تربیت
Tarbiat.Org

زیارت آل یس - نظر به مقصد جان هر انسان
اصغر طاهرزاده

امام زمان(عج)؛ مقصد جان ما

تا حالا از وجوه مختلف بر امام زمان(ع) نظر كردیم تا شوق انتظار ما نیز از وجوه مختلف باشد، و عنایت فرمودید كه او امامی است دست‌یافتنی و برای همین به او سلام كردیم، یعنی می‌توان به او دسترسی داشت، چون او به جهت ذات مجردش و این‌كه جان و حقیقت هر انسانی است، از ما به ما نزدیك تر است. این لیوان كه در جلو من است از من دور است، چون در جان من نیست، ولی امام از ما به ما نزدیك‌تر است، چون به عنوان انسان كامل، جانِ جان ما است. فطرت شما نسبت به شما چه مقامی دارد؟ وقتی شما كاری را از روی هوس انجام دهید، یك نحوه جواب‌گویی به بدنتان است، ولی وقتی كاری الهی انجام دهید، جواب‌گویی به فطرتتان است و جانتان سیراب می‌شود، یعنی جان شما با كارهای الهی طراوت پیدا می‌كند، پس معلوم است كارهای الهی به جان ما نزدیك‌تر است تا كارهای هوس‌آلود. توجه بفرمایید كه هر اندازه كار الهی‌تر باشد، به جان شما نزدیك‌تر است، چون مطابق فطرت است. فطرت، مقام اصلی جان ماست، از طرفی ما برای بندگی خلق شده‌ایم یعنی مقام نهایی ما، بندگی است و باید وجودمان به بندگی ختم شود. حال با توجّه به این‌كه مقام امام‌ زمان(ع) بندگی محض است، مشخص می‌شود جهت و مقصد جان هر انسانی وجود مقدس امام زمان(ع) است، در همین رابطه مولوی در دیوان شمس تبریزی می‌گوید:
چون جان جان، وی آمد، از وی گریز نیست



من در جهان ندیدم یك جان عدوی دوست

پس عنایت بفرمایید امام ما چقدر به ما نزدیك است، او همان فطرت مجسم و متعین است و لذا در عمق جان ما جای دارد. نزدیكی آن حضرت به جان ما، مثل نزدیكی لباس به تن ما نیست، نزدیكی خاصی است، مثل نزدیكی خدا به انسان كه می‌فرماید از رگِ گردن به انسان نزدیك‌تر است. یكی ممكن است ‌بگوید: اگر خدا به ما نزدیك است، چرا مثلاً وقتی گناه می‌كنیم، از ما دور می‌شود؟ آن نزدیكی كه خدا به انسان دارد، نزدیكی وجودی است و در رابطه با حضور و وجود خداوند است و آن دوری كه ما در اثر گناه نسبت به خدا پیدا می‌كنیم، دوری و فاصله‌ای است كه به انتخاب ما مربوط است. خدا از نظر وجودی، به كافر و مؤمن از خودشان به خودشان نزدیك‌تر است، و لذا فرمود: «نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید»(33) یعنی؛ ما به او از رگ گردن نزدیكتریم، چون رگ گردن از جان ما دور است و خدا با جان من با من ارتباط دارد، ارتباط من با تنم، ارتباط دوگانه است، چون به یك اعتبار، یك تن داریم و یك مَن، این‌ها دوتا است، آن یگانگی با خدا و امام(ع) یگانگی خاص است، حضور آن‌ها در عمق جان من و شما است. وقتی شما كاری الهی انجام می‌دهید، چه كسی احساس آرامش می‌كند جز خودتان؟ از طرفی آن كار الهی، ریشه در بندگی شما دارد، بندگی محض هم كه امام زمان(ع) هستند، پس آنچنان نیست كه امام(ع) از شما دور باشد. مهم این است كه امامتان را از این منظر نگاه كنید، ان‌شاء‌الله امامتان را می‌بینید. به گفته مولوی:
بر گوش ما نهاده دهان او به دمدمه



تا جان ما بگیرد، یكباره بوی دوست(34)

حضرت بنا دارند اگر ما گوش به ندای قدسی‌شان بدهیم، ما را از خودی و خودیت بگیرند و سراسر منوّر به نور بندگی خدا كنند. این دیگر در حدّ من و شما است كه چقدر همت كنیم و نزدیكی امام(ع) را در جان خود احساس كنیم، آن نزدیكی كه نزدیك‌تر از تن ما به ما است. پس اولاً؛ امام(ع) به ما نزدیك است، ثانیاً: مقصد جان است. ما باید به آن وجود قدسی نظر كنیم و دل در گرو او داشته باشیم و این دعاهای عزیزِ از جان عزیزتر كه در رابطه با امام‌ زمان(ع) می‌خوانیم، برای همین است، می‌خواهیم جهت جانمان به طرف آن حضرت بیفتد، و از بقیه چیز‌ها روی دل را به سوی او برگردانیم و نگذاریم این نوع نگاه در ما از دست برود. اگر رسیدیم به این‌كه امام، جانِ جان ما و تمام مقصد ما است، معلوم است كه همه حجاب‌هایی كه بین ما و اوست برطرف می‌شود، إن‌شاء‌الله.
با دوست ما نشسته كه ای دوست، دوست كو؟



كو كو همی زنیم ز مستی، به كوی دوست

تصویرهای ناخوش و اندیشة ركیك



از طبعِ سست باشد و این نیست سوی دوست

خاموش باش تا صفت خویش خود كند



كو های‌های‌سردِتو، كو های‌وهوی دوست(35)

وقتی حجاب‌ها به همان طریقی كه عرض شد كنار رفت و تمام مقصدِ جان ما امام زمانمان شد، دیگر ما باید خاموش شویم تا او خودش خود را بر قلب ما بنمایاند «خاموش باش تا صفت خویش خود كند!»
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وَلِیِّكَ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِكَ الَّذِینَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیرا﴾
خدایا! سلام و صلواتت را بر او كه ولیّ تو و فرزند اولیاء تو است ارزانی دار، فرزند آنانی كه اطاعتشان را بر همه خلق واجب نمودی و رعایت حقّشان را الزامی نمودی و هرگونه آلودگی را از ساحت قدسی‌شان زدودی تا پاك و مصون از خطا، موجب هدایت بندگان گردند.
خدایا! حال كه ما را با چنین خانواده‌ای راهنمایی كردی، پس زمینه حضور هر چه بیشتر آن‌ها را فراهم نما، پس؛
﴿اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِینِكَ وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیَاءَكَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمُ﴾
در این فراز می‌خواهیم با خدا درباره امام زمان(ع) صحبت كنیم، تقاضا می‌كنیم:
خدایا! او را یاری كن و از طریق او دینت را یاری نما. با حضور هر چه بیشتر او و با ظهور او، دوستان خودت و او را و شیعیان و یارانش را یاری فرما و ما را نیز در زمرة آنان قرار ده.
خدایا! خودت می‌دانی كه وقتی ظلمت به اوج خود برسد و ظلماتِ آخر‌الزمان همه عقل‌ها را برباید، دوستان تو و شیعیان تو به تنهایی كاری از پیش نمی‌برند، یك نصرت و یاری نهایی نیاز است كه از طریق آرمانی‌ترین انسان بتوانند ظلمات چند لایة آخرالزمان را پاره كنند.