به لطف الهی از طریق روزه با توجه به آن روایت قدسی به جایی برسیم که بین خود و خداوند دوگانگی احساس نکنیم، چیزی جز حضور حضرت حق و ارادهی او در جای جای زندگی خود نخواهیم و نیابیم. اگر احساس کردید امسال هنوز راهتان ندادند بدانید هنوز خام هستید و هنوز برای خود نقش قائلید. هنوز ارادهی شما چیزی غیر از ارادهی حضرت حق است. وقتی پخته شدید جهان شکل دیگری برای شما خواهد شد. سال بعد میآیید به در خانهی خدا و عرضه میدارید: خدایا! خودت روزهداری را به ما یاد دادی، خودت کمک کن که به کمک خودت آنطور که تو میخواهی روزه بگیریم. مگر شما در نماز نمیگویید «اِیّاکَ نَعْبُدُ» فقط تو را عبادت میکنیم. «وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِین» و فقط از تو کمک میخواهیم که بتوانیم فقط تو را عبادت کنیم؟ پس باید توفیق روزهداریِ مطلوب را از خودش خواست، مثل میهمانی که منتظر است تا میزبان هرطور خودش میخواهد پذیرایی کند. دو سال بعد که در خانه را می زنید و میپرسد کیست؟ میگوئید تویی. تا دیروز هر چه میپرسید کیست که در میزند؟ میگفتی منم و راهت نمیداد چون «نمیگنجد دو «من» در یک سرا». اگر امسال رسیدید به اینکه بناست با روزهداری خود را نفی کنید و او فرموده: «أَنَا أُجْزَى بِهِ» خودم جزای روزهدار میشوم و خودم جای سمع و بصر روزهدار مینشینم دیگر نباید چیزی برای خود باقی گذارده باشید.