تربیت
Tarbiat.Org

جوان و انتخاب بزرگ
اصغر طاهرزاده

ریشه‌ی یأس

وقتی انتخاب بزرگ انسان قیامتی باشد آن انتخاب برای انسان یک نوع شادى و شعف درونی به همراه مى‏آورد، زیرا هدفی را دنبال می‌کند که همواره قابل دسترسی است و حادثه‌های دنیایی نمی‌توانند آن را از او بگیرند تا ناراحت شود و به همین جهت تأکید می‌کنیم با انتخابِ زندگیِ ابدی، به عنوان اساسی‌ترین هدف، دیگر فرورفتگى و خردشدن در خود - که برای اهل دنیا هست- برای انسان پیش نمی‌آید و گرفتار یأس و افسردگی نمى‏گردد. در شرایطی كه انتخاب اصلی انسان حیات ابدی اوست، یأس معنى ندارد. یأس با کفرِ به خدا و رحمت الهی پیش می‌آید و مربوط به كافران است. قرآن كریم مى‏فرماید: «اِنَّهُ لا یَیْأسُ مِنْ رَّوْحِ‏اللّهِ اِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرونَ»13 یعنى مأیوس و سرخورده از رحمت خدا نیستند، مگر كافران. چون آن‌ها جهت زندگی و هدف خود را غلط انتخاب كرده‌اند، دنیایی را مقصد گرفته‌اند كه همواره در حال گذران و ناپایداری است.
دین اسلام به لطف خدا دین بسیار خوبى است زیرا انتخابى را در مقابل انسان قرار می‌دهد كه آن انتخاب مانع می‌شود تا ما در غم‌های امور دنیا بپوسیم و فرسوده شویم.14 از خود بپرسید آیا مى‏توان غیر از اسلام را دوست داشت؟! اسلامی که متذکر و حافظ انتخاب بزرگ ما است و با اطاعت از دستورات آن و تدبّر در حقایقی که با ما در میان می‌گذارد، مثل تدبّر در قیامت، هر روز انتخاب بزرگ ما را برایمان زنده نگه می‌دارد و حفظ مى‏كند. نماز می‌خوانید و در نماز می‌‏گویید: «مالک یَوْمِ الدّین» او مالک روز جزا است و یا می‌گویید: «الله اكبر» یعنى خدا بزرگ‌تر از آن است كه بتوان او را وصف كرد. و چنین خدایى را مقصد و هدف خود قرار داده‏اید، یعنى حقیقتاً آن بزرگِ واقعى را انتخاب بزرگ خود قرار داده‏اید و در نتیجه؛ روحتان جوان و با نشاط مى‏ماند و در این صورت به جوانی‌ خود خیانت نكرده‏اید تا گرفتار افسردگی‌هاى شكننده شوید و با یک نوع بی‌هویتیِ دردآور دست و پنجه نرم کنید. زیرا تنها هویتی که با روح و روان ما هماهنگی دارد هویت دینی است و هویت‌های فردی و اجتماعی و ملّی هیچ‌کدام به تنهایی نمی‌توانند ما را درست معنا کنند و جوانان جامعه‌ی ما را از بحران هویت رهایی ببخشند. بحران هویت در انسان به معنای غفلت از وسعت ابدی انسان و بی‌خدا ماندن اوست زیرا در چنین فضایی عملاً انسان خود را -که همان ابدی‌بودنش می‌باشد- فراموش کرده. زندگی برای چنین انسان‌هایی به قدری بی‌معنا می‌شود که نمی‌توانند برای خود معنایی داشته باشند، حتی نمی‌دانند ایرانی باشند یا غربی، مسلمان باشند یا نباشند. نمی‌دانند به دنبال افکار خودشان باشند یا نباشند، حتی نمی‌دانند دختر باشند یا پسر، لباس کدام را بپوشند. خیلی راحت اسباب دست دیگران می‌شوند، خدمت و خیانت را تشخیص نمی‌دهند. چون حقیقت خود را که یک موجود ابدی است و باید مطابق حقیقت خود، زندگی را انتخاب کند، فراموش کرده و من حقیقی را که «منی» است بزرگ‌تر از «منی» که به بدن نظر دارد، نمی‌نگرد.
در یک جمع‌بندی روشن شد تنها انسان در مرحله‌ی جوانی می‌تواند انتخابی بزرگ داشته باشد و انتخاب بزرگ، انتخاب چیزی است که با روح بزرگ انسان - که یک واقعیت پایدار و جاودانه است- تناسب داشته باشد.
پس اگر کسی در دوره‌ی جوانی موفقیت در زندگی ابدی را هدف اصلی و انتخاب بزرگ خود قرار داد انتخابی مطابق روح جوانی‌اش انجام داده و روح بزرگ خود را مشغول دنیای کوچک نکرده است تا جان او افسرده و مأیوس و فرسوده شود.
خداوند به همگى ما توفیق دهد تا در انتخاب بزرگ خود موفق باشیم، در این صورت هیچ وقت گرفتار غصّه‌های فرسایشی نخواهیم شد. إن‌شاء‌الله.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»