حضرت حق در آیهای که جهت روزهداری در ماه رمضان، مؤمنین را مورد خطاب قرار میدهد، میفرماید: «یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامَ، كَمَا كُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(189) میخواهد بفرماید: اگر رسیدهاید به این كه برای نظر به حقیقتِ وَحدانیِ عالم، شدیداً به تقوا نیاز دارید، یك راه فوق العاده آسان برایتان مقرر شده و آن روزهداری در ماه رمضان است و این راهی است که برای سایر مؤمنین در ملتهای گذشته نیز مقرر بوده است.
كسی كه متوجه شده است برای نگهبانی خود از کثرتگرایی و سیر به سوی وحدتِ حق، نیاز به تغییر ساحت دارد تا در دلِ کثرت متوجه حضرت اَحدی شود و به بصیرتی برسد که برای ممکن الوجود چیزی بیش از آینهی نمایش انوار الهی قائل نباشد، بسیار خوشحال میشود كه راه نگهبانی از خود را خداوند با دستورالعملی اینچنین آسان فراهم کرده است. بعضیها تا اینجاها نرسیدهاند كه نیاز حقیقی انسان آن توحیدی است که بتواند در عالم ممکنات با حق مرتبط باشد و جلب وجود نورانی حق گردد، هر صورتی از صُوَر ممکن الوجودها آنها را به خود جلب میکند، با خیالی به این طرف میروند و با تصوری دیگر از واقعهها به طرف دیگر سوق پیدا میکنند. مثل یك پرِ كاه، دائماً در آشفتهبازارِ خیالات و صُوَرِ متکثره جابهجا میشوند و نمیدانند از آنجایی که از خدایند و به سوی خدا برمیگردند، باید در عالم توحید بهسر ببرند. وطنی برای خود نمیشناسند تا بررسی کنند چقدر به آن وطنِ توحیدی نزدیكاند. اینها مسلّم جایگاه هدیهی روزهی ماه رمضان را نمیتوانند بشناسند. نهایتش این است كه در عین اکراه، روزهمیگیرند تا از معصیتِ ترك روزه كه موجب ورود آنها درآتش میشود خود را رها كنند، خدا هم «أرحمُ الرّاحِمین» است و نتیجهای را كه اینها از روزه میخواهند به آنها میدهد، در حالیکه سیاق آیهی مذکور چیز دیگری است و حالت مژده دارد تا مؤمنین از آن طریق بالا بیایند و ساحت خود را با تقوایِ لازم و با نظر به حقیقت وحدانیِ عالم، متعالی کنند.
وقتی انسان متوجه شد هیچ ثباتی در شخصیت خود ندارد، به طوری که هر خیالی او را میجنباند و نمیتواند با این خیالاتی كه همهی زندگیاش را پُركرده و او را هیچ و پوچ کرده است، مقابله كند و به ناتوانی خودش پیبرده كه در آن فضایی که هست کاری نمیتواند انجام دهد، از یک طرف از وضع موجودش ناراضی است و از طرف دیگر راهی برای رهایی نمیشناسد، چنین كسی وقتی این سخن خدا را میشنود كه میفرماید: «روزه بگیرید شاید متقی شوید» بسیار خوشحال میشود و امید بزرگی در قلبش احساس میكند. این که فرمود: «لَعَلَّكُمْ»؛ یعنی بالاخره چیزی به شما میدهند، به اندازهای كه روزهی واقعی بگیرید منوّر به نور تقوا و یگانگی شخصیت میشوید. با «لَعَلَّ» معلوم کرد که تقوا یک حقیقت تشکیکی است و شدت و ضعف دارد همانطور که روزهداری یک حقیقت تشکیکی است و شدت و ضعف بر میدارد، مثل سایر اعمال عبادی حتی إذْنِ دخول جهت ورود به حرم ائمه(ع) داری شدت و ضعف است و به بعضیها کاملترین اذن یا افضل اِذن را میدهند تا با کمترین حجاب با نور امام مرتبط شوند و به بعضی اذن کمتری میدهند. در اذن دخول حرم اولیاء معصوم(ع) تقاضا میکنید: «فَأْذَنْ لِی یَا مَولای فِی الدُخُول اَفْضل مَا اَذِنْتَ لِاَحَدٍ مِن اَوْلِیَائِک» ای سرور من به من اجازهی دخول بدهید آن هم بالاترین اجازهای که به دوستان خود میدهید.
با توجه به موضوع تشکیکی بودن روزه و تشکیکیبودن نتیجهی آن که تقوا است، تلاش ما باید آن باشد که با شدیدترین روزه به شدیدترین تقوا برسیم. کسی به دنبال شدیدترین تقوا است که میفهمد چگونه با تقوای شدید تمام دل او به حق معطوف میشود و حجابهای بین او و محبوبش برطرف میشود. با توجه به این امر چون زمینهی رسیدن به حقیقت تقوا در ماه رمضان فراهم است انسان از رسیدن به شدیدترین روزه غفلت نمیکند و سعی مینماید در کنار نگه داشتن شکم و شهوت، چشم و گوش و دل را از همتهای پست نگه دارد و تماماً به حضرت حق یعنی آن وجود منبسطی که تمام عالم آینهی نمایش اوست، نظر نماید، این نتیجهی تقوا است.