اگر انسان توانست روح خود را بر بدنش حاکم کند به دو نتیجه دست مییابد، به یك نتیجهی موقّت و به یک نتیجهی دائم. نتیجهی موقتش آن است كه بدنتان تناسب پیدا کند و نتیجهی دائم اینكه بعد از مدّتی ارادهتان قوی میگردد و بر بدنتان و میلها و حرصهای افراطیِ آن حكومت میكنید و روح شما نهتنها به اندازهای كه هر عضوی نیاز دارد غذا میدهد بلكه دیگر تحت تأثیر هوسهای خود قرار نمیگیرد و به عنوان انسانی خود ساخته قلبش برای فهم مسائل معنوی و توحیدی آماده میشود.
انسان مؤمن، اولاً؛ روحش را اسیر بدن و شهوت نمیكند، ثانیاً؛ بدنش را به كار میگیرد و نمیگذارد تنبل باشد، برای اینكه روحش بزرگ بماند و همتهای عالی در او رشد کند.
دائماً توجّه داشته باشید كه از انگیزهی اصلی ورزشکردن غفلت نکنید. آیا میخواهید ورزش کنید تا برای دیگران قیافه بگیرید و یا میخواهید بر امیال بدنتان مسلّط شوید و اجازه ندهید بدنتان بر شما حكومت كند و ارادهتان قوی شود؟ اگر اراده قوی شد، بدن تحت تسلّط شماست، حرصِ غذاخوردن كنترل میشود و به قدر نیاز غذا میخورید و روح برای پرواز به سوی حقایق معنوی آمادگی لازم را دارد. اینجاست كه مقدار نیاز جسم را خودِ روح - به جهت آن شعور معنوی و خدادادی كه دارد- تعیین میكند.