﴿السَّلامُ عَلَیْكَ یَا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ﴾
سلام بر تو ای خلیفه خدا و یاریدهنده حقّ حضرت پروردگار!
پس از معرفت به وجود آن حضرت، با چشم قلب به مقام منوّر آن حضرت مینگری و با رؤیتِ همة اسماء الهی در آن مقام، میگویی: سلام بر تو كه خلیفه خدایی! خلیفه خدا یعنی آن كسی كه همه صفات خدا را یكجا در وجود جامع خود دارد، ولی از خود ندارد بلكه خدا به او داده است. قرآن در وصف خلیفه خدا فرمود: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا»(10) یعنی؛ خداوند به آدم - بهعنوان خلیفه خدا- همه اسماء را تعلیم فرمود، پس تمام اسماءِ خدا ابتدا در ظرف مقام آدمیت پذیرفته شده و سپس در حركات و سكنات خلیفة واقعی او جلوه كرده و میكند.
امروز انسانِ حیِّ كامل در صحنة هستی، امام زمان(عج)میباشد. حتماً مطلعید كه حضرت «الله» اسم جامع حضرت احدیت است، حال اگر «الله» به عنوان اسم جامع بخواهد تجلی كند، آن تجلی نمیتواند در ظرف وجود ملائكه باشد، چون هر ملكی مظهر اسمی از اسماء الهی است، یكی مظهر اسم علیم اوست به نام حضرت جبرئیل(ع) و یكی مظهر اسم مُمیت اوست به نام حضرت عزرائیل(ع) ، ملائكه هر كدام در مقام خاص و مظهر اسم خاص هستند، همانطور كه خودشان در وصف خود میگویند: «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ»(11) یعنی؛ و ما فرشتگان فقط هر كدام مقام مخصوص به خود را داریم، و لذا هر كدام مظهر اسم خاصی هستند، و هیچ كدام خلیفه «الله» كه مقام جامع اسماء الهی است، نیستند. از طرفی همانطور كه هر اسمی مظهری دارد، اسم «الله» نیز مظهری میطلبد و مظهری را به صحنه آورده است كه آن مظهر باید اوّلاً؛ انسان باشد. ثانیاً؛ انسانی باشد كه ظرفیت پذیرش همه اسماء را داشته باشد، پس محال است خلیفه «الله»، لحظهای موجود نباشد - چه ظاهر و چه غایب- چون اسم «الله»، بیمظهر نمیشود و هنر شیعه در دو چیز است؛ یكی در این كه: متوجه شده است حتماً خلیفةالله موجود است، و دیگر اینكه متوجه شده مصداق شخصی و فردی آن چه كسی میتواند باشد. مسلّم اگر قسمت اوّل پذیرفته شد، هیچكس جز وجود مقدس اهلالبیت(ع) ادعای خلیفةاللهبودن به معنی واقعی آن -كه ظرف پذیرش و ظهور جمیع اسماء الهی باشد- ندارد و نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد.
خداوند برای ارتباط انسانها با خودش خلیفه انتخاب كرده است، و آن خلیفه همان كسی است كه بشریت را به خدا میخواند و «داعِیَ الله» است. ارتباط با خدا فقط وفقط از طریق خلیفه او امكانپذیر است و لذا خلیفه او «باب الله» و دریچه ارتباط با خدا است و اینجاست كه نباید غفلت كرد كه خلیفه خدا یك مقام است به نام مقام واسطة فیض، مقامی بالاتر از جبرئیل و عزرائیل، آن وقت یك چنین حقیقتی كه احاطه كلی بر هستی دارد، كجا پنهان است؟ اصلاً چرا تصورمان از آن حضرت اینقدر محدود باشد كه او را در حدّ یك انسان معمولی به حساب آوریم كه در جایی پنهان شده است؟ چرا متوجه نباشیم كه او واسطة فیض است و لذا تمام ارض و سماء در قبضة وجود اوست؟ وقتی تمام زمین و آسمان به فیض وجود او موجود میشوند، چرا محدود به جسمی خاص باشد؟ البته كه هرگاه هر طور اراده بفرماید، جسم، بلكه جسمها برای خود ایجاد میكند ولی حضور آن حضرت «بابالله» است و این مقام مقامی نیست كه وجود یا عدم وجود مادّی آن حضرت در تجلی انوارش نقش داشته باشد.(12)
از پیامبر اكرم(ص) دربارة حضرت مهدی(ع) پرسیدند؛ میفرمایند: «او غیبتی طولانی دارد، جابر سؤال میكند: «هَلْ یَنْتَفِعُ الشّیِعَةُ بِالْقائِمِ(ع) فِی غَیْبَتِهِ؟»(13) آیا شیعه در غیبت حضرت قائم(ع) از او بهرهمند میشوند؟ پیامبر خدا(ص) میفرمایند: آری! به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، در زمان غیبت، نور و رحمتش از مردم بریده نمیشود مثل بهرهمندی مردم از خورشید در پشت ابر».
درست است كه مشخصاً ممكن است نتوانیم به آن حضرت اشاره كنیم، ولی تمام نور امام به جان ما سرازیر است، باید جان را از طریق همین سلامها به سوی او متمایل كرد و انوار جامع اسماء الهی را از وجود متعالی او گرفت و استفاده كرد.