اگر انسان در دوران جوانی قلب خود را حفظ نكرد و گرفتار انحراف شد، وقتی روح او از بدنش آزاد میشود به طرف همان چیزهایی میرود که حاصل کارهای بد اوست ولی آدم مؤمنی که شریعت الهی را انتخاب کرده، اگر در بدترین مكانها هم رهایش كنید باز به سمت خوبیها میرود در حالیکه آدم بد را اگر در بهترین مکانها هم رهایش كنید، به سمت فساد میرود. روح انسان اگر در جوانی به سوی گناه و فساد و دروغ نرفت، وقتی با جدایی از بدن آزاد میشود، شدیداً میتواند با خوبیهای عالم برزخ و قیامت تماس پیدا كند و به بهشت سیر کند.
در جوانانی که هنوز روحشان گرفتار بدیها نشده خوبیهایی هست که در بقیهی افراد به این صورت نیست و اگر جوانان با همین روحیهای که دارند به دستورات دین عمل کنند دارای درك و فهمی میشوند كه آن درك و فهم را در هیچ كتابی نمیتوان یافت. جوانان این درک و فهم را از طریق روح آزادشان بهدست میآورند. در جبههی جنگ با جوانی از جوانان دبیرستانی روبهرو شدم كه قبلاً او را میشناختم، در جبهه چند سؤال از بنده پرسید. از سؤالاتش متوجه شدم فهم عمیقی در او بهوجود آمده، این شعور را از طریق روح پاكش بهدست آورده بود، روحی که همهی تعلقات را پشت سر گذاشته و برای خدا به جبهه آمده و در نتیجه قلبش آماده شده بود تا با حقایق عالم غیب اُنس داشته باشد. طبق فرمان ولیّ فقیهِ زمانش همهی تعلقات دوران جوانی را رها کرده بود و برای دفاع از اسلام به جبههی جنگ آمده بود و در فضای جبهه به شعوری دست یافته بود که نشانهاش آن سؤالاتی بود که میکرد. سؤالاتش نشان میداد كه روحش به راحتی در عالم غیب و معنا سیر كرده است و چیزهایی درك نموده است و حالا در تداوم آن درك و شعور سؤالاتی دارد، بعداً هم شهید شد زیرا كسی كه دلش با غیب و خدا آشنا شد، شادیها و غمهایش متعالی میشود و بهترین شادیش شهادت در راه خدا میگردد و خداوند هم تقاضای چنین بندهای را بیجواب نمیگذارد.