نتیجهی ورزش این است كه روح بر بدن حاکم میشود و در نتیجهی ورزش و تمرینات ممتد، اصرار بدن بر میلهایش ضعیف میگردد و مقاومت بدن در برابر فرمان روح، كم میشود. اگر خوب ورزش كردید و به خانه رفتید و در حالیکه لیوان آب در چند متری شماست، به مادرتان كه نزدیك لیوان است دستور دادید لیوان آب را به شما بدهد، شما در ورزش مردود شدهاید! چون عموماً كسانی كه نمیتوانند بر بدنشان حكومت كنند در كارهای عادیِ زندگی كه خودشان میتوانند انجام دهند، به دیگران دستور میدهند، چون بدنشان بیحال و تنبل است و فرمان روحشان را نمیپذیرد و قدرت فرماندادن به این بدن را در خود رشد ندادهاند و به همین جهت به دیگران دستور میدهند. كسی كه ورزش میكند نباید بدنش در مقابل روحش قدرت مقاومت داشته باشد و در فرمان دادن به بدنش ناتوان باشد و به دیگران دستور بدهد كه كارهای او را انجام دهند.
حضرت امام کاظم«ع» در نامهای که به یکی از اصحاب خود مینویسند، میفرمایند: «فریبکاری و دشنام و دستوردادن از اخلاق مؤمنان نیست»27 شخصی نزد پیامبر اكرم«ص» آمد و گفت: «چه كار كنم تا به بهشت بروم؟» پیامبر اكرم«ص» فرمودند: «به كسی دستور نده و كارهای خودت را خودت انجام بده» او تلاش كرد توصیهی پیامبر«ص» را عمل كند. در یكی از جنگها وقتی سوارِ بر اسب، در حال جنگیدن بود، در حالیكه شمشیرش به دست راستش بود، دشمن دست راستش را قطع كرد. دست و شمشیرش روی زمین افتاد. خواست به كسی دستور بدهد كه شمشیر او را بردارد و به دست چپ او بدهد تا در حالیكه سوار بر اسب است جنگ را ادامه دهد، یكدفعه یادش آمد كه تصمیم گرفته به كسی دستور ندهد. خودش با زحمت بسیار از اسب پیاده شد و شمشیر را به دست چپ گرفت و سوار اسب شد و جنگ را ادامه داد و بعد از جنگ خوشحال بود كه در آن حال هم نصیحت پیامبر اكرم«ص» را عملی كرده است. این آدم بهخوبی از عهدهی حكومت و تسلّط بر بدنش برآمده و پیامبر اكرم«ص» شرط نجات او را همین نكته میدانستند.
نكتهی آخر اینكه: وقتی روح انسان بزرگ شد، تصمیمهای پست و بیهوده نمیگیرد. بعضیها آنقدر پست هستند كه افتخارشان كارنكردن و از زیر كار دررفتن است. از افتخارات پیامبر اكرم«ص» و ائمه«علیهم السلام» این است كه كار و فعالیت میكردند، نه برای اینكه فقط پول درآورند، بلكه كاركردن به خودی خود نشانهی قدرت روحی است. حضرت علی«ع» میفرمایند: انتقالدادن سنگها تا نوك قلّهها برای من بهتر از این است كه بقیه برای من كار كنند.28
وقتی روح انسان بزرگ شد دیگر عمل زشت و حرام انجام نمیدهد، چون پوچی و بیهودگیِ این نوع كارها را میفهمد. امیرالمؤمنین«ع» میفرمایند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ»29 آنكه نفسش برایش عزت و شرف داشته باشد و احساس شرافت و كرامت براى نفس خود بكند، شهوات در نظرش خوار است. یعنى اگر کرامت نفس در انسان پیدا شود، شهوتپرستى را رها مىكند. کرامت نفس انسان را متوجه خودی میکند که دارای مقامی عالی است و مبرا از این است که خود را به چیزهای پست آلوده کند.